گفت‌وگویی که زود منتشر شد

سیدعلی خرم استاد دانشگاه - حقوق بین‌الملل در شرایط پیچ درپیچ اجتماعی سیاسی و اقتصادی ایران که کرونا امان از مردم بریده است و همگان در ترس از کرونای هندی به سر می‌برند و خود را در غیاب واکسن بسیارآسیب‌پذیر می‌بینند، وارد آمدن شوک خشکسالی و یا شوک گفت‌وگوهای وزیر امور خارجه دیگر طاقت‌فرساست. مردم همه ملتهب هستند، از فشار اقتصادی و بالا رفتن مالیات‌ها و بالا رفتن روزانه قیمت‌ها ملتهب هستند، از اینکه سیاست خارجی کشور در مسیر همکاری سازنده با همه کشورهای منطقه و جهان پیش نمی‌رود، ملتهب هستند که هم‌عرض بقیه کشورها از امتیاز واکسن علیه کرونا برخوردار نیستند، ملتهب هستند چرا اسرائیل به‌ویژه در یکسال گذشته در پیاده‌روهای تهران به‌راحتی گام برمی‌دارد، ملتهب هستند، چرا هیچکدام از اختلاسگران فراری به چنگال عدالت گرفتار نشده و پول‌های مردم ایران به خزانه برنگشته است، ملتهب هستند چرا صداوسیما و برخی دیگر از پشت و رو به مذاکره‌کنندگان سیاست خارجی در برجام خنجر می‌زنند و کسی مانع آنها نمی‌شود؟ مگر آنها زیر نظر رهبری مذاکره نمی‌کنند؟ ملتهب هستند که چرا تحریم‌ها برداشته نمی‌شوند و حال و روز و معیشت مردم به حالت عادی و بانشاط نمی‌گردد؟ این عقده‌ها و دهها عقده دیگر نظیر اینها جان مردم را به لب رسانده و منتظر یک تسکین‌دهنده آلام می‌باشند. گفت‌وگوهای دکتر ظریف اگرچه اکثرا همگان محورهای آن را می‌دانستند و خواستار رفع این مشکلات و نواقص بودند ولی از یکسو در حد «درایت» بود و اکنون به «روایت» تبدیل گردیده و از سوی دیگر فریاد و واکنش عمومی بود که دیگر بس است تا دیر نشده درصدد اصلاحات برآیید. چرا سیاست خارجی، اقتصاد و صنعت همواره باید در خدمت سیاست‌های امنیتی قرار گیرند و از آنها به عنوان عناصر مستقل در ویترین جمهوری اسلامی استفاده نگردد؟ چرا سیاست خارجی در منطقه و جهان نتواند اهداف سند ملی چشم‌انداز بیست ساله را پیگیری نماید و همکاری سازنده را با همه کشورهای جهان، ملاک عمل خود قرار دهد؟ هیچ‌کس و از جمله دکتر ظریف مخالف نقش جان برکفان نیروهای نظامی وانتظامی در صحنه‌های تعیین شده نیستند و هیچ‌کس از احترام به همه سرداران فداکار کشور و از جمله سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی سر باز نمی‌زنند. چه سرداران فداکاری که در جبهه‌های جنگ تحمیلی برای حفظ تمامیت ارضی و دفاع از خاک کشورعزیزمان به شهادت رسیدند وهمگان احترام آنها را دارند. ولیکن آنچه کشور را به بن‌بست رسانده، این است که اقدامات نظامی و اقدامات امنیتی باید به اندازه خود و در کنار سیاست خارجی، اقتصاد و صنعت حرکت نماید. سخن دکتر‌ظریف دقیقا اینجاست که او نتوانسته با دست باز سیاست خارجی سازنده و فعال را با منطقه و جهان به خاطر ملاحظات نظامی وامنیتی به پیش ببرد. چرا سیاست خارجی هنگامی که زیر نظارت دقیق رهبری در حال مذاکره با طرف‌های خارجی برجام است،عده‌ای دیگر که خود را تابع دستورات رهبری می‌دانند، باید همان سیاست خارجی و مذاکره‌کنندگانشان را مورد تهاجم و اتهام قرار دهند؟ تصور این است که این قبیل کمپلکس‌ها در جامعه سر باز می‌زند و اگر فضای مناسب و منصفانه برای طرح و بحث و بررسی آنها به‌وجود نیاید، یقینا از کوره‌ راه وارد جامعه شده و شوک وارد می‌نمایند. گفت‌وگوهای دکتر ظریف نشان می‌دهد چگونه وزیر امور خارجه با همه دانش و تجربه و جایگاه و شخصیت که در جهان دارد، نتوانسته در عرض هشت سال ناهماهنگی‌ها و نابسامانی‌ها را در عرصه سیاست خارجی رفع نموده و سامان دهد و یک سیاست خارجی در خور شأن و مورد رضایت ملت بزرگ ایران همچون مذاکرات برجام در سال های 1392 تا 94 به نمایش گذارد. ایشان مخالف سهم نظامی یا امنیتی نیست ولی سهم سیاست خارجی را کامل و تمام می‌خواهد چون مردم به درستی چشم به یک سیاست فعال و سازنده دوخته‌اند و به خوبی می‌دانند حل بقیه معضلات و مشکلات کشور در گروی گفتمان ایران با جهان قرار دارد. گفت‌وگوهای دکتر ظریف همان‌طور که گفته شد اکثرا دانسته‌های همگان بود، از بی‌اطلاعی راجع به ساقط شدن هواپیمای اوکراینی گرفته تا نقش روسیه در برجام و سیاست خارجی ایران و بقیه. اما زمان انتشار آن زودهنگام بود که همه واکنش‌های بعدی این نکته را در بر می‌گیرد. به هر حال این قبیل درز اطلاعات در همه کشورها رخ می‌دهد ولی آنچه مهم است درس‌هایی که باید از این حوادث گرفت و به اصلاح دیدگاه‌ها و سیاست‌ها پرداخت و نه اینکه موضوع به بهانه جناحی تبدیل شود و یکی، دیگری را بکوبد و در این روزگار غریب، دردهای جدیدی بر معضلات و مشکلات مردم افزوده گردد. آنچه امروز ایران احتیاج دارد وحدت، همدلی، تلاش و کوشش همه فرزندان این آب و خاک به دور از شعارزدگی برای حل مشکلات جورواجور کشور است.