توبه‌اي كه زود شكسته شد

چندي پيش عليرضازاكاني از مهره‌هاي تصميم‌گير اصولگرايان، در يك كانال تلگرامي ادعايي را براي آتش‌بس يك‌طرفه بيان كرد.اين ادعا به حدي بي‌اهميت بود كه حتي رسانه‌هاي اصولگرا و شخصيت‌هاي اصلي اين جريان نيز تا چند روز به آن واكنش نشان ندادند و تنها بعد از گذشته مدتي، احمد توكلي واكنشي به اين اظهارات نشان داد.
اما در همان ابتدا نيز مشخص بود كه نبايد به ادعاهاي اين جريان توجه داشت. زيرا اين فرد تنها بعد از گذشت چند روز، اظهارات خود را نقض و به نوعي منش خود را نمايان كرد.
او يك متن 10 فرمان را صادر كرد و با توهم آنكه يكي از رهبران جريان اصولگراست، آن‌ها را به اقدام عليه تصميم‌دولت دعوت كرد. زاكاني به بهانه قراردادهاي جديد اقتصادي، دندان‌هاي تفكر محافظه‌كار را نشان داد و با ادعاي اينكه دلسوز ملت است، نوشت:« امروز مهم‌ترین وظیفه برعهده نمایندگان مجلس و مسئولان دستگاه‌های نظارتی کشور و همه افراد علاقه‌مند به پیشرفت ایران است که باید جلوی این اقدام ناصواب را بگیرند.
در امر آتش به اختیار قرار شد هرکجا قرارگاه و مرکز فرماندهی در کشور مختل بود، جوانان فکور و با همت، اقدامات ابداعی، تمیز و خودجوش خود را انجام دهند و متاسفانه قرارداد IPC محصول این دست اختلالات است.


هرکس سکوت کند فردا در برابر نسل‌های آینده ایران عزیز و فرا‌تر از آن در پیشگاه الهی پاسخی نخواهد داشت. دوست‌داران انقلاب اسلامی، عزیزان میهن دوست و تلاشگر برای سربلندی ایران، سروران علاقه‌مند به پاکی و صداقت، بزرگواران خیرخواه برای جوانان و آینده این مرز و بوم، اینجا موضوعی اصلی است نه فرعی، وقت آتش به اختیار، فریاد کشیدن و اقدام مناسب است و آتش‌بس، هرچند یک طرفه جایز نیست،پس بسم ا...».
توهم مسئوليت
در وهله نخست بايد به زاكاني و اطرافيانش خبرداد و آن‌ها را از خواب بيدار كرد كه ملت، شمارا در 7 اسفند 94 از مجلس شوراي اسلامي كنار زدند و تنها سمتي كه شايد بتوانيد اين روزها به آن اتكا كنيد، رياست كميسيون منحله برجام است بنابراين از جانب مسئولان كشوري سخن نگوييد.
بي بصيرتي مدعيان ولايتمداري
از سوي ديگر و مهم‌تر از موضوع اول، بي‌توجهي زاكاني و آن جرياني كه به او فرمان مي‌دهد به بيانات مقام معظم رهبري است. زاكاني در بند 9 اين دست‌نوشته مدعي مي شود:« در امر آتش به اختیار قرار شد هرکجا قرارگاه و مرکز فرماندهی در کشور مختل بود، جوانان فکور و با همت، اقدامات ابداعی، تمیز و خودجوش خود را انجام دهند و متاسفانه قرارداد IPC محصول این دست اختلالات است». در صورتي كه رهبر معظم انقلاب كه خود خالق اين عبارت هستند در بيانات‌شان براي جلوگيري از سوءاستفاده افرادي مانند زاكاني از عبارت«آتش به اختيار» فرمودند:« آتش به اختیار به معنای «کار فرهنگیِ خودجوش و تمیز» است و به معنای بی قانونی و فحاشی و طلبکار کردن مدعیان پوچ اندیش و مدیون کردن جریان انقلابی کشور نیست».اي كاش امثال زاكاني و همفكران وي كمي عميق‌تر در بيانات معظم‌له تامل و از برداشت‌هاي سطحي وزودگذر اجتناب مي‌كردند. ايشان در روز روشن و با كلام مدبرانه خود مي‌فرمايند، كار فرهنگي! كجاي اين دستور به اقدام عليه دولت كار فرهنگي است كه اين جماعت مدعي، آن را در دستور كار خود قرار مي‌دهند؟!
حضور ناصواب
مساله سوم نيز به بند 10 دست‌نوشته زاكاني برمي‌گردد. اين فرد به نوعي فرمان آتش بس را لغو و نقض يك‌طرفه مي‌كند كه گويي نيروهاي آن در ميدان نبرد پيروز هستند و حال براي پاتك به قرارگاه و مرکز فرماندهی رقيب خود «برنامه سين» تدوين مي‌كنند! اين ادعاي زاكاني براي آتش‌بس نه از جانب رقيب و نه از سوي محافظه‌كاران مورد توجه قرار نگرفت و اهميتي نداشت بنابراين لغو آن نيز تاثيري بر جامعه ندارد. دستور آتش بس، حمله،پاتك و آفند را فردي مي‌تواند صادر كند كه يا فرمانده باشد يا اظهاراتش براي بدنه حامي جريان او اهميتي داشته باشد. اميدواريم اين جماعت به زودي از توهم مديريت جهاني، كشوري،استاني و حتي منطقه‌اي نيز خارج شوند و بعد از اين همه سال مديريت نامناسب در اداره كشور و شكست‌هاي فراوان، به دنبال فعاليت‌هاي شخصي بروند و كار را به كاردان واگذار كنند كه ديگر كشور توانايي تحمل تصميمات و اقدامات ناصواب اين جريان‌ها را ندارد.