تعیین سقف مهریه دخالت در خصوصیترین روابط زن و مرد
یک وکیل دادگستری و فعال حقوق زنان "تعیین سقف برای مهریه" را به معنای دخالت قانونگذار در خصوصیترین روابط زن و مرد دانست و پیشنهاد کرد "وجه التزام"جایگزین مهریه و ضمانت اجرای تعهدات زناشویی شود. هما داوودی گرمارودی وکیل پایه یک دادگستری و فعال حقوق زنان درباره طرح مطرح شده در مجلس مبنی بر تعیین سقف برای مهریه و در پاسخ به این سوال که آیا این طرح به نفع زنان است یا خیر؟ گفت: در بحث مهریه مشکلات بسیاری وجود دارد و ریشه این مسئله را باید جستجو کنیم که چرا موضوع مهریه به اینجا رسیده است و چرا خانمها تمایل به انتخاب و تعیین مهریههای سنگین پیدا کردهاند. زنانی که مهریه سنگین تعیین میکنند، معتقدند این کار را بعنوان ضمانت و برای روز مبادا در نظر میگیرند. چون هیچ حق و حقوقی ندارند. در واقع مهریه را سنگین در نظر میگیرند تا ضمانتی در زندگی باشد.
این وکیل دادگستری تصریح کرد: اگر به مهریه به عنوان ضمانت نگاه شود، به این معنی است که به عنوان ما به ازای حق طلاق در زمان اختلاف با همسر از طریق آن مصالحه و در نهایت مهریه بخشیده شود و در مقابل حق طلاق گرفته شود، اما اگر مهریه به عنوان یک حق مالی در نظر گرفته شود و زن قصد داشته باشد، این حق مالی را بگیرد باید به این نکته توجه کند، مردی که متعهد شده است ۲ هزار سکه بپردازد، آیا توان مالی پرداخت دو سکه را هم دارد یا خیر؟ از سوی دیگر این تصور همچنان از گذشته در ذهن آقایان مانده و فکر میکنند که همچنان مهریه را کی داده و کی گرفته است و سند رسمی بدهی خود یعنی مهریه را امضا میکنند و در اغلب موارد با مشکل مواجه میشوند. داوودی خاطرنشان کرد: بنابراین باید اول ببینیم، ریشه اینکه چه چیزی باعث شده وضعیت مهریه به اینجا برسد و اینقدر سنگین شود چیست؟ اگر به یک خانمی گفته شد در هنگام ازدواج مهریه تعیین نکند و یا ۵ سکه یا یک سکه تعیین کند میترسد و فکر میکند در زندگی مشترک امنیت ندارد و تصور میکند که همیشه بدون پشتوانه است و زیر پایش سست است و هر لحظه ممکن است به او بگویند از این زندگی برو.
وی خاطرنشان کرد: بنابراین تعیین سقف برای مهریه نه تنها مشکلات موجود را حل نمیکند، بلکه تنها شکل آن را عوض میکند و در نهایت باعث افزایش مشکلات میشود، ضمن اینکه قانونگذار نمیتواند در خصوصیترین روابط افراد دخالت کند و نمیتواند تعیین کند که مرد به زن چه میزان باید هدیه بدهد.

