روزنامه شرق
1400/06/07
گاز ايران به اروپا خواهد رسيد؟
گاز ايران به اروپا خواهد رسيد؟ محمد آزاد: خبری كه در میان اخبار مربوط به كابینه و رأی اعتماد به وزرا و طالبان گم شد، كشف یك میدان گازی عظیم واقع در دریای خزر بود؛ میدانی كه «چالوس» نام دارد و گفته میشود توان تأمین 20 درصد از گاز اروپا را دارد. بهگفته «علی اصولی»، مدیرعامل شرکت نفت خزر، تخمین زده میشود که میدان چالوس دارای ذخایر گازی معادل یکچهارم میدان گازی عظیم پارس جنوبی یا حدود 11 فاز آن است. اكتشاف این میدان دومین كشف گازی بزرگ ایران در یك سال گذشته است. مهر سال گذشته نیز اعلام شد میدان «ارم» در نزدیكی استان فارس كشف شده است كه بر اساس محاسبات اولیه، حجم گاز درجا در این میدان بیش از ۱۹ هزار میلیارد فوتمکعب است که بیش از۱۳ هزار میلیارد فوتمکعب آن قابل دستیابی است. این حجم تقریبا معادل یک فاز میدان گازی پارس جنوبی است. میزان ذخیره میعانات گازی این میدان ۳۵۰ میلیون بشکه است. اما كشف میدانی با حجم ذخایر میدان «چالوس» باید در صدر اخبار انرژی جهان قرار بگیرد. حجم ذخایر این میدان به اندازهای است كه مدیرعامل شرکت نفت خزر میگوید: «اگر براوردهای اولیه تأیید شود و موفقیت اکتشافی حاصل شود، با تشکیل قطب جدید گازی ایران در شمال کشور، امکان تأمین ۲۰ درصد از گاز مورد نیاز اروپا ممکن میشود». 20 درصد از گاز اروپا را تأمینكردن كار كوچكی نیست و یك امتیاز استراتژیك محسوب میشود. عمده گاز اروپا از روسیه تأمین میشود و اروپا دهههاست به فكر كاهش یا قطع این وابستگی است و به منابع دیگر فكر میكند. یكی از این منابع دریای خزر است كه با كشف میدان گازی شاهدنیز در آذربایجان اروپا مشتری آن شد؛ میدانی كه ذخایر آن بین 50 تا 100 میلیارد مترمكعب تخمین زده میشود كه در قیاس با 14.2 تریلیون مترمكعبی «پارس جنوبی» رقمی محسوب نمیشود. اگر میدان جدید كشفشده در ایران یكچهارم پارسجنوبی هم باشد، باز چندین برابر كل ذخایر میدان «شاهدنیز» آذربایجان است. میدانی كه از سال 2006 صادرات گاز به اروپا را آغاز كرده است و همین چند ماه پیش صادرات یك فاز دیگر از آن نیز به بهرهبرداری رسید. در زمان شروع به كار این میدان مقامهای دو طرف میگفتند كه روابطشان به سطح «استراتژیك» ارتقا پیدا كرده است. با توجه به اندازه ذخایر و توان بالقوه ایران برای صادرات گاز، روابط میان ایران و اتحادیه اروپا در زمینه گاز را میتوان در سطح «تراژیك» طبقهبندی كرد. مسئله صرفا به امروز و تحریمهای كنونی هم مربوط نیست. در زمان نبود تحریم نیز تمام پروژههای صادرات گاز ایران عقیم ماند؛ چه از «خط لوله اسلامی» كه قرار بود با گذر از سرزمینهای ناامنی همچون عراق و سوریه به مدیترانه و اروپا برود كه طبیعتا عملی نشد و چه از آن طرف كه خط لوله «صلح» بنا بود به پاكستان و هند برود و اكنون سالهاست روی زمین مانده است.
تراژدی انتقال گاز ایران به اروپا
مهمتر از همه ایران قرار بود به شبكهای از خط لولهها بپیوندد با نام «ناباكو» كه نامش را از اپرای معروف «جوزپه وردی» وام گرفته بودند. این خط لوله قرار بود گاز چند كشور را از ارزروم تركیه به پایانه بومگارتن اتریش برساند. از این طرح شمار زیادی از كشورهای اتحادیه اروپا و همچنان ایالات متحده حمایت میكردند؛ چراكه آن را جایگزینی برای خط لوله «سوثاستریم» میدانستند كه گرچه غول ایتالیایی «انی» هم در میان اپراتورهای آن قرار داشت، پروژهای روسمحور بود و منبع گاز آن مسكو بود؛ درحالیكه منبع اصلی گاز ناباكو در نسخه اولیه عراق بود و قرار بود در آن از گاز تركمنستان، جمهوری آذربایجان و مصر هم استفاده بشود. پیشنهاد استفاده از گاز مصر را «رجب طیب اردوغان» مطرح كرد؛ همچنین استفاده از گاز ایران را. اما استفاده از گاز ایران، نظر به شرایط سیاسی، هم با مخالفت اتحادیه مواجه بود و هم ایالات متحده. البته از كارشكنی روسیه نیز نمیشود گذشت. مسكو با كل طرح مخالفت داشت. در هر صورت آگوست سال 2010 اعضای کنسرسیوم نابوکو، در نشست آنکارا رسما اعلام کردند که خط لوله گاز نابوکو از خاک ایران عبور نمیکند و در شرایط سیاسی فعلی، ایران از تأمینکنندگان گاز آن نیز نخواهد بود. ناباكو با اینكه یك نسخه بازنگریشده با نام «ناباكو-وست» هم برای آن ارائه شد، در نهایت با ترجیح خط لوله «ترنس آدریاتیك» كه منبع گاز آن جمهوری آذربایجان بود، در ژوئن سال 2013 ملغی اعلام شد.
اتحادیه اروپا از سال 2008 اصلا یك طرح جامعتر برای واردات گاز از منابع جز روسیه تعریف كرد با نام «كریدور گاز جنوب». همكاران این طرح جمهوری آذربایجان، تركیه، مصر، گرجستان، قزاقستان و عراق بودند. بنا بر این بود كه با حلوفصل مشكلات سیاسی، ازبكستان و ایران نیز به این طرح بپیوندند. در سال 2015 كنفرانس «كریدور گاز جنوب» در دانشگاه هیوستون تگزاس برگزار شد و نمایندگانی از اتحادیه اروپا، تركیه، جمهوری آذربایجان و (معلوم نیست چرا) ایالات متحده به ارائه دیدگاههای خود پرداختند. تا سال 2017 سه خط لوله عمده تشكیلدهنده این كریدور بودند: 1) «خط لوله جنوب قفقاز»، 2) خط لوله «ترنسآناتولی» كه از خاك تركیه میگذرد، 3) خط لوله «ترنسآدریاتیك» كه با گذر از آلبانی و یونان به ایتالیا میرسد. عمده گاز این كریدور را جمهوری آذربایجان از منابع خود واقع در دریای خزر تأمین میكند. این كار كه با حمایت مالی رسمی اتحادیه اروپا انجام شد، در اروپا اعتراضات فراوان درپی داشت؛ ازجمله گروههای حقوقبشری چندین بار به وضعیت ناگوار حقوق بشر باكو اعتراض كردند، همینطور فعالان محیط زیست كه این خط لوله سههزارو 500 كیلومتری را كه 45 میلیارد دلار ارزش دارد، خطری برای محیط زیست میدانند. فارغ از این مسائل، عدم حضور ایران در نقشه گازی اتحادیه اروپا است. ایران هم ذخایر لاینتاهی گاز دارد و هم سابقه یك قرن حضور در انرژی جهان كه گرچه بالا و پایین داشته اما در برایند سرجمعی هیچگاه شكایت عمدهای از همكاری با ایران وجود نداشته است. در مقابل روسیه بارها بر سر قیمت، شیر گاز را روی مشتریان بسته و ملاحظه تابستان و زمستان هم ندارد. بااینحال تاكنون گاز ایران عمدتا برای مصرف داخلی است و میزان اندكی از آن به كشورهای همسایه صادر میشود. طبیعی است كه با چنین سابقهای، كشف میدانی به این عظمت بازتاب جهانی چندانی نداشته باشد؛ درحالیكه برای نمونه موفقیت تركیه در كشف میدانی بهمراتب كوچكتر دریای سیاه در ماههای گذشته سرخط خبر عمده خبرگزاریها و مطبوعات اقتصادی و انرژی جهان شد. برای اطلاعات بیشتر درباره این مسئله با «سعید پاكسرشت»، مشاور مدیرعامل شركت ملی گاز، تماس گرفتیم.
«امروز عصر طلایی گاز است»
همین مسئله آخر را از آقای پاكسرشت میپرسیم؛ چرا بازتاب جهانی اینقدر كم است؟ شاید به این دلیل است كه از منبعی رسمی منتشر نشده است و رسانههای خارجی خیلی نمیتوانند روی آن حساب كنند. خبرگزاریهای بینالمللی خبر را فقط از منابع رسمی برمیدارند. سؤال را كمی كلیتر میكنیم؛ چرا وضعیت صادرات گاز ما به نسبت منابع اینقدر كم است؟ چون مصرف داخلی ما خیلی زیاد است و گاز را عمدتا داخلی استفاده كردهایم و كمتر به فكر صادرات بودهایم. سهم گاز در ایران هم در بخش خانگی و هم در بخش نیروگاهی و صنعتی بسیار بالاست. تمركز ما هم برای تأمین همین موارد بوده و سرمایهگذاری جهانی نكردهایم؛ درصورتیكه قابلیت تولید داریم كه باید محقق بشود. برای نمونه ایالات متحده با وجود كمتربودن حجم ذخایرش برداشت بیشتری دارد. سهم برداشت ما نسبت به منابعمان چشمگیر نیست. میپرسیم چرا؟ هم دلایل فناورانه دارد و هم توسعه آن تا حدی به مسائل خارجی وابسته است. در نتیجه برداشت ما به نسبت منابع وضعیت مناسبی ندارد. این مسئلهای است كه در این دوره باید به آن توجه شود. الان ما در عصر طلایی گاز هستیم و گاز منبعی زوالپذیر است و سرمایهگذاری برای فروش آن ارزش افزوده ایجاد میكند. یكی از دلایلی كه جایگاه ما متناسب با منابع نیست، عدم مدیریت مصرف و مشكل بهینهسازی مصرف است. سؤال ما این است كه مثلا چرا ما از پروژه ناباكو حذف شدیم؛ درحالیكه ذخایر جمهوری آذربایجان قابل قیاس نیست؟ این كارشناس مسائل گاز معتقد است كه بله، یكی از مسائل هم مسائل سیاسی است. بازار جهانی گاز باثبات و توسعهیافته است. ورود به این بازار قواعدی دارد كه بازیگران باید رعایت بكنند. ما چون اصلا وارد این بازی نشدهایم طبیعتا مثل بازیگر هم با ما رفتار نمیكنند. برای نمونه بازار الانجی (گاز طبیعی مایع) بازیگران مشخصی داشت، اما آمریكا به عنوان بازیگر جدید به آن ورود میكند، چون قدرت سیاسیاش را دارد. ما الان بازیگر منطقهای هم نیستیم؟ هستیم؟ ما الان نهایت با چند كشور منطقه سطح مشخصی از روابط را داریم كه همین هم خوب است، ولی برای ورود به بازار جهانی گاز اولین شرط این است كه باید منابع آماده داشته باشیم؛ درصورتیكه موازنه گازی ما اكنون لب مرز است. خب طبیعی است كه طرف مقابل هم روی گاز ما حساب نمیكند. صادرات به اروپا زیرساخت میخواهد و علاوه بر آن مدیریت مصرف كه به آزادسازی منابع بینجامد. آیا این كارها را با تكیه بر داخل چه در سرمایهگذاری چه فناوری انجام دادهاند؟ بله. در برخی زمینهها فناوری داریم؛ برای مثال در برداشت و فراوری. اما مثلا برای الانجی، فناوری آماده نداریم. این تكنولوژی را كشورهای معدودی دارند و نمیتوانیم با تكیه بر ظرفیت داخلی كاری انجام بدهیم. در نتیجه شریك خارجی میخواهد كه هم فایننس كند و هم تكنولوژی بیاورد. سؤال دیگری كه هست صدور گاز از طریق خط لوله است؛ چرا تاكنون نتوانستهایم به این روش وارد بازارهای جهانی بشویم؟ ببینید! دردسر ما برای ورود به منطقه با خط لوله بسیار كمتر است. در خود كشور خطوط انتقال ما هیچ اشكالی ندارد و در این كار تجربه خوبی داریم و بسط آن به منطقه حداقل در میانمدت منطقیتر است تا نگاه به بازارهای جهانی. هم در تكنولوژی و هم سرمایهای، مشكلی در این زمینه نداریم. مهمترین مشكل ما حل معضل موازنه مصرف است. سؤال پیش میآید كه ارزش سیاسی بازاری نظیر اروپا با بازار منطقهای برابری میكند؟ خب اروپا بازار باثباتتری است و قطعا داخلشدن به آن برد بیشتری دارد، اما واقعیت است كه در این زمینه ما رقبای جدی داریم كه ورود ما به بازار خوشایندشان نیست... .
مثلا روسیه؟
بله.
چشمانداز مطلوب شما چیست؟
در اولین اقدام مدیریت مصرف باید دستور كار ما باشد. تا در بهینهسازی مصرف موفقیت پیدا نكنیم، نگاه به بازارهای خارجی بیمورد است. این كار هم باید از طریق تدوین و اجرای مناسب سیاستهای قیمتی و غیرقیمتی باشد. در زمینه فناوری هم كارهایی هست كه كاملا با توان داخلی و استفاده از تجربه كشورهای نزدیكتر...
مثلا چین؟
بله. ممكن است. ولی مثلا كارهایی هست كه با آن خیلی فاصله داریم؛ برای نمونه فناوریهای مربوط به الانجی.
به نظرتان وزیر نفت جدید قادر به انجامرساندن این امور هست؟
خیلی امیدواریم. ایشان هم اشراف كامل دارند و به دلیل قدرت تصمیمگیری هم دارند. خیلی امیدواریم كه بتواند بر مشكلات فائق بیاید.
پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه
انقلابیبودن حتما باید با عقلانیت همراه باشد
کلید FATF در دست اصولگرایان
سرنوشت ملتهای منطقه به یکدیگر پیوند خورده است
ادامه یکسویهگرایی صداوسیما اینبار با سانسور
با سوءاستفادهکنندگان از موضوع واکسن قاطعانه برخورد شود
گاز ايران به اروپا خواهد رسيد؟
طرح صیانت را بازنگری کنید
ملاقات با اوین
فاصله کوتاه فرهنگی توکیو تا تهران
دو خلیفه در یک اقلیم
تیم نهچندان «ملی» ایران
«عدالت فرایندی» و مسئولیت رئیس قوه قضائیه
خود را در قاب تاریخ تزئین نکنیم!
ضرورت آسیبشناسی رویکردهای دولتهای پیشین
سخنی با وزیر بهداشت


