ايران، توتال و يك قرارداد قديمي

فاز يازده پالايشگاه پارس جنوبي، مرزي‌ترين فاز اين پالايشگاه در كشور ماست؛ از آنجايي كه اين فاز، نزديك‌ترين فاز و ميدان مشترك ما با كشور قطر است، بايد زودتر از اين‌ توسعه پيدا مي‌كرد و از آن برداشت انجام مي‌شد ولي به دلايلي اين اتفاق نيفتاد. اين در حالي است كه با شركت‌هاي بسياري در اين زمينه مذاكره انجام شده بود اما هر كدام به علت‌هاي خاصي به نتيجه نرسيد ولي خوشبختانه بقيه فازها پيگيري شد و به سرانجام رسيد. زماني شركت مرسك، تصميم به مذاكره با ايران گرفت كه با آن‌ها به توافق نرسيديم. سپس توتال فرانسه، تمام اطلاعات لازم را براي مذاكره با ايران دريافت كرد ولي پس از آن مشاهده كرديم كه با قطر به مذاكره پرداخت و قرارداد بست و كار خود را در همين ميادين مشترك آغاز كرد. در اين زمينه هميشه انتقاداتي به وزارت نفت و شركت توتال وارد بود با اين مضمون كه چرا اين پروژه با تاخيرمواجه شد و دليل اينكه ما پروژه را معلق نگه داشتيم و براي اجراي آن با شركت ديگري قرارداد امضا نكرديم، چه بوده است. اين بحث منتقدان، نه‌تنها فشارهاي زيادي بر وزارت نفت وارد كرد بلكه در اين شرايط، توتال را به عنوان يك شركت بدسابقه در دنيا معرفي ‌كرد و اين باعث مي‌شود اعتبار پيمانكاري كه سابقه بد داشته باشد در دنيا كاهش پيدا ‌كند. مدتي اين پروژه بر روي زمين ماند تا دوباره مذاكراتي با توتال انجام شد. به نظر من يكي از دلايلي كه قرارداد توتال با ايران امضا شد، اين است كه به هر حال به نوعي كار توتال در قطر كاهش پيدا كرده است. دليل ديگر اين است كه فشارهايي به توتال وارد شد مبني بر اينكه اين پروژه، پروژه بسيار خوبي است و آن‌ها نيز شركت سرمايه‌گذاري هستند و به طور قطع براي‌شان سودآور خواهد بود زيرا سود منابع مالي آن‌ها در بانك بسيار كم است. از سوي ديگر توتال با اين فاز و پروژه، آشنايي كامل دارد زيرا در قطر در همين ميدان مشترك و همين فاز فعاليت كرده است. اين‌ها مزايايي است كه براي توتال در زمينه امضاي اين قرارداد وجود دارد. در مورد مزاياي اين قرارداد براي ايران، مي‌توان گفت آغاز دوباره آن جاي شكر دارد. از مزاياي آن براي كشور ما اين است كه توتال، به كشور ما سرمايه وارد كرده است ولي به لحاظ بحث انتقال تكنولوژي، نمي‌توان گفت كه جايگاه اساسي دارد. اين قرارداد در بحث سرمايه‌گذاري و راه‌اندازي پروژه از اهميت زيادي براي كشور ما برخوردار است. مهم‌ترين نكته در اين قرارداد، اين است كه بايد دقت داشته باشيم در قراردادي كه با شركت بدعهدي مثل توتال امضا مي‌كنيم، همه جوانب سنجيده شده باشد كه اگر دوباره از سوي آن‌ها بدعهدي صورت گرفت، ضرر اساسي متوجه كشور ما نباشد. همچنين اگر پروژه به خوبي به كار خود ادامه داد، منافع ما حفظ شود يعني قرارداد، يك قرداد برد برد و كاملا بر مبناي منفعت دو طرف باشد. در مورد نقش برجام در امضاي اين قرارداد نيز، مي‌توان گفت به هر حال هرچه شرايط كشور بهتر باشد، شركت‌هاي خارجي راحت‌تر حاضر به سرمايه‌گذاري مي‌شوند زيرا سرمايه جايي مي‌رود كه امنيت وجود داشته باشد. به اصطلاح مي‌توان گفت سرمايه ترسو است و سرمايه‌گذار ترسوتر! هيچ سرمايه‌گذاري به از دست دادن منابع خود علاقه ندارد بلكه به دنبال جايي است كه بتواند از سرمايه‌گذاري خود سود ببرد. مزيت ديگري كه امضاي اين قرارداد براي كشور ما خواهد داشت، اين است كه باعث مي‌شود شركت‌هاي ديگر اروپايي نيز به سرمايه‌گذاري در كشور ما رغبت پيدا كنند.