عزت نفس یا حرمت نفس

فاطمه فرحمند‪-‬ عزت نفس یا حرمت نفس به انگلیسی اصطلاحی در روانشناسی است که بازتاب ارزیابی یا برآورد یک فرد از ارزشهای خود می‌باشد و در انتها به این میپردازیم که چگونه میتوان عزت نفس از دست رفته خویش را بازیابیم! عزت نفس، باور و اعتقادی است که فرد، درباره ارزش و اهمیت خود دارد. حرمت نفس را می‌توان با عوامل مختلف توضیح داد از جمله فردی که حرمت نفس دارد معتقد است که انسان مقدّس است و به دلیل این مقدّس بودن نمی‌توان او را قربانی اعتقادهای دیگران کرد، عامل بعد اینکه همه انسان‌ها با هم متفاوتند؛ یعنی بین افراد مختلف با نژادها و قومیت‌های مختلف هیچ فرقی وجود ندارد و همین‌طور انسان‌ها
با هم برابرند، عامل دیگر خود دوستی و احساس
رضایت داشتن از آنچه که هستم و هرچه که هستم و همین‌طور نداشتن شرم و خجالت از وجود خود است. اصولاً می‌توان حرمت نفس را در امور مختلف زندگی شرح داد. افرادی که دارای حرمت نفس پایین هستند در زندگی خود با مشکلات فراوان روبرو می‌شوند. تعاریفی برای حرمت نفس توسط صاحبنظران ارائه شده است که به نمونه‌هایی از آن می‌پردازیم. حرمت نفس به وسیله وولفولک (۲۰۰۵) اینگونه تعریف می‌شود: یک عمل عاطفی و کپسوله‌ای از ارزش یا بهایی که ما در ارزیابی از خود به خویش اختصاص می‌دهیم. همچنین روزنبرگ (۱۹۶۵) براین اعتقاد بود که حرمت نفس به معنای یک سازه کلی، ارزشیابی فرد از خود را به منزله‌ی یک موجود انسانی شایسته و باارزش نشان می‌دهد. به باور کارل راجرز تمامی انسان‌ها به حرمت نفس و عزت نفس نیازمندند. در درجه نخست، عزت نفس نشان‌دهنده احترامی است که دیگران برای ما قائل‌اند. هنگامی که پدر و مادر به فرزندان خود، توجه مثبت غیر شرطی نشان می‌دهند و آن‌ها را جدای از رفتارهایشان به عنوان انسان‌هایی که از شایستگی‌های درونی برخوردارند می‌پذیرند، در اصل به رشد عزت نفس آن‌ها کمک می‌کنند. اما هنگامی که والدین به کودکان توجه مثبت شرطی نشان داده و در واقع هنگامی آن‌ها را می‌پذیرند که به شیوه مورد نظر و مطلوب رفتار می‌کنند، کودکان درشرایط ارزشی قرار می‌گیرند و گمان می‌کنند که فقط هنگامی شایستگی دارند که مطابق با خواست والدین رفتار کنند. عزت نفس یکی از عوامل تعیین‌کننده رفتار در انسان به‌شمار می‌رود در حقیقت برداشت و قضاوتی که افراد از خود دارند تعیین‌کننده چگونگی برخورد آن‌ها با مسائل مختلف است. فردی که عزت نفس پایین دارد و برای خود ارزش و احترامی قائل نیست ممکن است دچار انزوا، گوشه‌گیری یا پرخاشگری و رفتارهای ضداجتماعی شود. عزت نفس را می‌توان مجموعه‌ای از افکار، احساسات، عواطف و تجربه‌ها تصور کرد که در فرایند زندگی اجتماعی شکل می‌گیرند. مجموعه هزاران برداشت، ارزیابی و تجربه‌ای که فرد از خود دارد، باعث می‌شود که نسبت به خود احساس خوشایند، ارزشمند بودن یا برعکس آن را داشته باشد. برای آنکه هر شخص توان بالقوه‌ی منحصر به فردی دارد، کودکانی که به شرایط ارزشی دچار می‌گردند، تا اندازه‌ای در درون خویش احساس ناامیدی می‌کنند. آن‌ها نمی‌توانند کاملاً مطابق با خواست دیگران عمل کنند و با خود نیز روراست باشند. اما، این به این معنا نیست که ابراز خود ناگزیر به تعارض منجر می‌گردد. به باور کارل راجرز هنگامی که در تلاش برای رسیدن به توان بالقوه‌ی خویش، دچار ناکامی می‌گردیم، به دیگران آسیب می‌زنیم یا به شیوه‌های ضد اجتماعی رفتار می‌نماییم. اگر پدر و مادر و دیگران تفاوت‌هایمان را دوست بدارند و آن‌ها را تحمل نمایند ما نیز آن تفاوت‌ها را دوست خواهیم داشت. حتی اگر ترجیحات، توانایی‌ها و ارزش‌هایمان با یکدیگر متفاوت باشد. اما در بعضی از خانواده‌ها کودکان می‌آموزند که داشتن برخی باورها به ویژه در مورد موضوعات جنسی، سیاسی و مذهبی زشت است. از این رو هنگامی که می‌فهمند مورد تایید والدین و بزرگ‌ترها نیستند، خود را شخصی نافرمان می‌بینند و به احساس‌هایی چون حماقت و شیطنت دچار می‌شوند؛ بنابراین اگر بخواهند خودپنداره و عزت نفس سازگاری داشته باشند باید احساس‌های خویش را انکار و بخشی از وجود خود را پنهان نمایند. بدین ترتیب خودپنداره آن‌ها تحریف می‌گردد. بنابه گفته راجرز آگاهی از وجود احساس‌ها و تمایلات ناسازگار با خود پنداره تحریف شده موجب اضطراب می‌گردد و چون اضطراب ناخوشایند می‌باشد شخص تلاش می‌کند تا وجود احساس‌ها و تمایلات واقعی و اصیل خویش را انکار کند. به باور راجرز مسیر خود شکوفایی به روراست بودن با احساس‌های واقعی، پذیرفتن و عمل نمودن به آن‌ها نیاز دارد و این هدف اصلی روش روان درمانی راجرز یعنی درمان مراجع محور است. او معتقد بود که ما درباره اینکه چه کسی می‌توانیم باشیم، تصورات ذهنی داریم. این تصورات که خود آرمانی نام دارد ما را برمی‌انگیزد تا تفاوت بین خودپنداره و خود آرمانی را کاهش دهیم. در انتها اگر این علائم را دارید و حس می‌کنید زندگی شما دقیقا آن زندگی نیست که دارید تجربه می‌کنید، باید بدانید که شما میتوانید این مسئله را در خود درست کنید، بله درست شنیدید، شما میتونید، خودتون به خودتون کمک کنید و این مسئله رو حل کنید! ممکن است اولش بعید یا سخت به نظر برسد، عجیب هم نیست که چرا اینگونه فکر میکنید و من هم دقیقا این مشکل را داشتم، اگر کنجکاو هستید که چگونه میشود این کار را کرد، به شما میگویم، ولی بدانید که قطعا کاری است که حداقل سه ماه زمان میبرد، ولی در انتهای آن شما خودتان را پیدا میکنید و زندگی شما واقعا عوض میشود، شما نیاز دارید تا توی این مدت، از هیاهوی زندگی روزمره خود خارج شوید و بیشتر زمان خود را به شخص
خودتان و دفتر هدف و دفتر افکار و دفتر برنامه‌های خود اختصاص بدهید، بنشینید، و فکر کنید! برای شروع باید شما شروع به تغییر خود دهید و نوشتن بهترین ابزار کمکی شماست، بنویسید، چه عادت‌های بدی دارید، چه کارهای بدی را انجام میدهید، چه خصوصیات اخلاقی بدی دارید، چه رفتارهای بدی دارید و بعد از این که کامل فکر کردید، حال فکر کنید که میخواهید چه جور شوید و آن خصوصیات را میخواهید با چه خصوصیاتی عوض کنید، میخواهید چه شوید؟! در طول ۳ ماه، بارها اینکار را کنید و در طول روز سعی کنید اون تغییرها رو روی خودتان انجام دهید، و تمرکزتان را کاملا روی عادت‌های جدید خودتون بذارید و این سوال را نیز در این مدت در ذهن داشته باشید، که: هدف شما چیست؟ از این زندگی دقیقا چه می‌خواهید؟ چه توانایی‌های دارید؟ چه استعدادهایی دارید؟ چه چیز مثبتی را میخواهید به این دنیا اضافه کنید، چیزهای ارزشمند زندگی خودتان را ببینید، و سعی به ارتباط بیشتر با آن‌ها کنید، مثل پدر، مادر، خواهر یا برادر، همسرتان، داشته‌هایتان، ببینید، توجه کنید، و عشق بورزید و آنگاه می‌بینید که بعد از مدتی، همه چیز رنگ تازه‌ای به خود میگیرد، و شما بیدار میشوید، و می‌بینید که چه قدرت‌هایی دارید، و چه چیزهای فوق العاده‌ای دارید، و بعد از آن شما ناخودآگاه بلند می‌شوید و برای درست کردن همه ارزش‌های خودتان و آرزوهای خودتان، از تک تک ثانیه‌ها و روزها استفاده می‌کنید، حواستان باشد، مهم‌ترین ابزار کمکی شما، دفتر و خودکار، و قدرت تصویرسازی ذهنی شما می‌باشد. بعد از انجام این کار و نتایج فوق‌العاده آن، شما احساس ارزشمندی بیشتری می‌کنید.