هوای تهران را خود ما مردم داشته باشیم!

تهران درباره آلودگی هوا با کسی شوخی ندارد و به هیچ رقیبی برای کسب عنوان «آلوده‌ترین هوای شهری جهان» باج نمی‌دهد! چندین دهه پیش این عنوان به لندن تعلق داشت. روزنامه‌های آن زمان هر روز تیتر می‌زدند: «لندن آلوده‌ترین شهر جهان». لندنی‌ها از دود سرطان می‌گرفتند یا سکته قلبی و مغزی می‌کردند. دیوار‌های شهر سیاه و دودگرفته بود. مردم عصبی می‌شدند و رفتار پرخاشگرانه داشتند. بیماری‌های جسمی و روحی فوران می‌کرد. هر کاری در شهر به مسئله زیست سالم گره خورده بود. باید این گره باز می‌شد. اکنون لندن بهترین یا یکی از پاکیزه‌ترین هوا‌های شهری را دارد.
در تهران هم گاهی یک آدم کلی‌گوی بیکار پیدا می‌شود و می‌گوید «باید برای هوای تهران فرهنگ‌سازی کرد». ریز و درشت این آدم‌ها در تلویزیون و در برنامه‌های مختلف حضور به‌هم می‌رسانند. گاهی نیز گفته می‌شود اگر هزینه مصرف بیشتر بنزین در رفت‌و‌آمد با خودرو‌های شخصی را برای یک سال در تهران صرفه‌جویی می‌کردیم، می‌توانستیم با آن چندهزار اتوبوس برقی یا چند خط جدید مترو تدارک ببینیم، اما افسوس که نمی‌توان چنین کرد! یا می‌گویند اگر هزینه مرگ‌و‌میر با آلودگی هوا و پول داروی خارجی سرطان‌های مرتبط با آلودگی یا هزینه تعطیلی‌های ناخواسته و بالاتر از آن هزینه عصبیت مردم و کاهش عمر مفید آنان را می‌توانستیم ذخیره کنیم یا هزینه نکنیم و آن را صرف راه‌های پاکیزه‌کردن هوای تهران کنیم، همه چیز درست می‌شد.
اما نمی‌شود!
اکنون ما به چه چیزی برای پاک کردن تهران نیاز داریم؟ به مدیر خوب؟ به فرهنگ؟ به قانون؟ به پول؟ ظاهراً همه این‌ها را داریم یا مدعی هستیم که داریم، به‌ویژه در بحث مدیر خوب! نزدیک به سی‌و‌چند سازمان و نهاد متولی هوای تهران هستند و همه‌هم می‌گویند پول بدهید تا نقش خودمان را در پاکیزگی هوای تهران بازی کنیم. اما به نظر می‌رسد ما آن حداقل‌ها را هم که نیازی به پول ندارد، برای تمیزی هوای تهران انجام نمی‌دهیم. تهران را هر وقت با هوای خوب دیده‌ایم، باد آمده بوده است، نه چیز دیگر.


همین حالا در تهران خانواده‌هایی هستند که هر چهار یا پنج عضو خانواده با یک خودرو شخصی و تقریباً در مسیر‌های نزدیک به‌هم به سر کار و دانشگاه و بازار می‌روند. اگر سری به خیابان‌های فرعی در محدوده طرح ترافیک بزنید، ردیف طولانی خودرو‌هایی را می‌بینید که راننده زن و مرد در آن زیر پتو خوابیده‌اند! چرا؟ زودتر به محدوده طرح آمده‌اند تا جریمه نشوند و تا زمان بازشدن ادارات همانجا می‌خوابند و صبحانه می‌خورند و آرایش می‌کنند!
هزاران مدیر کل و مدیر جزء دولتی با راننده شخصی وارد محدوده شهر می‌شوند و هزاران فرد با مسئولیت یا بی‌مسئولیت هم که بودونبودشان برای شهر و کشور یکی است، اما دودشان برای شهر زیاد! مردم برای دختربچه‌ها و پسربچه‌های شان در رفت‌و‌برگشت به مدرسه تاکسی اینترنتی دربست می‌گیرند.
در زمستان مردم به‌جای کم‌کردن درجه بخاری یا پکیج، پنجره‌ها را باز می‌کنند! اتوبوس‌های شهرداری در ایستگاه‌ها حتی اگر دو ساعت توقف داشته باشند، خاموش نمی‌کنند؟ چون نقص فنی دارند و راننده‌ها نگرانند دیگر روشن نشود. در ترمینا‌ل‌های مسافربری نیز همین‌طور. شهرداری برای چندرغاز پول، طرح ترافیک می‌فروشد. طرح ترافیک هم شد محل درآمدزایی؟! از این فهرست می‌توان هفتاد من کاغذ را پر کرد.
چاره کار هوای تهران آن است که تصمیم بگیریم دیگر دور باطل نزنیم. هشتاد و اندی درصد از جمعیت پایتخت هلند با دوچرخه رفت‌و‌آمد می‌کنند. ما نمی‌توانیم؟ خیلی خب! آنچه را که می‌توانیم، انجام دهیم. منتظر مسئولان نباید نشست. کار بزرگ از مسئولان و مردم نمی‌خواهیم، هر کس آنچه را که می‌تواند برای پاکیزگی هوای تهران انجام دهد، بدون آنکه به دیگران نگاه کند و انتظار داشته باشد که دیگران اول آغاز کنند. ما باید اول شروع کنیم.