روزنامه قانون
1396/03/21
۸ وجهي دموکراسی
وضعیت دموکراسی به ترجمه محمدرضاشیخی به چاپ رسید.این کتاب 200صفحه ای درقطع رقعی نگاه انتقادی متفکران بزرگ جهانی رابه مخاطب منتقل میکند.مقالاتی از آگامبن،آلن بدیو،بن سعید، براون،نانسی، رانسی، راس و ژیژک محتوای این کتاب را تشکیل داده است.درمقدمه مترجم، صفحه هفت میخوانیم«حکایت دموکراسی در دنیای امروز حکایت عشق است . از هر زبان که می شنوی نامکرر است . یکی با تلخی ها و شیرینی ها و دیگری با بلاتکلیفی ها ، سر در گمیها و تفسیرناپذیری ها؛ این حکایت نه دامن گیر، که اقصی نقاط عالم را درگیر خود کرده است...».دموکراسی در واقع نوعی کژتابی از مفاهیم سیاست است.البته اندیشمندان آن را بهترین و معقول ترین شکل حکومت می دانند؛چرا که در دراز مدت خردمندان و خط مشی آنان وارد حوزه سیاست خواهد شد . از آن روز که پریکلس یونانی دموکراسی را حکومت مردم خواند قرنها می گذرد اما کدام مردم بر کدام مردم ارجحیت دارند؟ معیار گزینش ها چیست؟ این کتاب ، دموکراسی را از زبان کسانی نقل می کند که با گفتمان های رایج همسو نیستند . البته قرار نبوده که تعریفی جدید از دموکراسی در این کتاب ارائه شود . فقط باید سعی کرد این واژه به حال خود رها نشود.پاسخ هشت اندیشمند معاصر غرب به این پرسش نشان میدهد که دموکراسی، دغدغه بزرگی برای جهانیان است.هرچند این واژه در ایران کهن نیست و یک قرن از آشنایی با آن می گذرد اما در غرب عمری به درازای سیاست دارد. دردهه 1920 نشریه لارولوسیون سورئالیست پیشنهاد می دهد که در باره برخی موضوعات مانند عشق ، خودکشی و عهد با شیطان پژوهش شود . نتیجه این بود که مگر می توان راجع به آنها حرف جدیدی زد ؟ اما واقعیت این است که چند شاعر و بازیگر و نظریهپرداز و کارگردان، زوایای پنهان و گاه متعارضی را در این باره روشن کردند.به زعم آگامبن ما باید به اجبار واژه دموکراسی را سوءتفاهم فرض کنیم ؛ چرا که هم به مردم مربوط است و هم به حکومت . البته تفاوت بین سیاست و امر سیاسی در این کتاب مد نظر او نیز هست . پیش از این نیز روسو در کتاب قرارداد اجتماعی به قرارداد، اراده همگانی و حق حاکمیت در قالب مفاهیم امنیت و سرزمین و مردم اشاراتی کرده بود. آلن بدیو نیز در رابطه با رخدادها و فلسفه ید طولایی دارد و حتي معتقد است با انقلاب فرهنگی نباید به انکار کمونیسم پرداخت . از سویی دنیای ما دنیای همه مردم نیست . دموکرات ها در صف نخست مردم قرار میگیرند. آن ها معتقد ند دنیا را هرطور که مدعی اند اداره می کنند و دیگران نباید برای آنها کار کنند . آنها در این قلمرو خود را حفظ میکنند. سقوط دموکراسی از این جهت مد نظر اوست . افلاطون در کتاب هشتم جمهوری نیز به آن اشاره کرده است .«بعدها لنین نیزمی گوید: دموکراسی چیزی نیست مگر شکلی از دولت ... به چیزی که باید اندیشید نه عینیت این شکل است و نه تاثیر ذهنی آن ، اندیشه و تفکر باید از نماد به نمود گذر کند یا از دموکراسی به دموکرات »(ص26).
دانیل بن سعید فیلسوف مبارز فرانسوی با گرایش به تروتسکی به پژوهش در این باب پرداخت . او به گونه ای دیگر از تئاتر سایه ها در عرصه سیاست صحبت می کند. از جنگ سرد و دو قطبی شدن جهان، پیکار قرن را بین دموکراسی و توتالیتاریسم می بیند . هانا آرنت نیز در همان دوره تصریح می کرد:«شباهت ها هرچه باشند ، تفاوت ها باز هم اساسی است».
وندی براون، اندیشمند آمریکایی نیز در آثاری مانند قدرت و آزادی در مدرنیته متاخر و سیاست از درون تاریخ به نقد از دموکراسی لیبرال می پردازد . او معتقد است که لیبرالیسم معنای دموکراسی را در انحصار درآورده است و باید لیبرالیسم را از دموکراسی جدا کرد. از دید براون دموکراسی از محبوبیتی بی سابقه در تاریخ برخوردار است وهیچ وقت از نظر مفهومی بی سر وته و خالی از معنا نبوده است . همچنین در عصر مدرن، آزادی به مثابه خود - قانونگذاری بهعنوان یکی از امیال جهان شمول در نظر گرفته می شود . آزادی را به زعم کانت، روسو و جان استوارت میل جوهره انسان می داند. این در حالی است که دموکراسی آتنی ، بخشی بزرگ از جمعیت آتن شامل زنان و بردگان ، خارجی ها ، شاعران و دیگرانی را که حايز شرایط رواني و وراثتی لازم برای شهروندی نبودند، مطرود خواند . پس با این حساب دموکراسی از حیث تاریخی دارای تناقض با خویش است . ژان لوک نانسی که در زمینه سینما نیز بداهت فیلم را برای عباس کیارستمی نوشته ازدموکراسی پایان یافته و دموکراسی بی پایان می گوید . دموکراسی را نمونه ای از بیدلالتی می داند.دغدغه مندی و هرگونه احتمال پرسش رادموکراسی می داند و تردید را مرکزیت آن می خواند . او در یک کلام دموکراسی را محیط تهی می داند و می گوید « در دموکراسی در مجموع تمایل بر همه چیز گفتن است -- سیاست، اخلاق ، حقوق و تمدن— و به همین دلیل تمایل بر هیچ چیز نگفتن است » پس به زعم او نباید بگذاریم چیزهایی سر بر آورند که با عقل سلیم منافات دارند اما واقعیت این است که همه چیز با سیاست آغاز می شود.ژاک رانسیر، نویسنده شورشهای منطقی،شب کارگران و آموزگار نادان در باب زیبایی شناسی و سیاست مباحثاتی دارد.اوتردید ودموکراسی را به هم مرتبط نمی داند وبی اعتمادی به یکدیگر پس از جنگ سرد را بستر یک ریشخند بین المللی می داند . در کتاب نفرت از دموکراسی(چاپ گام نو) بیان كرده است که گفتمان غالب بر ضددموکراسی است . چون وقتی صحبت از یک فاجعه به ميان ميآيد گویا از یک برند عطر صحبت می شود.ازاین روشاهد تسلط کسانی بوده ایم که مدیوکراسی(کوتوله سالاری) موضع شان بوده است.کریستین راس، استاد ادبیات تطبیقی در دانشگاه نیویورک تحقیقاتی درباره ادبیات و فرهنگ فرانسه و تاریخ شهری و انقلابی دارد . او از نگاه شاعرانه بودلر و رمبو به قرن پر آشوب نوزدهم فرانسه می نگرد و دموکراسی مبتنی بر کالا را تشریح می کند«همه پرسی قرار نبود چیزی جز یک اقدام تشریفاتی و مهر تاییدی بر متن کارشناسان باشد اما ایرلندی ها تصمیم گرفتند با این همه پرسی مثل یک رای گیری واقعی بر خورد کنند»(ص143).
اسلاوی ژیژک، نامزد ریاست جمهوری اسلونی از حزب لیبرال دموکرات در سال 1990 بنیادگرا و نظریه پرداز و مفسر جهانی شدن نیز تناقضات بینامتنی دموکراسی را در سطح جهانی بررسی می کند و از طرد افراد دموکرات بعد از رهبری معنویشان(مثل مارتین لوترکینگ) می گوید . او از قول برشت یاد آور می شود که غارت یک بانک چه تفاوت دارد با تاسیس یک بانک جدید؟(برشت).ژیژک خشونت فرهنگی را با انقلاب فرهنگی در یک سطح می بیند و باز تولید کاپیتالیسم رافاجعه ای سیاسی می داند. او از روند دموکراسی تا خشونت ناب صحبت به میان می آورد .

