یک روز خیلی معمولی

مریم طالشی
گزارش نویس
زندگی در شرایط عادی برای شما چطور است؟ روال عادی را چطور معنی می‌کنید؟ اینکه صبح از خواب بیدار شوید و صبحانه سبکی بخورید و راهی محل کار یا تحصیل شوید و بعدازظهر برای قراری دوستانه یا رسیدگی به اموری مثل خرید و کارهای خانواده وقت بگذارید. آخر هفته‌ها هم می‌شود روال عادی را در گشت‌و‌گذاری دور یا نزدیک و یا معاشرت و میهمانی با دوستان و اقوام گذراند و برای هفته جدید سرحال و شاداب شد. برای خیلی از ما روال عادی زندگی به همین شکل معنا می‌شود البته تا پیش از آنکه کرونا شکل و شمایل زندگی را عوض کند. حالا خیلی وقت است این روال برایمان چندان عادی نیست. همه‌چیز فرق کرده و ما نمی‌توانیم تظاهر کنیم که می‌شود تمام برنامه‌ها را مثل قبل دنبال کرد. حالا بعضی‌هایمان که از روزمرگی فراری بودیم، دلمان می‌خواهد به همان روزمرگی و زندگی عادی برگردیم. این بازگشت البته برای خیلی‌ها از همین حالا آغاز شده و با شدت گرفتن واکسیناسیون امیدوارند به دوران پساکرونا نزدیک می‌شوند. شما چطور فکر می‌کنید؟ آیا تصور می‌کنید ما به این دوران نزدیک می‌شویم و بنابراین می‌شود به تدریج به روال عادی زندگی برگشت یا نه، اعتقاد دارید هنوز مانده تا آن روزمرگی دلچسب از دست رفته را دوباره به دست آوریم.
«فکر می‌کنم اگر قرار بود دو دوز واکسن بزنیم و همچنان با کسی رفت و آمد نداشته باشیم و همه چیز مثل این دو سال گذشته باشد، اصلاً چرا واکسن زدیم؟ من قبول دارم که باز هم باید مراعات کرد اما دوست دارم حالا که خودم و دوستانم دو دوز واکسن زده‌ایم، حداقل بتوانیم به تعداد محدود دور هم جمع شویم و ارتباط برقرار کنیم.»


محمد که مرد جوانی است این را می‌گوید و ادامه می‌دهد: «دیگر از شرایط بحران خسته شده‌ام و اگر بخواهیم این‌طور فکر کنیم باید همیشه در بحران باشیم. به نظر من زندگی کم‌کم به روال عادی برگشته و اگر غیر از این باشد سلامت روان‌مان به خطر می‌افتد. من دیگر خسته شده‌ام و نمی‌توانم مدت بیشتری به این شکل ادامه دهم و ارتباطات اجتماعی خودم را نداشته باشم. من کسی هستم که در طول این مدت رعایت کرده‌ام و این‌طور نبوده که بی‌خیال باشم اما حالا وقتش رسیده که دوباره زندگی کنیم.»
این روزها مشابه این حرف‌ها را از دیگران زیاد می‌شنویم. دیگر خیلی‌ها از اینکه میهمانی بروند و میهمانی بدهند، معذب نمی‌شوند چون تصور می‌کنند حالا که واکسن زده‌ایم دیگر چه لزومی به این همه رعایت وجود دارد. البته که واکسن به معنی ایمنی صددرصد نیست اما همان‌طور که بارها گفته شده، خطر درگیری شدید و مرگ را کاهش می‌دهد. خیلی‌ها با علم به این قضیه دلشان می‌خواهد حداقل تا جایی که می‌توانند به شرایط عادی نزدیک شوند.
«دلم می‌خواهد زندگی به روال عادی برگردد، منظورم روال قبل از شیوع کروناست. می‌خواهم رستوران و کافه بروم و با دوستانم معاشرت کنم. دیگر خسته شده‌ام و اگر باز هم بخواهم به این شکل ادامه بدهم مطمئن هستم از لحاظ روانی آسیب می‌بینم.»
شکوفه، دختر 25 ساله و دانشجو این را می‌گوید. او امیدوار است بزودی به دانشگاه برگردد و حداقل بتواند فضای دانشگاهی را که با زحمت در آن کارشناسی ارشد قبول شده ببیند: «همین که نتوانستم دانشگاه بروم مرا افسرده و غمگینم کرده است. من کلی درس خواندم و تلاش کردم که روزانه قبول شوم اما حالا هیچ فرقی با دانشجوی مجازی ندارم. البته قصد توهین و مقایسه ندارم اما به هرحال تلاشی که دانشجوی روزانه برای قبول شدن در دانشگاه می‌کند خیلی بیشتر است و من با وجود این همه تلاش، دو ترم را مجازی خوانده‌ام و الان ترم سوم هستم که امیدوارم حداقل از اواسط آبان همان‌طور که می‌گویند حضوری شود. می‌دانم خیلی‌ها شرایط من را دارند و دلشان می‌خواهد به محیط دانشگاه برگردند. زندگی در شرایط عادی به هرحال بهتر است و با اینکه رفت‌و‌آمد و ماندن در ترافیک و این مشکلات را دارد اما به هرحال برای من ترجیح دارد.»
زهره، زنی جوان است و از اینکه به روال عادی برگردد نگران و اینکه بیشتر آدم‌ها فکر می‌کنند زندگی دیگر عادی شده او را می‌ترساند: «عادی فرض کردن همه چیز اصلاً کار درستی نیست چون همین عادی‌انگاری باعث می‌شود کرونا را فراموش کنیم و به موج بعدی وارد شویم. من می‌بینم خیلی‌ها دیگر اصلاً عین خیالشان نیست و حتی با وجود اینکه فقط یک دوز واکسن زده‌اند، مهمانی و دورهمی می‌روند و در رستوران با فضای سربسته غذا می‌خورند. اینها من را عصبانی می‌کند. جالب است که افرادی مثل من هم برایشان عجیب هستند و خیلی تعجب می‌کنند که من هنوز این همه رعایت می‌کنم و همه جا ماسک می‌زنم. حتی در محل کارم همکارم می‌گوید تو که واکسن زده‌ای دیگر ماسکت را بردار. خودش فقط وقتی شلوغ می‌شود ماسک می‌زند و بیشتر مواقع بدون ماسک است. من عقیده دارم تا وقتی که کرونا کاملاً ریشه کن نشده یا حداقل به شکل یک بیماری ساده مثل سرماخوردگی درنیامده، نباید از شرایط کرونایی خارج شد و به روال عادی زندگی برگشت. بازگشت زود هنگام به زندگی عادی باعث می‌شود هیچ وقت از شرایط کرونایی خارج نشویم.»
ماه صفر تمام شده و بساط عروسی‌ها دوباره برقرار می‌شود. خیلی‌ها این روزها در حال تدارک برنامه‌های مراسم ازدواجشان هستند. البته تا پیش از این هم مراسم عروسی برگزار می‌شد اما حالا افراد برای برگزاری جشن خیالشان راحت‌تر شده و با تصور اینکه بیشتر میهمان‌ها دو دوز واکسن دریافت کرده‌اند، با خیال راحت به برگزاری مراسم خود اقدام می‌کنند: «ما قرار بود پارسال مراسم عروسی بگیریم اما به خاطر کرونا نشد. خانواده من هم به هیچ عنوان قبول نکردند بدون اینکه مراسم بگیرم زندگی مشترکمان را شروع کنیم. به خاطر همین منتظر بودم تا در اولین فرصت جشن بگیریم.»
این را عروس جوانی می‌گوید که کمتر از یک ماه دیگر مراسم عروسی‌اش برگزار می‌شود و البته خیلی نگران است دوباره اتفاقی بیفتد و مراسم به هم بخورد: «از اینکه وارد موج ششم شویم خیلی می‌ترسم و می‌خواهم قبل از آن هرطور شده عروسی بگیرم. همیشه دوست داشتم لباس عروسی بپوشم و مراسم داشته باشم و با وجود اینکه خیلی‌ها در این مدت بدون عروسی سر خانه و زندگی‌شان رفته‌اند اما من دلم عروسی می‌خواست. الان هم از مدت‌ها پیش تالار گرفته‌ام که البته تالار باغ است و خیال‌مان از جهت اینکه مراسم در فضای باز برگزار می شود، راحت است. امیدوارم هوا هم خوب باشد و زیاد سرد نشود. ما از میهمان‌ها در مورد اینکه واکسن زده‌اند یا نه سؤال کرده‌ایم و تقریباً همه واکسن زده‌اند. فقط یکی از عمه‌هایم ضدواکسن است که خودش گفت عروسی نمی‌آیم. اصلاً اگر کسی واکسن نزده باشد بی‌رودربایستی به او می‌گفتم جان دیگران را به خطر نیندازد اما خوشبختانه همه واکسن زده‌اند و کسانی که دوز دوم را نزده‌اند هم تا زمان عروسی واکسن می‌زنند و خیال من هم راحت می‌شود و عذاب وجدان نمی‌گیرم.»
روزمرگی دلچسب ما حالا دارد کم‌کم روی خودش را نشان می‌دهد. امید برای برگشت به زندگی عادی چیزی است که این روزها می‌شود آن را حس کرد با این حال نباید بی‌خیال پروتکل‌ها هم شد تا به روال عادی رسید؛ روال عادی دوست داشتنی.