سؤالات و ابهامات یک تصمیم درست

وزیر ورزش در تازه‌ترین صحبت‌های خود در مراسم تجلیل از رزمندگان وزارت ورزش و جوانان با وعده‌ای تازه، خبر از تلاش برای احیای تیم‌های اندیشه ورزش می‌دهد. خبری که می‌تواند مسرت‌بخش باشد، از آن جهت که تصمیم‌گیری در ورزش از حالت انفرادی و انحصاری خارج می‌شود و این به نوبه خود می‌تواند اتفاق خوب و قابل توجهی باشد، چراکه تصمیماتی که براساس خرد جمعی گرفته شوند بی‌هیچ شک و تردیدی منطقی‌تر و اصولی‌تر از تصمیماتی است که به صورت انفرادی گرفته می‌شود.
با وجود این چند سؤال، نکته و ابهام در خصوص تیم اندیشه‌ورزی که می‌تواند ورزش را از دیدگاهی تک‌بعدی خارج کند، مطرح است که وزارت ورزش اگر به راستی قصدی برای اقدامی اصولی دارد باید بدان توجهی ویژه داشته باشد.
بحث، قصاص قبل از جنایت نیست. مسئله این است که مار گزیده از ریسمان سیاه و سفید هم می‌ترسد و ورزش آنقدر طی سال‌های اخیر به واسطه تصمیمات غیراصولی و طرح‌های اصولی که غیراصولی پیاده شده است آسیب دیده که عجیب نیست چشممان ترسیده باشد. به همین منظور گوشزد و طرح برخی سؤالات و ابهامات بی‌هیچ شک و تردیدی ضروری به نظر می‌رسد.
انتخاب تیمی اندیشه‌ورز به خودی خود اتفاق خوب و قابل تقدیری است، اما مسئله مهم این است که این تیم را قرار است چه کسانی تشکیل دهند؟ آیا اعضای این تیم را همان به اصلاح مدیران کارنامه مشخصی تشکیل خواهند داد که جای جراحت ناشی از تصمیم‌گیری‌های‌شان همچنان بر تن نحیف ورزش به وضوح به چشم می‌آید که خاطره تلخ آن از ذهن هیچ کس پاک نشده است؟ آیا تیم اندیشه‌ورز از بین همان نفراتی برگزیده می‌شود که سال‌هاست در یک دور باطل از این صندلی به آن صندلی، از این پست به آن پست در گردش هستند؛ در این صورت نه تنها سودی شامل حال ورزش نمی‌شود که اوضاع از این هم بدتر خواهد شد، وقتی همفکری‌ها از سوی افرادی باشد که بی‌هیچ شک و تردیدی باید ورزش را از لوث وجودشان پاک کرد.


اما اینکه چه کسی یا کسانی تیم اندیشه ورزش را انتخاب می‌کنند نیز نکته بسیار حائز اهمیتی است. اینکه دیدگاه افراد انتخاب‌کننده به روابط و ضوابط است یا تأکیدشان بر انتخاب افرادی شایسته و کاربلد مسئله‌ای نیست که بتوان به سادگی از کنار آن گذشت، چرا که تجربیات تلخ گذشته ثابت کرده ورزش را نه فقط مدیران نالایق، بلکه آن‌ها که به عنوان تصمیم‌گیرنده‌های اصلی پای چنین افراد بی‌کفایتی را به ورزش باز کرده‌اند به ورطه نابودی کشانده‌اند.
با وجود این در صورتی که انتخاب‌ها نیز اصولی، کارشناسانه و براساس شایسته‌سالاری باشد این سؤال مطرح است که آیا تصمیمات این تیم ضمانت اجرایی دارد یا تنها چرخه‌ای نمایشی را قرار است شاهد باشیم که عنوانی دهان پرکن دارد؟
بدبین بودن در خصوص وعده‌های تازه اتفاق عجیبی نیست. ورزش کم اتفاقات تلخ به خود ندیده و مردم و اصحاب رسانه کم شاهد تصمیمات درستی نبودند که هرگز اجرایی نشدند. درست مثل وعده‌های فریبنده‌ای که هرگز جامه عمل بدان پوشانده نشده است، از همین‌رو به همان اندازه که تصمیم وزیر ورزش و جوانان قابل تقدیر است، همانقدر هم می‌تواند مبهم و سؤال‌برانگیز باشد که آیا به شکلی اصولی و آنطور که سودش نصیب ورزش شود پیگیری خواهد شد یا کما‌فی‌السابق شاهد کلماتی خوش‌آب و رنگ خواهیم بود که به شکلی زیبا و فریبنده کنار هم قطار می‌شوند برای فریب افکار عمومی که‌ای کاش اینگونه نباشد و با عملی شدن درست و اصولی این تصمیم، شاهد رشد و شکوفایی ورزش ایران باشیم که بی‌تردیدی این حق ورزش است.