بحران آب ناشي از خشكي حكمراني است

عباس موسایی،  فعال سیاسی اصلاح طلــب مشکلات آبــی و اعتراضات مــردم خوزستــان، چهارمحال و بختیاری و اصفهان درسالیان اخیر را علاوه بر کاهش نزولات جوی، ناشی از مدیریت نادرست، بخشی‌نگری مدیران درسالیان متمادی، غلبه‌ منطقه‌گرایی بر نگاه کلان ملی و بی‌توجهی به اصول زیست محیطی در حکمرانی و سیاست گذاری‌ها ارزیابی کرد و اظهار داشت: کمبود آب و اعتراضاتی که پیرامون آن در سالیان اخیر در جلگه‌ خوزستان و اخیراً اصفهان به عنوان پایاب و چهارمحال و بختیاری بعنوان سراب رخ داده است، را بدون ارجاع به مبانی و مولفه‌های گوناگون بر سازنده و شکل دهنده‌ی آن نمی‌توان علت یابی و در نتیجه درمان کرد. هر چند با کاهش نزولات جوی نسبت به گذشته مواجهیم، اما این کاهش در نتیجه‌ مدیریت‌های متمادی نادرست گذشته و انباشت سیاست‌های غلط، به شکل کنونی آفتابی شده و خود را نمایان ساخته‌اند. با استناد به نظریات متخصصان محیط زیست، صنعت، شهرسازی و... می‌توان گفت بحران امروز آب در مناطق مذکور ( اگر نتوان آن را بحران نامید، از جوانب مختلف تا رسیدن به بحران، فاصله‌ زیادی ندارد)، نتیجه سیاست گذاری های نادرست است. در زمینه‌های مختلف، نگاه سیاست زده، غیرکارشناسانه، ضد محیط زیستی و منطقه گرایانه، مبنای تصمیم گیری‌ها بوده است. به عبارتی این بحران، قبل ازهر چیز بحران در مقوله‌ی سیاست و حکمرانی است. از این رو می‌توان علت العللِ مصائب را به سیاست ارجاع داد؛ به عبارتی فقدانِ تکوین سیاست در معنای مدرن آن به معنای مصلحت عمومی و امر ملیِ معطوف به کشور و ملت و غلبه‌ سیاست از جنس سیاست در مشرق زمین، به معنای رام سازی . وی در گفت و گو با عصر ما افزود: شکل‌گیری دولت ملی در ایران، نهضت مشروطه و تدوین قانون اساسی و سپس انقلاب اسلامی و شکل‌گیری جمهوری اسلامی و... هر چند به شکل گیری نهادهای تمدنی جدید در ایران و گذر از منطق و مناسبات گذشته، مدد رسانید، اما در فقدان شکل گیری مفهوم و ساختار ملت- کشور-دولت، به معنای مدرن آن، حکمرانیِ معطوف به امر ملی، قربانی نظریه‌ها و کنش‌های فرا ملی امت گرایانه و فروملی منطقه گرایانه قرار گرفت و آنچه مصالح و منافع کشور و ملت ایران بوده را با چالش‌های اساسی مواجه کرده است. پیرامون مضرات نگرش‌ها و سیاست‌های فراملی گرایانه و تاثیرات آن بر منافع ملی، در سالیان اخیر سخنان زیادی گفته شده است که در اینجا از آن می‌گذریم. نگرش منطقه گرایانه‌ای که با چشم پوشی از اصول زیست محیطی در مناطق مختلف، بد‌قوارگی صنعتی، شهری و کمبود آب بعنوان نیاز اصلی و مبنای حیات و زندگی جوامع انسانی است، را به دنبال داشته و مصالح و منافع کشور و ملت ایران بوده را با چالش‌های اساسی مواجه کرده است.هرگونه مدرنیزاسیون بخشی نگرانه، در فقدان سیاست ملی، به مدرن شدگی بدقواره(به تعبیر دکتر حمید رضا جلائی پور) منجر می‌شود. توسعه در سطح ملی، نیازمند فهم و رویکرد ملی است. نمی‌توان توسعه در یک منطقه از کشور را بی‌التفات به عواقبی که برای محیط زیست و امنیت همان منطقه و سایر مناطق کشور در پی دارد، تعریف کرد. این رویکرد اگر در کوتاه مدت نتیجه بخش باشد، در دراز مدت به بحران در زیست اجتماعی منجر خواهد شد. این فعال سیاسی اصلاح‌طلب، راه حل را نه در رویکرد دستوری مقامات که در بازشناسی مبانی بحران و توقف گام نهادن در بیراهه‌های ضد مصالح ملی ارزیابی کرده و می‌گوید؛ حل بحران آب با دستورات فوری امکان پذیر نیست. بدون بازشناسی مبانی مشکلاتی که در سالیان متمادی و بی‌التفات به مصالح کلان ملی شکل گرفته است و بی توجه به عواقبی که برای امنیت ملی می‌تواند در پی دارد، ادامه می‌یابد، نمی‌توان از آن‌ها عبور کرد. راهبرد درست سیاست گذاری صحیح بر اساس منطق مصالح ملی است؛ بدان معنا که با محور قرار دادن این اصل، با اولویت اصول زیست محیطی مورد پذیرش نهادهای بین المللی و محیط‌های آکادمیک، تصمیمات، اقدامات و تاسیسات ناشی از نابخردی‌های ضد محیط زیستی در استان‌های مذکور متوقف شده و بر اساس اصول حکمرانی ملی، محیط زیست، زندگی، امنیت ومعیشت کلیت این خطه از سرزمین ایران، سامان و سازماندهی شود. به زبان دیگر می‌توان گفت که نگرش ملی به این بحران، پاد زهر مشکلات کنونی است و بدون عقب نشینی از تصمیمات نادرست ناشی از فقدان امر ملی در تصمیمات گذشته، دستورات فوری، جلسات چند جانبه و... راه به جایی نخواهد برد. این فعال سیاسی اصلاح‌طلب، محیط زیست، امنیت، معیشت و... خوزستان، اصفهان و چهارمحال و بختیاری را بشدت متأثر و وابسته به هم توصیف کرد و افزود؛ ایجاد دوگانه‌های منطقه‌ای و قومیتی و شکل دادن فضای تقابل دستاوردی برای هیچ کس نداشته و صرفاً بر پیچیدگی‌ها و مصائب کنونی می‌افزاید. لازم است که نخبگان، دانشگاه‌ها و... با محور قرار دادن ایران و مصالح کلان آن، این حیطه را از رقابت‌های سیاسی، تعصبات و... خارج کرده و خیر عمومی، کاهش تنش‌ها و حل مسائل را در اولویت قرار دهند. عضو حزب توسعه ملی، افزود: زاینده‌رود و کارون متعلق به کشور- ملت ایران‌اند. همه‌ شهروندان ایران از جمله خوزستانی‌های عزیز، از جاری شدن آب در شهر گنبدهای فیروزه‌ای، سی‌وسه پل و پل خواجو، احساس لذت و شادمانی می‌کنند، همچنانکه اصفهانی‌های شیرین زبان، از خروش کارون پر پیچ و خم احساس شادمانی دارند. و مردمان چهارمحال و بختیاری، عشق و علاقه‌ خود به ایران، از جمله اصفهان و خوزستان را بارها در تاریخ به اثبات رسانیده‌اند. هر نوع سیاست و راهبردی که منافع و مصالح اصفهان، چهارمحال بختیاری و خوزستان را از قاب و قالبی ملی، به میدانی منطقه‌ای و قومیتی، سوق دهد، مسیری ضد منافع و امنیت کلیت ساکنان ایران را پیموده است. از طرفی توسعه همه جانبه در مناطق مختلف بر اساس ظرفیت‌های آن منطقه، رفع نگاه های تبعیض آمیز و مقررات توسعه ستیز و... می‌تواند مسیر عبور از مصائب باشد.