اخبار ویژه

  بحران در روابط با روسیه کابوسی که اسرائیل‌ گریزان بود
چیزی که اسرائیل درباره روسیه و جنگ اوکراین از آن می‌ترسید، بر سرش آمد.
به گزارش «الف»، از ابتدای بحران اوکراین، رژیم صهیونیستی یکی از طرف‌هایی بود که در وضعیت بلاتکلیفی قرار گرفت و یک بام و دو هوا قرار داشت. صهیونیست‌ها در عین حال که تلاش داشتند در این بحران، آمریکا را راضی نگه دارند، به‌دنبال برافروختن خشم روسیه نیز نبودند و از پیامدها و تأثیرات منفی آن بر مناسبت با مسکو می‌ترسیدند.
البته از همان ابتدا مشخص بود که صهیونیست‌ها قدرت مدیریت موضع خود درباره بحران اوکراین را ندارند. وزارت خارجه اسرائیل در اولین واکنش به آغاز عملیات نظامی روسیه در خاک اوکراین اعلام کرد که حمله روسیه به اوکراین، نقض جدی نظم بین‌المللی است و تل‌آویو این حمله را محکوم می‌کند. همچنین اسرائیل همراهی خود را با نگرانی‌های بین‌المللی در مورد اتفاقات شرق اوکراین و تشدید اوضاع در این منطقه اعلام می‌کند.


بعد از آن بود که «دیمیتری پولیانسکی» معاون سفیر روسیه در سازمان ملل در نشست ماهانه‌ای که به منظور بررسی درگیری‌های فلسطینیان و اسرائیلی‌ها برگزار شده بود، با هجمه تند علیه اسرائیل اعلام کرد ارتفاعات جولان، بخش جدایی‌ناپذیر سوریه بوده و مسکو حاکمیت رژیم اسرائیل بر بلندی‌های جولان سوریه را به رسمیت نمی‌شناسد.
به همین دلیل مقامات رژیم صهیونیستی از جمله «نفتالی بنت» نخست‌وزیر این رژیم وانمود کردند که در بحران اوکراین بی‌طرف بوده و خواستار حل مسالمت‌آمیز آن هستند. صهیونیست‌ها حتی سعی داشتند با ماهی‌گیری از آب گل‌آلود، پیشنهاد میانجی‌گری در بحران اوکراین را بدهند. اما سران روسیه به این پیشنهاد تل‌آویو اعتنا نکردند.
اخیرا وزارت خارجه رژیم صهیونیستی که چندین بار حمله روسیه به اوکراین را محکوم کرده بود، از لغو عضویت روسیه در شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد حمایت کرد. همین مسئله موجب برافروخته شدن خشم روسیه و تیره شدن مناسبات میان مسکو و تل‌آویو شد. وزارت خارجه روسیه اظهارات وزیر امور خارجه اسرائیل علیه مسکو و حمایت از لغو عضویت روسیه در شورای حقوق بشر سازمان ملل را در چارچوب تلاش برای تحریف افکار جهانیان از درگیری‌ها در فلسطین‌ اشغالی توصیف کرد.
رسانه‌های صهیونیستی به بازتاب گسترده تنش دیپلماتیک به‌وجود آمده میان مسکو و تل‌آویو پرداخته و بیانیه وزارت خارجه روسیه در این زمینه را استثنایی توصیف کردند.
در همین زمینه شبکه اسرائیلی «کان»  به بخشی از بیانیه وزارت خارجه روسیه‌ اشاره کرد که در آن آمده بود: اظهارات یائیر لاپید چیزی جز تلاش برای منحرف کردن توجه جامعه جهانی از درگیری‌های فلسطین که یکی از طولانی‌ترین  مناقشات جهان  محسوب می‌شود، نیست. اسرائیل به‌ اشغال غیر‌قانونی سرزمین‌های فلسطین ادامه می‌دهد و به شکل تدریجی زمین‌های فلسطینیان را به حاکمیت خود ملحق می‌کند.اکنون دو میلیون آواره فلسطینی در مناطق مختلف جهان زندگی می‌کنند. در حال حاضر نوار غزه تبدیل به یک زندان باز شده که ساکنان آن ۱۴ سال است تحت شرایط سختی که اسرائیل از دریا و زمین و هوا به آنها تحمیل کرده زندگی می‌کنند.
این رسانه‌ها بیانیه روسیه علیه اسرائیل را یک هجمه غیردیپلماتیک دانستند.اما علاوه بر آن بیانیه، وزارت خارجه روسیه اعلام کرد کشورهای غربی و آمریکا از ادامه‌ اشغالگری‌های اسرائیل در فلسطین چشم پوشی کرده‌اند.
هجمه بی‌سابقه مسکو علیه تل‌آویو در حالی صورت می‌گیرد که روس‌ها پیش از این، اغلب در قبال تجاوزات و‌ اشغالگری‌های رژیم صهیونیستی موضع‌گیری خاصی نداشتند و حتی در جریان حملات هوایی مستمر جنگنده‌های اسرائیل به سوریه، سکوت می‌کردند، اما اکنون که روسیه در انتقاد از سیاست‌های اسرائیل علنا این رژیم را متهم به جنایت و‌ اشغالگری در خاک فلسطین می‌کند، به معنای آن است که مرحله‌ای تازه و بحرانی در روابط میان مسکو و تل‌آویو آغاز شده. شاخص‌های منفی در دولت سابق اسپند دود کردن دارد؟!
سایت اصلاح‌طلب می‌گوید با شعار نمی‌شود کشور را اداره کرد و اگر ترامپ در آمریکا سر کار نیامده بود، داستان برجام به گونه دیگری نوشته می‌شد و الان اصولگرایان سر کار نبودند.
«عصر ایران» در تحلیلی می‌نویسد: عملکرد دولت سیزدهم، یکبار دیگر نشان داد که با شعار دادن نمی‌شود کشور را اداره کرد. می‌گفتند با انتخاب رئیسی به عنوان رئیس‌جمهور، عصر گرانی به پایان می‌رسد و چنان جدی می‌گفتند که گویی حکایت آن خواب معروف دوران یوسف پیامبر بار دیگر تکرار می‌شود: دوران روحانی همان هفت سال خشکسالی است و زمانه رئیسی، هفت سال نعمت و فراوانی. رئیسی و وزرا از دست‌های پشت پرده و بانیان وضع موجود حرف می‌زدند؛ اما باید به رئیس‌جمهور و حامیان آنها گفت که حسن روحانی هم وقتی دولت را از محمود احمدی‌نژاد تحویل گرفت، با بحران‌های متعددی رو‌به‌رو بود. او اما به مردم وعده داده بود که می‌شود با توافق هسته‌ای به ثبات رسید و وضع اقتصادی کشور را بهبود بخشید.
روحانی به وعده خود عمل کرد و توانست با آغاز مذاکرات به سبک خودش نه آنگونه که سعید جلیلی مذاکره می‌کرد، ثبات را به اقتصاد کشور برگرداند و بعد از آن با برجام موج آرامش را در بین مردم بوجود آورد. مردم بر خلاف امروز و البته چهار سال دوم روحانی که می‌خرند تا گران نشود، نمی‌خریدند تا ارزان شود.
اگر نبود ترامپ و خروج آمریکا از برجام، قطعا داستان دولت دوم روحانی به گونه‌ای دیگر نوشته می‌شد و شاید نه امروز رئیسی رئیس‌جمهور بود و نه اصولگرایان تندرو در مجلس جولان می‌دادند.
پس می‌شود بحران‌های مانده از دولت قبل را مدیریت کرد به شرطی که برنامه درستی برای اداره کشور داشت. نمی‌شود گفت که اقتصاد کشور را به مذاکرات گره نزده‌ایم اما در ظاهر کشور معطل احیای برجام باشد و در کنار آن هیچ برنامه‌ای هم برای اداره امور نداشته باشیم».
حکایت تحریف فشرده در این متن، حکایت همان کسی است که در یک جمله چند دروغ و غلط را سر هم کرد و مدعی شد خسن و خسین، دختران معاویه هستند»!
اولا تمام شاخص‌های اقتصادی در پایان دولت روحانی و در مقایسه با دولت قبل از آن، منفی و همراه با پسرفت شدید بوده‌اند و این در حالی است که دولت نهم و دهم برنامه هسته‌ای را واگذار نکرده بودند. از جمله این شاخص‌های منفی می‌توان به نرخ تورم، رشد اقتصادی، تولید و درآمد سرانه ملی، اشتغال، صادرات نفتی و غیر نفتی، ضریب جینی (شکاف طبقاتی)، سهولت یا سختی کسب و کار، میزان سرمایه‌گذاری مولد داخلی و جذب سرماگذاری خارجی، حجم نقدینگی تورم‌ساز، ارزش پول ملی و قدرت خرید مردم، کسری بودجه، و بدهی‌های دولت اشاره کرد.
ثانیا کارشناسانی مثل دکتر فواد ایزدی در همان بحبوحه مذاکرات برجام، بارها به دولت و تیم مذاکره‌کننده درباره احتمال به قدرت رسیدن ترامپ و لزوم دقت و احتیاط و اخذ تضمین معتبر در توافق تاکید می‌کردند اما صرفا از سوی دولتمردان مورد توهین و تمسخر قرار می‌گرفتند. ضمن اینکه قرار نبود برجام با یک شخص بسته شود بلکه توافقی میان چند دولت بود و باید تضامین معتبر اخذ می‌شد، نه اینکه امروز با رویا‌اندیشی شرم آور گفته شود، اگر ترامپ سرکار نیامده بود، امروز شرایط فرق می‌کرد!
ثالثا القای دوگانگی و تفاوت اساسی میان اوباما و ترامپ در حالی است که موج افزایش تدریجی تحریم‌ها پس از گرفتن امتیاز‌های نقد برجامی، از همان دولت اوباما در قالب تحریم‌های ویزا، آیسا و سیسادا آغاز شد و در همین دوره، زیر ساخت تحریم‌های مادر (کاتسا) با مشارکت دموکرات‌های کنگره فراهم گردید. تنها تفاوت ترامپ با اوباما این بود که دولت اوباما می‌خواست با پنبه و به تدریج سر ببرد و دولت ایران برجام را به هم نزند؛ اما ترامپ در اثر ضعفی که از دولت روحانی می‌دید، وسوسه شد تا فشار تحریمی را ناگهانی (حداکثری) کند و امتیازات بیشتری بخواهد؛ مخصوصا که از طریق موگرینی، از روحانی تضمین گرفته شده بود که حتی در صورت خروج آمریکا از توافق و بازگشت تحریم‌ها، باز هم ایران در توافق بماند!!
نهایتا اینکه برخی شیرینی‌های برجام، شیرینی آدامسی و در حد مخدر‌های موقتی برای برگزار شدن انتخابات مجلس و ریاست جمهوری (سال‌های 94 و 96) به نفع غربگرایان بود اما برآیند کار رمقی برای اقتصاد ایران باقی نمی‌گذاشت و به انفجار تورم و پیدایش رکود بی‌سابقه می‌انجامید.