آتش بس جنگ یمن فرصت اصلاح محاسبات راهبردی

آنچه از آن به عنوان آتش‌بس دوماهه یمن یاد می‌شود، طرح توقف درگیری‌های نظامی و فراهم شدن زمینه انتقال مقداری محدود سوخت به مردم تحت محاصره یمن است که با میانجیگری سازمان ملل و موافقت دولت ملی یمن و عربستان سعودی از دوم آوریل ۲۰۲۲ به اجرا گذاشته شده است.
آل‌سعود که تا پیش از این با حمایت همه‌جانبه از منصور عبدربه، رئیس‌جمهور مستعفی یمن، هرگونه مصالحه با انصارالله یمن را نفی می‌کرد، پس از دریافت ضربه‌های متوالی و کوبنده پهپادی و موشکی در عمق خاک عربستان و کاهش ذخایر ارزی که صرف قرارداد‌های تسلیحاتی باج‌گیرانه امریکا و برخی کشور‌های غربی شده بود، این بار با آتش‌بس موافقت، اما در عمل تاکنون چندین بار آن را نقض و به‌شروط آن مثل اجازه تخلیه مشتقات نفتی از نفتکش‌های پهلو گرفته در بندر الحدیده با هماهنگی نماینده سازمان ملل به صورت کامل تن نداده است.
امریکا به عنوان حامی و پشتیبان پنهان، اما اصلی آل سعود، در این جنگ ویرانگر نیز رویه‌ای منافقانه در برابر آتش‌بس پیشه کرده و از یک طرف پذیرش آن توسط آل‌سعود را تحسین و از طرف دیگر با تقویت حضور در دریای سرخ و اقدامات ایذایی علیه طرف یمنی به دنبال تحریک طرف‌های جنگ و شکستن آتش‌بس برآمده است.
اقدامی که نشان می‌دهد ادامه این جنگ فرسایشی و بیهوده تنها منافع شرکت‌های بزرگ ساخت سلاح و جنگ‌افزار را تأمین می‌کند و باوجود استقبال کشور‌های اروپایی متحد امریکا از توقف آن در شرایط فعلی برای تأمین نفت از منطقه غرب آسیا، طرف امریکایی به دنبال شکست آن برآمده است. در چنین شرایطی رهبر معظم انقلاب با توصیه خیرخواهانه، آل‌سعود را برای خروج از این جنگ بی‌سرانجام مخاطب قرار داده و تأکید می‌فرمایند: جنگی را که در آن پیروز نمی‌شوید تمام کنید.


این توصیه رهبری معطوف به واقعیت‌های میدان نبرد در یمن است که در شرایط فعلی؛
۱- ارتش و کمیته‌های مردمی یمن با دستیابی به توان پهپادی و موشکی امکان استمرار و شدت‌بخشی به حملات سخت و ویرانگر به عمق خاک کشور عربستان سعودی و ضربه به مراکز اقتصادی و نظامی آن را دارند.
۲- اختلافات شدیدی بین کشور‌های عضو ائتلاف سعودی بروز کرده که مهم‌ترین آن اختلاف بین کشور امارات با سعودی‌هاست. چنین اختلافاتی موجب تضعیف و ناکارآمدی ائتلاف و قرار گرفتن بار اصلی جنگ بر دوش سعودی‌ها می‌شود.
۳- تبعات اقتصادی جنگ برای عربستان با صرف بخش زیادی از ذخایر مالی این کشور به قرارداد‌های تسلیحاتی باجگیرانه امریکا و دولت‌های اروپایی موجب توقف پروژه‌های زیرساختی و فشار بر مردم عربستان و ایجاد نارضایتی‌های آشکار و پنهان داخلی شده است؛ بنابراین چشم‌انداز آینده چنین جنگی که شکل فرسایشی به خود گرفته، بسیار مبهم بوده و تنها به مثابه چاهی عمیق و بی‌انت‌ها می‌تواند باقی مانده ذخایر مالی عربستان را ببلعد و البته ویرانگری و کشتار در دو کشور اسلامی یعنی عربستان و یمن را تداوم بخشد.
از چنین روندی تنها صاحبان کارخانجات بزرگ ساخت سلاح و جنگ‌افزار و در رأس آن‌ها امریکایی‌ها و سپس صهیونیست‌ها، استقبال می‌کنند که چشم به اختلافات درون کشور‌های اسلامی برای فرصت‌طلیی دوخته و ادامه چنین جنگی را برای خود ایجاد حاشیه امن در تداوم جنایت علیه فلسطین تلقی می‌کنند.
از این رو تقویت این آتش‌بس به عنوان مقدمه برقراری صلح بین دو کشور اسلامی و پایان دادن به جنگی بیهوده باید مورد استقبال طرفین و تمامی دلسوزان و عقلای جهان اسلام قرار گیرد.
این آتش‌بس، قبل از آنکه فرصتی برای بازسازی و تجدید قوا برای جنگ باشد، فرصتی طلایی برای خروج از این وضعیت خسارت‌بار و فرسایش‌دهنده توان دو کشور مسلمان است.
اینک پس از شش سال جنگ برای تغییر معادلات در یمن، ثابت شده که نه‌تن‌ها معادلات به نفع آل‌سعود تغییر نکرده، بلکه موازنه جدیدی برقرار شده و انصارالله در معادلات یمن به جایگاهی کلیدی دست یافته و ارتش و کمیته‌های ملی با دستیابی به تسلیحات و تجاربی جدید به سطحی از توان نظامی رسیده‌اند که هرگونه نقض آتش‌بس می‌تواند به شکل‌گیری مرحله‌ای خسارت‌بارتر و مهلک‌تر از مرحله قبل منتهی شود. حال آقایان آل‌سعود می‌توانند از این فرصت برای تجدیدنظر در محاسبات و اصلاح رویه‌ها برای کاهش هزینه‌ها استفاده نمایند.