مذاکره مخالفان و دولت آینده

محمد سالاری
فعال سیاسی
مــذاکـــرات ویــــن در مسیر قابل قبولی قرار گرفته و شرایط برای بازگشـــت امریکا به توافق هســته‌ای، حذف تحریم‌ها و بازگشت ایـــران به تعهـــدات برجامی، کم کم رنگ واقعیت به خود می‌گیرد و در کنار این رخداد که بزرگترین کشورهای جهان را گردهم آورده، اخباری مبنی بر شکسته شدن بن‌بست مذاکره میان ایران و عربستان نیز شنیده می‌شود. دو رویداد مهمی که اگر به سرانجام مطلوب برسد آینده‌ای متفاوت را در پیش روی کشور قرار خواهد داد. در مورد اتفاقاتی که در عرصه جهانی و منطقه‌ای و با محوریت ایران در حال شکل‌گیری است...
1- تصور اینکه پس از سیاست فشار حداکثری کاخ سفید در دوران ترامپ و صدمات سهمگینی که اقتصاد و جامعه ایرانی متحمل شد، شروع مذاکرات مجدد تنها با خواست دولت آقای روحانی شکل گرفته باشد، بدون تردید فکر خامی است که هیچ عقل سلیمی نمی‌پذیرد. این بدان معناست که مجموعه نظام برخلاف نظر جریانات تندرو، علاوه بر اینکه برجام را یک سند معتبر و قابل اعتماد می‌داند، یکی از مهم‌ترین تدابیر برای رهایی از بحران کنونی را بدرستی گفت‌و‌گو و تعامل با جامعه جهانی تشخیص داده و تلاش می‌کند سیاست نگاه به درون و تکیه بر ظرفیت‌های داخلی را به موازات کاهش تنش در عرصه بین‌المللی و تقویت ارتباطات جهانی و منطقه‌ای دنبال کند و این دقیقاً نکته‌ای است که در تمام هشت سال گذشته دولت و جریان اصلاحات بر آن تأکید داشتند و جناح مخالف با تمام ظرفیت خود به مقابله با آن برخاسته بود.


2- با تصور اینکه اتفاق غیرمترقبه‌ای از سوی جریانات تندروی داخلی مانند حمله به سفارت عربستان تکرار نشود و تنش زایی دشمنان ایران نیز توسط طرف‌های مذاکره مدیریت شود، کشورمان در چند ماه آینده با شرایط کاملاً متفاوتی نسبت به چند سال اخیر رو به رو خواهد شد. در این آینده قابل پیش‌بینی، بازگشت منابع مالی بلوکه شده، رفع تحریم‌ها، رونق اقتصادی، آرامش اجتماعی و در صورت فراموش نشدن مردم و مشکلات آنان، شاهد افزایش اعتماد عمومی و سرمایه اجتماعی خواهیم بود. به تعبیر دیگر، بستر یک مدیریت به مراتب راحت‌تر از دولت روحانی در انتظار دولت سیزدهم خواهد بود. حال سؤالی که مطرح می‌شود این است که اصولگرایانی که خود را پیروز مطلق انتخابات آینده می‌دانند چرا تلاش می‌کنند مذاکرات وین را زیر سؤال ببرند آنهم در حالی که در صورت تحقق رؤیای پاستور، تمام ثمرات احیای برجام نیز نصیب آنان می‌شود؟ سؤال مذکور این تردید را ایجاد می‌کند که تداوم تحریم‌ها و افزایش تنش‌های منطقه‌ای و جهانی، برای برخی جریانات در کشور چه منافعی در پی داشته است که این طیف خاص حاضر به تداوم نارضایتی مردم و افزایش بحران برای مجموعه نظام و کشور است؟
3- نکته مهمی که از مطالب فوق می‌توان نتیجه گرفت این است که جریان مخالف دولت و اصلاحات در تمام هشت سال گذشته برای عدم موفقیت حامیان توافق هسته‌ای، علاوه بر قلب واقعیت و تلاش برای سیاه نمایی در مورد برجام، منافع جناحی خود را بر منافع مردم و کشور ارجح دانسته و با وجود شعارهای عوامگرایانه در حمایت از آحاد ملت، خود از مسببان اصلی ایجاد مشکلات داخلی و مانع بزرگ در مسیر حل مشکلات بوده است. این منفعت طلبی روی ویرانه‌های زندگی و معیشت مردم در حالی صورت گرفته و می‌گیرد که این جریان همیشه طیف مقابل را مسبب قفل شدن اقتصاد کشور معرفی کرده است.
4- موضوع دیگر اینکه با وجود شرایط سخت اقتصادی و گسترش فقر و بی‌عدالتی در کشور که به دور از شعارگرایی، تحریم‌ها از دلایل اصلی آن می‌باشد و همچنین نگرانی مردم از مدیریت مقابله با کرونا که به افزایش مبتلایان و جانباختگان منجر شده و تاب‌آوری اجتماعی را بشدت کاهش داده است، هرگونه سنگ‌اندازی در مسیر احیای عزتمندانه برجام و رفع تحریم‌ها و مانع تراشی در مقابل حل مشکلات معیشتی مردم، می‌تواند به تداوم وضعیت کنونی بینجامد. شرایطی که برخلاف برخی ادعاها که از طریق تریبون‌های عمومی مطرح می‌شود، تحمل آن از سوی مردم و برای مدت طولانی غیرممکن خواهد بود. در این صورت باید اذعان داشت که شکل‌گیری بحران‌های اجتماعی در کشور قابل پیش‌بینی و تبعات آن برای مجموعه نظام وکشور غیرقابل پیش‌بینی می‌باشد که باید نسبت به آن حساسیت صد چندانی به خرج داد و اجازه نداد تا اشتباهات گذشته پیرامون مذاکرات در کشور تکرار شود.