لامپ‌های اضافی‌ای که دیگر خاموش نمی‌شود!

مسئله مصرف انرژی در ایران، مسئله‌ای حاد است که هیچ‌گاه تصمیم نگرفته‌ایم با وجود اسناد بالادستی‌ای همچون سیاست‌های کلی اصلاح الگوی مصرف یا قوانینی همچون قانون اصلاح الگوی مصرف انرژی و موارد آمده در برنامه ششم توسعه کشور جهت اصلاح الگوی مصرف، به شکل جدی به آن بپردازیم و به قولی مردانه وارد گود عمل شویم. در حالی که مصرف انرژی در ایران در مقایسه با جهان وضعیت عجیب و غریبی دارد که چند نمونه آن را که آمارش در سایت‌ها و خبرگزاری‌ها منتشر شده است، در زیر مرور می‌کنیم:
- مطابق آخرین آمار ارائه شده تحت عنوان ترازنامه انرژی سرانه مصرف برق خانگی در ایران معادل ۱۰۵۸ کیلووات ساعت برای هر نفر برآورد می‌شود. این در حالی است که متوسط جهانی این آمار معادل ۱۸۲ کیلووات ساعت است. به عبارت دیگر میزان سرانه مصرف برق خانگی در ایران ۶ برابر متوسط جهانی و ۷ برابر سرانه مصرف برق هر نفر در کشور ترکیه است.
- در بخش گاز ایران براساس آمار‌های مختلف در میان پنج کشور پرمصرف جهان واقع شده است. مطابق گزارش اوپک، ایران سهمی معادل ۷/ ۶ درصد تقاضای گاز جهان را به خود اختصاص داده و این در شرایطی است که فقط ۱/ ۱ درصد جمعیت دنیا را دارا است. این اعداد نشان می‌دهد که سرانه مصرف گاز در ایران ۶ برابر جهان است.
- میزان سرانه مصرف آب یا همان میانگین مصرف آب در ایران به ازای هر نفر در روز برای کل مصارف ۲۲۴ لیتر است در حالی که سرانه مصرف آب در کشور دانمارک ۱۵۹ لیتر در روز، سوئد ۱۶۴، پرتغال ۱۹۴، اسپانیا ۲۰۰، انگلستان ۱۵۳، اتریش ۱۵۳، ایرلند ۱۴۲، فرانسه ۱۳۹، آلمان ۱۲۹، هلند ۱۲۹، بلژیک ۱۱۲، لهستان ۹۸، فنلاند ۲۱۳ و ایتالیا ۲۱۳ است.


این آمار‌ها هرچند برای نتیجه‌گیری سیاست‌گذارانه نیاز به در نظر گرفتن جمیع شرایط و متغیر‌ها دارد، اما می‌تواند برای فهم رسانه‌ای تصویر خوبی به ما بدهد. تصویری که نشان می‌دهد منابع انرژی را بی‌حساب و کتاب هدر می‌دهیم و این است که ناگهان در اواسط زمستان با وجود آنکه دارنده دومین منابع گازی دنیا هستیم با کمبود گاز مواجه می‌شویم. این نوع مصرف قطعاً وجوه بسیاری دارد و شاید اگر آماری به دقت منتشر شود نشان دهد که بیشتر این هدر رفت نه مربوط به مصارف خانگی بلکه مربوط به صنعت و ساختار‌های اداری و سازمانی است، اما اگر فرهنگ مصرف در تک تک شهروندان نهادینه شود قطعاً می‌تواند مانع درصد بسیار بالایی از هدر رفت در همین حوزه‌ها نیز باشد و به یک کنترل جمعی برسیم.
به عنوان مثالی کوچک، اطلاعات نشان می‌دهد که بیشترین میزان مصرف برق در رایانه‌ها مربوط به نمایشگرهاست و این در حالی است که در سازمان‌ها و ادارات عمدتاً در اوقات ناهار، نماز و استراحت نمایشگر‌ها به حال خود روشن ر‌ها می‌شوند. یا بسیاری از در‌ها و پنجره‌ها چه در منازل شخصی و چه در ادارات، فاقد هرگونه درزگیر هستند و حتی بسیاری از خانواده‌ها از کارکرد این درزگیر‌ها و نقش آن در گرمایش منزل مطلع نیستند. همچنین عدم توجه به گرمایش از کف و سایر شیوه‌های نوین گرمایش و سرمایش در ساختمان‌سازی و مسائلی همچون تهویه مطبوع، جنس مصالح، رنگ‌ها و نما‌های انتخابی در معماری و نقشه‌کشی ساختمان از جمله غفلت‌هایی است که در سطح‌های کلان‌تر حتی در حوزه‌های مدرسه‌سازی رخ می‌دهد؛ در حالی که در همه قوانین و اسناد بالادستی توجه به این موارد از ضروریات تلقی شده است.
به نظر می‌رسد بخش عمده‌ای از این نوع رفتار‌ها به دلیل عدم فرهنگ‌سازی در حوزه مصرف انرژی و نهادینه شدن مصرف بی‌حساب و کتاب در ما شهروندان است. باید به این باور برسیم که ما در قبل مصرف انرژی مسئولیت داریم و نمی‌توانیم با این بهانه که مثلاً هدر رفت اصلی انرژی در فلان نقطه و فلان صنعت است نسبت به روشن ماندن یک چراغ اضافی یا باز ماندن شیر آب بی‌خیال باشیم. صداوسیما که بناست دانشگاهی عمومی باشد در این حوزه نقشی اساسی دارد و باید به نگریستن به سبک مصرف به عنوان مهارتی شهروندی که نیازمند آموزش است، در پی اصلاح الگوی مصرف باشد، اما متأسفانه در سال‌های اخیر با وجود آنکه شدت مصرف بیش از پیش شده و نیاز مبرم به فرهنگ مصرف صحیح داشته‌ایم، از همان بابابرقی هم دیگر اثری نیست که یادآوری می‌کرد: «هرگز نشه فراموش، لامپ اضافه خاموش!».