آذربايجان بازيچه جاه طلبي‌هاي تركيه متوهم است

آرمان ملی- مهدی فقیه: در آستانه صد روزگی تشکیل دولت سیزدهم هستیم. حوزه سیاست خارجی و برجام از حوزه‌های مهم و مناقشه‌برانگیز کارنامه دولت در این صد روز می‌باشد. وزارت خارجه و سیاست خارجی در حالی به سکانداران جدید این عرصه تحویل داده شد که سیاست خارجی چه در حوزه برجام و چه سایر حوزه‌ها با چالش‌های اساسی مواجه است. برجام با خروج آمریکا از آن متوقف شده و چشم انداز مثبتی برای آن در آینده نزدیک قابل تصور نیست، عملکرد ضعیف وزارت خارجه در دوره دکتر ظریف در مورد مناقشه آذربایجان و ارمنستان که منجر به تحولات ژئوپلتیکی مرزهای شمال غربی ایران شد در پرتو مباحث برجام و هیاهوی میدان و دیپلماسی به خوبی برای افکار عمومی تبیین نشد که در ادامه این روند امروز شاهد تنش بین ایران و افغانستان هستیم. خروج آمریکا از افغانستان به همراه تسلط دوباره طالبان بر افغانستان مخاطرات امنیتی در مرزهای شرقی کشور ایجاد کرده است. در خاورمیانه و خلیج فارس همچنان جنگ یمن به بهای قربانی شدن مردم یمن همچنان ادامه دارد و اسرائیل توانسته با عادی سازی روابط با کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس در مرزهای جنوبی ایران حضور پیدا کند. با این حال تحول قابل ملاحظه در این حوزه عضویت ایران در سازمان پیمان شانگهای است که نشان دهنده نگاه به شرق در سیاست خارجی است. با توجه به تحولات حوزه سیاست خارجی، عملکرد دولت سیزدهم را با صباح زنگنه، کارشناس و تحلیلگر مسائل غرب آسیا به بحث و گفت و گو نشسته‌ایم.  با توجه به برگزاری دور چهارم مذاکرات ایران و عربستان به میزبانی عراق،چشم انداز و سمت و سوی روابط دوکشور در آینده نزدیک و تاثیر آن را بر تحولات منطقه چگونه ارزیابی می‌کنید؟
مذاکرات بیشتر در سطوح امنیتی در جریان است و باید تبدیل شود به مذاکرات در میان مقامات سیاسی تا در آن مذاکرات انتقادات و دیدگاه های هر دو طرف را  مورد بحث و ارزیابی قرارداد و چشم انداز آینده از دید هر دو کشور مطرح بشود. شرایط در منطقه شرایط حساسی است و خلأ قدرت در کشورهای مختلف می‌تواند بی‌ثباتی و نا امنی ایجاد کند بنابر این اگر کشورهای بزرگی مانند ایران و عربستان جمع بندی از این شرایط داشته باشند و مسئولیت خودشان را در فراهم کردن فضای تفاهم در منطقه ایفا کنند طبعا این وضعیت بر سایر کشورها اثرگذار خواهد بود. اوضاع در افغانستان، یمن و ضرورت توقف حملات عربستان و امارات به یمن، اوضاع در عراق و سوریه و لبنان همه می‌توانند تاثیر مثبتی از تفاهمات تهران و ریاض بگیرند. چگونگی زمان بندی و سرعت مذاکرات را باید به‌گونه‌ای تعریف کرد که هم شامل عادی سازی روابط دو جانبه عادی باشد و هم نسبت به بحران‌های منطقه بتوان فکر و رایزنی کرد. به خصوص امنیت و چارچوب امنیتی خلیج فارس مورد بحث قرار گیرد. مهم ترین بحرانی که عربستان با آن درگیر است بحران یمن است. به نظر می‌آید اگر تصمیم به لغو محاصره یمن به همراه لغو محاصره فرودگاه و بنادر یمن و توقف حملات و بیرون کشیدن نیروها از یمن گرفته شود؛ به سرعت می‌شود موضوع یمن را فیصله داد و با مذاکره یمنی-یمنی چشم انداز آینده را ترسیم کرد. بنابراین مهم ترین بحران برای عربستان این است و راه‌حل‌های آن مشخص است. ایران و عربستان چه اقدامی می‌توانند انجام بدهند، طبعا بستگی دارد به آورده عربستان در مذاکرات؛ آیا خواهان توقف عملیات در یمن است یا خیر؟ آیا اراده سیاسی به طور کامل وجود دارد که یمن آزاد و مستقل بشود و به جای درگیری به بازسازی یمن اندیشده شود.
 در آستانه صد روزگی دولت سیزدهم هستیم، امیر عبداللهیان وزیر امورخارجه رویکرد سیاست خارجی دولت را عملگرایانه دانسته‌اند،آیا این عملگرایی در عرصه عمل مشاهده می‌شود یا خیر؟
اگر معیار عملگرایی باشد، این معیار باید در همه مناسبات و پرونده‌ها اعمال و ملاحظه بشود. بنابراین گفت و گو برای صرف گفت و گو مورد پذیرش نخواهد بود و باید چشم انداز و جمع بندی این گفت و گوها از پیش مشخص باشد و اعلام بشود که به چه اهدافی در چه ظرف زمانی برسیم. عملگرایی تعیین اهداف، تعیین مراحل و زمان رسیدن به آن اهداف است.


 در حوزه برجام، شورای حکام و روابط ایران با تروئیکای اروپایی آیا ما شاهد گشایشی خواهیم بود یا برجام همانند مذاکرات روند صلح فلسطین –اسرائیل به مذاکره برای مذاکره تبدیل می‌شود؟
به نظر می‌آید آمریکا در برابر یک امتحان جدی قرار گرفته است. با توجه به اینکه آمریکا قدرت مسلط و تاثیرگذار بر روی طرف‌های اروپایی برجام است باید گام‌های عملی و جدی را بردارد و نشان بدهد که آماده است برجام را از دست ندهد؛ از دست دادن برجام قطعا یک امر سازنده ای نخواهد بود و سال‌ها سرمایه‌گذاری که در اطراف برجام انجام داده‌اند را دچار اضمحلال می‌کند. ج.ا .ایران از اینکه برجام عملی بشود استقبال می‌کند و آمریکا باید بیشتر از ایران استقبال کند، ایران تا حالا توانسته امورات خودش را اداره کند و از این به بعد هم اداره خواهد کرد ولی ضررهایی که متوجه اروپا و آمریکا خواهد شد به نظرم  هم از نظر اعتباری و هم از نظر موقعیت ژئوپلیتیک منطقه خیلی سنگین است.
 بعد از جنگ آذربایجان و ارمنستان ژئوپلیتیک مرزهای شمال غربی ایران دچار تغییر شده است،تنش‌های اخیر با جمهوری آذربایجان محصول عملکرد سیاست خارجی ایران است یا سیاست خارجی آذربایجان؟
به نظر می‌آید محصول سیاست‌های توسعه‌طلبانه ترکیه و اسرائیل باشد.آذربایجان عملا بازیچه ترکیه و قدرت طلبی‌های ترکیه است. این رویه و رفتار در قبرس، لیبی، سوریه، عراق و افغانستان دیده می‌شود. ترکیه ارتش بزرگی دارد و این ارتش بزرگ باید در کشورهای مختلف مشغول بشود. اگر حاکمیت ترکیه ارتش را مشغول نکند برای خود دولتمردان ترکیه مشکل ایجاد خواهد کرد. ایجاد اشتغال خارج از مرزها قربانی خواهد گرفت و اولین قربانی آن خود مردم و دولتمردان آذربایجان به طور مثال خواهد بود. دوستان آذری باید هوشیار باشند و در دام توسعه طلبی‌های آنکار قرار نگیرند. آنکارا به دنبال احیای سلطنت عثمانی که البته در زمان عثمانی این مناطق جزو عثمانی نبود و باید مراقب باشند که به‌خاطر تصورات موهوم تاریخی به جغرافیای انسانی و جغرافیای مناطق پیرامون آسیب نرسانند.