نورالدّینِ کردستان

    سردار سرلشکر پاسدار مصطفی ایزدی   مِنَ المُومِنینَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدوا الله عَلَیهِ فَمِنهُم مَن قَضی نَحبَهُ وَ مِنهُم مَن یَنتَظِر و ما بَدَّلوُا تَبدیلاً آیه 23 سوره مبارکة احزاب یادکردی از مجاهدِ خستگی‌ناپذیر، روحانیِ سلحشور و مُهَذَّب، آیت‌الله نورالدینِ حیدریِ زنجانی نمایندة اسبقِ حضرتِ امام‌خمینی(ره) در سپاهِ کردستان: کردستان، سرزمینِ مجاهدت‌هایِ خاموش است، در این سرزمین که آغشته به خونِ مُطَهَّرِ شهیدانِ مهاجر و انصارِ انقلابِ‌اسلامی است، انسانهایِ شکوه‌مندی جلوه نموده‌اند که بایستی بر پرورشِ آنان در دانشگاهِ انقلابِ‌اسلامی و مکتبِ حضرتِ امام ‌خمینی، همان فرمایش خداوند سبحان را به‌رشتة تحریر درآورد که: فَتَبارَکَ‌اللهُ اَحسَنَ الخالقِینَ.  البته، هرچند کوشش شود، قلم از شرحِ حالِ معنوی و عرفانی و روحیّة جهاد و شهادت‌طلبی و ایثارِ این انسانها عاجز است. آنان، کسانی هستند که رهِ دوست گزیدند و در معراجی ملکوتی، راضیهً مرضیهَ در کوی شهادت، مَأوا گرفتند و در سرزمینِ عشق و آوردگاهِ سینه‌سُرخانِ مهاجر؛ کُردستان نورافشانی کردند.  دربارة این روحانیِ دل‌سوخته که فرزند خویش را در عملیاتِ ظفرمندِ فتحِ فاو، تقدیمِ انقلابِ شکوهمندِ اسلامی و راهِ درخشانِ ولایت نمود، چنین آغاز می‌نمایم که شاهدِ شکوهش و عطرِ مَحَبتش در بینِ کودکان و نوباوگانِ خانه‌های فقیرنشینِ کردستان بودم، او آن‌قدر سرشار از عُطوفت بود که مادران، فرزندان خویش را با یادکردِ مَحَبت‌هایِ ایشان و وعدة تکرار آنها، آرامش می‌دادند. این روحانیِ پارسا، دارای نفسِ مطمئنَه و عزمی راسخ، برای دفاع از محرومان در منطقة کردستان بود؛ به‌نحوی‌که بی‌محابا در دلِ شبهای تاریک در شرایطی که هرآن، احتمالِ شهادتش می‌رفت، به‌سراغِ خانواده‌هایِ محروم و پرمحبتِ کُرد می‌رفت و به امدادرسانیِ آنها می‌پرداخت. صفایِ باطنِ او، نشان‌گرِ طینتِ او و زبانِ گویایش در احقاقِ حق، یادآور حرکتِ حق‌طلبانة یاور پیامبرِاعظم(ص) و امیرمؤمنان امام‌علی(ع)؛ ابوذر غَفّاری بود.  او در خانواده‌ای ولایی و روحانی و شیدایِ مکتب امام‌حسین(ع) پا به عرصة وجود نهاد و از همان آغازِ جوانی، پرشور و پرتوان به‌دنبالِ اشاعة ارزش‌های اسلامی در بین جوانان بود و در دورانِ نهضتِ رهایی‌بخشِ حضرت امام‌خمینی(ره) درصفِ مجاهدانِ انقلابِ اسلامی قرار داشت. او عاشقِ معارفِ اسلامی بود و به‌دلیلِ علاقه و ارادتی که به مکتبِ اهل بیت علیهم‌السلام داشت، به‌سویِ حوزه‌ها شتافت و در مسیرِ پرفراز و فرودِ مبارزاتیِ حوزه‌هایِ پرفروغِ علمیّه، در محضرِ روحانیتِ انقلابی و اساتید برجسته، مراحلِ کمال را طی نمود. در شرایطِ پیروزیِ انقلابِ اسلامی، از مُرَوّجانِ‌ اندیشه‌ها ناب امام‌خمینیِ(ره) عزیز ره بود و درآغازِ حرکتهایِ ضدانقلابی، متعهدانه به‌سویِ جبهه‌های مناطقِ شمالِ‌غربِ کشور شتافت.  در اولین آشنایی در سپاه کردستان، او را آرام، متین و با اراده در کسوتِ بسیجی مشاهده کردم و پس از اینکه دریافت نمودم که روحانی هستند، از این انسان مُهَذَّب و مجاهد، دعوتِ به همکاری در کسوتِ نمایندگیِ ولیِ‌فقیه در سپاه نمودم... و... چه دوران پرشکوهی بود آن ایام!  نورالدینِ کردستان، برای حمایت از مردمِ مسلمان و حفاظت و حراست از انقلابِ اسلامی و کیانِ اسلام، شجاعانه مجاهدت می‌نمود و علاوه‌بر ایفایِ رسالت خود به‌عنوان یک روحانیِ پاکباز در تبلیغِ معارفِ اسلام و قرآن در عرصه‌های مختلفِ جهادی و خدمت‌رسانی، پای در میدانِ مبارزه نهاد و فقط برای رضایِ حضرتِ دوست،  ایثار نمود. خدماتِ ارزشمندِ فرهنگی، اجتماعی، جهادی و مردم‌یاریِ این یارِ سفرکرده و این انسانِ باصفا و مخلِص، بسیار است. او منشاء خدمات بسیاری جهتِ ایجادِ شرایطِ مساعدِ زندگی برای مردمِ نیازمندِ کردستان و به‌عنوانِ پدر و مرشدی دلسوز برای رزمندگانِ اسلام در جبهه‌هایِ نبرد بود. این روحانیِ بزرگوار، در مسیرِ نورانیِ خود، بر عهدوپیمانی که با خداوندِ سبحان بسته بود، پایدار ایستاد و در این مسیرِ پرمجاهدت، به ملکوت اعلی پیوست و در جوار فرزندِ شهیدش آرام گرفت. عاشَ سعیداً و ماتَ سعیداً. عروجِ ملکوتیِ این عالمِ عامل و روحانیِ پرهیزگار و سربازِ مخلصِ ولایت را که پیشتازِ عرصه‌هایِ ایثار و خدمت به مهاجران و انصارِ انقلابِ اسلامی در خِطِّة کردستان، و به‌عنوانِ یاری دلسوز و مونسی صادق، خدمت‌گزارِ مردم آن دیار بود، تسلیت عرض می‌کنم. با امید به اینکه یاران و شاگردانِ این عزیزِ فقید، رهپویِ صادقِ راهِ این الگویِ ایثار و مقاومت و خدمتگزارِ صِدّیقِ خِطِّة خون‌رنگ و گلگونِ کردستان باشند.