بخشی از موزه‌داری ما به جای ساختار فنی ساختار اداری دارد!

در روز‌های اخیر، پخش تصاویری از وجود حشرات روی یکی از آثار موزه هنر‌های معاصر تهران واکنش‌های زیادی را به همراه داشته است. موزه هنر‌های معاصر با صدور بیانیه‌ای درباره حشرات موذی توضیحاتی داد، ولی این توضیحات چیزی از نگرانی‌ها کم نکرد، به خصوص اینکه یکی از رسانه‌ها بحث ارزش ۲۰ میلیارد دلاری آثار موزه هنر‌های معاصر و بیمه نبودن آن‌ها را مطرح کرد. «جوان» در گفتگو با احسان آقایی، مدیر پیشین موزه هنر‌های معاصر تهران، مسئله نگهداری آثار این موزه و وجود حشرات در موزه را پیگیری کرده است. ادعایی شده درباره ارزش ۲۰‌میلیارد دلاری آثار موزه هنر‌های معاصر، این رقم درست است؟
در موضوع قیمت آثار موزه هنر‌های معاصر رقم ۲۰‌میلیارد دلاری که برخی‌ها اظهار داشته‌اند دقیق و واقعی نیست. در بخش آثار خارجی رقم ارزش آثار خارجی چیزی حدود ۳‌میلیارد دلار است، یعنی چنانچه آثار در حراجی‌های خارجی ارائه شود، در همین حدود ۳‌میلیارد دلار خواهد بود. قاعدتاً آثار ایرانی نیز نسبت به آثار خارجی از قیمت و ارزش پایین‌تری برخوردارند.
گران‌ترین آثار ایرانی موجود در موزه هنر‌های معاصر چه قیمتی دارند؟
گران‌قیمت‌ترین آثار بخش ایرانی موزه هنر‌های معاصر احتمالاً تابلو‌هایی از منیر فرمانفرمائیان، سهراب سپهری و حسین زنده‌رودی هستند که هر یک از تابلو‌های مورد نظر شاید بیش از ۱۰‌میلیارد تومان ارزش داشته باشند.


ارزش‌گذاری آثار موجود در موزه بر چه مبنایی انجام می‌شود؟
قیمت‌گذاری و ارزشیابی آثار کار عجیبی نیست. مبنای ارزش‌گذاری آثار خارجی، قیمت‌های جهانی و میزان فروش آثار هم‌رده در حراج‌های خارجی است. برای نمونه، وقتی می‌خواهند کاری از «مارک روتکو» را قیمت‌گذاری کنند، نگاه می‌کنند که آثار مشابه وی در بازار به چه قیمتی فروخته شده است. بر مبنای قیمت‌های خارجی، الگوریتمی برای قیمت‌گذاری به دست می‌آید.
اشاره کردید که آثار خارجی موزه هنر‌های معاصر حدود ۳‌میلیارد دلار ارزش دارند، این رقم بر مبنای همین روش به دست آمده است؟
حدود ۵/۱ سال پیش، کارشناسی قیمت آثار خارجی در موزه هنر‌های معاصر انجام شد که مجموع آثار حدود ۲ تا ۵/۲ میلیارد دلار ارزش‌گذاری شد. این رقم با توجه به گذشت زمان و بالا رفتن قیمت آثار امروز چیزی حدود همان ۳‌میلیارد دلار باید شده باشد. درباره آثار خارجی موزه هنر‌های معاصر و اینکه این آثار بعضاً بسیار گران‌قیمت هستند حرف و حدیث‌های زیادی وجود دارد، پس شما این ارقام افسانه‌ای را رد می‌کنید؟
همیشه نگاه فانتزی و غیرواقعی به بخش آثار خارجی گنجینه هنر‌های معاصر وجود داشته است و تصور می‌شود همه آثاری که پیش از انقلاب برای این موزه خریداری شده، جزو آثار یونیک جهانی است، در حالی که صرفاً پنج اثر خارجی یونیک داریم که در صورت خروج از موزه با گنجینه‌ای درجه۲ روبه‌رو خواهیم بود و چنانچه حدود ۳۰ اثر را کنار بگذاریم، شاید به گنجینه‌ای درجه۳، تنزل پیدا کند. این پنج اثر ویژه موزه هنر‌های معاصر کدام‌ها هستند؟
اثر «نقاشی دیواری روی زمینه قرمز هندی» کار جکسون پولاک، «طبیعت بی‌جان و باسمه ژاپنی» پل گوگن، «دو فیگور خوابیده در حضور ملازمان» اثر فرانسیس بیکن، تابلوی «خودکشی» اندی وارهول و تابلوی «براتاتا» از روی لیختن اشتاین. پس شما ارقام نجومی ذکرشده را رد می‌کنید و عدد کارشناسی ارزش آثار خارجی موزه را چیزی حدود ۳‌میلیارد دلار می‌دانید؟
ما در دوره‌ای هستیم که اظهار نظر خیلی راحت شده است، هر کس می‌تواند ادعایی را در فضای مجازی منتشر کند و این منحصر به موضوع خاصی نیست، در مسائل سیاسی و اجتماعی هم شاهد این موضوع هستیم، در حالی که باید در موضوعات کارشناسی با وسواس صحبت شود. حتی اگر رقم ارزش فعلی آثار را ۳‌میلیارد دلار بدانیم، با یک عدد بسیار بزرگ روبه‌رو می‌شویم. در کنار آن باید به این نکته هم توجه کنیم که آثار موزه هنر‌های معاصر یا حتی دیگر موزه‌های مطرح ایران، درست است که در مالکیت ایران قرار دارند، اما جزو میراث جهانی هستند! چرا پس آن‌ها را بیمه نمی‌کنند؟!
مبلغ بیمه چنین آثاری بسیار بالا خواهد بود که در اعتبار وزارت ارشاد پیش‌بینی نشده است. بیمه نبودن آثار مربوط به این دولت یا دولت قبل هم نمی‌شود، از ابتدا چنین بیمه‌ای برای آثار موزه‌ای تعریف نشده است. هم اکنون آثار موزه‌های دیگری از جمله موزه ایران باستان هم به نظرم بیمه نیستند.
یعنی در همه این سال‌ها هیچ کس به این نتیجه نرسیده است که باید برای چنین آثاری یک بیمه در نظر گرفت؟
حق بیمه‌ای که باید برای ارزش ۳‌میلیارد دلاری آثار خارجی موزه تعریف شود، بسیار گران خواهد بود و قاعدتاً تأمین چنین رقمی صرفاً از طریق درج در لایحه بودجه مقدور خواهد بود. شما تابلوی جکسون پولاک را در نظر بگیرید، این تابلو نزدیک ۳۰۰ میلیون دلار ارزش دارد و بیمه آن سالانه رقم بسیار سنگینی می‌شود. حق بیمه آثار هنری و موزه‌ای بر چه مبنایی محاسبه می‌شود؟
برای تعیین حق بیمه، مسائلی مانند ارزش اثر، شرایط نگهداری، خطر‌های احتمالی و درصد ریسک در نظر گرفته می‌شود و بر اساس آن رقم حق بیمه تعیین می‌شود. در ایران، غیر از موزه‌های دولتی، آیا موزه‌ها و مجموعه‌های خصوصی هم آثار ارزشمند خود را بیمه نمی‌کنند؟
من اطلاع دقیقی در این خصوص ندارم، شاید فقط بانک پاسارگاد، چون خودش هم شرکت بیمه دارد، آثار گنجینه‌اش را بیمه کرده باشد، وگرنه هیچ کدام از موزه‌های ایران آثارشان را بیمه نکرده‌اند. این بحث چنین گزاره‌ای را مطرح می‌کند که موزه‌داری در کشور ما آنقدر جدی گرفته نمی‌شود که برای نگهداری آثار ارزشمند موزه‌ای، مسائل ساده‌ای، چون بیمه و نوع نگهداری استاندارد در نظر گرفته نمی‌شود!
این موضوع به فرایند‌ها بازمی‌گردد. موزه یک پدیده غربی است و از غرب وارد ایران شده است. موزه‌داری هم یک پدیده غربی و سازوکارش وارداتی است. وقتی ما از تخصصی به نام «موزه‌دار» صحبت می‌کنیم، باید ببینیم که در غرب چه شرح وظایفی برای آن تعریف شده است، البته اینکه موزه‌داری از غرب وارد شده است، چیز بدی نیست. نظام آموزش و پرورش ما هم از نظام آموزش و پرورش فرانسه الگو گرفته یا حتی در نوشتن قانون اساسی هم به قانون اساسی دیگر کشور‌ها نگاه شده است. اما یک مقایسه ساده با نوع موزه‌داری که در غرب رواج دارد با موزه‌داری ما در ایران، نشان از فاصله عمیقی است بین آنچه آن‌ها موزه می‌نامند و آنچه در ایران رواج دارد! چرا ما اینقدر در حفظ آثار موزه‌ای عقب هستیم؟!
من برای همه افرادی که به عنوان کارشناس موزه فعالیت دارند احترام ویژه‌ای قائلم و روی صحبتم با آن‌ها نیست، چون می‌دانم که با کمترین امکانات در حال کار هستند. روی صحبت من با سیستم‌های بالادستی است. زمانی که ما موزه را به یک ساختار اداری تبدیل کنیم، موزه دچار اضمحلال می‌شود و دیگر کارشناسی وجود نخواهد داشت که برای نگهداری موزه برنامه‌ریزی کند. نگاه اداری به موزه باعث می‌شود افرادی با تخصص فعالیت در دبیرخانه یک اداره به عنوان موزه‌دار مشغول کار شوند. مشکل اساسی ما در موزه‌داری این است که ساختار موزه‌داری را تعریف نکرده‌ایم.
موزه هنر‌های معاصر تهران، زیرمجموعه وزارت ارشاد است، این وزارتخانه موزه‌های زیادی در اختیار ندارد که از مدیریت آن‌ها ناتوان باشد!
وزارت ارشاد ذاتاً موزه‌دار نیست. بر خلاف وزارت میراث فرهنگی که دارای صد‌ها موزه است و برای مدیریت موزه‌ها دارای اداره مجزاست. ارشاد هم اکنون متولی هنرستان‌های هنر‌های زیبا در سراسر کشور است، چون این وزارتخانه کارکرد آموزش و پرورش ندارد، نگهداری هنرستان‌ها را مانند نگهداری یک اداره می‌بیند. در حالی که وقتی یک نفر در وزارت آموزش و پرورش به مدیریت می‌رسد، سوابق کاری او تا مدیریت مدرسه هم خواهد رسید و بنیان کار آموزشی را می‌داند، اما وزارت ارشاد نه مدیریت مدرسه را می‌داند و نه مدیریت موزه را، برای همین در هر دو وضعیت بدی دارد! از حدود ۴۵ پست اداری برای موزه هنر‌های معاصر فقط ۹ پست را نگه داشته و مابقی را حذف کرده‌اند. هم اکنون در موزه پست مسئول مرمت نداریم، مسئول امور نمایشگاهی نداریم، نمایشگاه‌گردان و کارشناس تخصصی آثار نداریم! شما مدتی مسئولیت موزه هنر‌های معاصر را بر عهده داشتید! چرا در همان دوره این مشکلات را رفع نکردید؟
من در دوران مدیریتم بر موزه هنر‌های معاصر بار‌ها در مکاتبات اداری با مقامات بالاتر این موضوع را مطرح کرده‌ام که ساختار موزه با عملکرد آن همخوانی ندارد. مشکل این ساختار اشتباه هم برای امروز و دیروز نیست. من از دوران آقای خاتمی در دولت‌های مختلف فعالیت داشته‌ام و ۲۵ سال است با چنین مشکلی روبه‌رو هستم، اما توجهی به آن نشده است. در دولت قبل رقم قابل توجهی بین ۱۶ تا ۱۷‌میلیارد تومان برای بازسازی و مرمت موزه هنر‌های معاصر هزینه شد که از ابتدای انقلاب تا امروز بی‌سابقه بود، اما این هزینه، پژوهش و برنامه محور نبوده است. فرض کنید شما می‌خواهید منزل شخصی‌تان را بازسازی کنید، تصمیم می‌گیرید نمای ساختمان را آجری کنید، در حالی که شاید نیاز اصلی بنا در جای دیگری باشد. آنچه در موزه هنر‌های معاصر هم رخ داده همین طور است، نگاه کرده‌اند کجای ساختمان نم داده آنجا را تعمیر کرده‌اند. اگر منظورتان را درست متوجه شده باشم، ما درکنار بخش ابنیه موزه، بخش آثار را هم باید در فهرست مرمت و نگهداری ببینم که این اتفاق در مورد آثار موزه هنر‌های معاصر رخ نداده است، درست است؟
هر اثر هنری از زمان خلق مانند یک انسان در معرض آسیب و فرسایش قرار دارد. کار کارشناسی مرمت برای این است که عمر یک اثر را طولانی‌تر و آن را در مقابل آسیب‌ها محافظت کنند. هر اثری مبتنی بر اینکه روی بوم خلق شده باشد یا روی چوب و کاغذ و غیره، دارای شرایط نگهداری خاصی است، مثلاً فرض کنید یک اثر روی بوم، عمر طبیعی حدود ۲۰۰ سال داشته باشد، کارشناسان با اقدامات علمی ممکن است عمر آن را تا ۵۰۰ سال افزایش دهند. به غیر از مسئله حشرات موذی، چه تهدیدات محیطی و فرسایشی آثار موزه‌ای را تهدید می‌کند؟
عوامل محیطی مهم‌ترین آثار فرسایشی را دارند. یک اثر روی بوم شرایطی دارد که با یک اثر سنگی به طور کلی متفاوت است، برای همین مثلاً دما و رطوبت محیط و نور باید سنجیده شود. دما باید بین ۱۸ تا ۲۴درجه باشد و رطوبت بین ۴۰ تا ۴۵ درجه مناسب است و نباید در معرض نور مستقیم قرار گیرد. همچنین اثر نباید در حرکت باشد، یعنی محل استقرار آن دچار حرکت و لرزش نباشد. مواردی که اشاره کردید، مسائل خیلی پیچیده‌ای نیستند که نشود آن‌ها را کنترل کرد، پس چرا در عمل شاهد آن هستیم که مسئله نگهداری تا حد وجود حشرات در آثار موزه پایین می‌آید؟!
تا زمانی که نگاه کارشناسی در بالادست وجود نداشته باشد، اتفاق خاصی نخواهد افتاد. به مشکل کم‌آبی و فرونشست زمین نگاه کنید، شاید حدود ۲۰ سال پیش بود که به صورت بی‌رویه مجوز احداث چاه‌های عمیق صادر شد. اثر آن اقدام اشتباه امروز خود را در قالب فرونشست زمین نشان می‌دهد. در حوزه موزه‌داری هم همین طور است، اثر کار‌های گذشته را امروز می‌بینیم. وقتی پست کارشناس از موزه‌ها حذف شد و موزه‌ها بدون کارشناس اداره شد، این وضعیت پیش می‌آید. چند بار به وجود حشرات روی تابلو‌های موزه هنر‌های معاصر اشاره کردیم، اما بحث باز نشد، این حشرات چه هستند و از کجا آمده‌اند؟
اسم این حشره «بید کاغذ» است که امروز در نشریات به آن «سیلور فیش» می‌گویند. در هر کجا که نشاسته و سلولز وجود داشته باشد، این حشره هم امکان وجود دارد، برای همین نه تنها در موزه‌ها بلکه در همه خانه‌ها و حتی نانوایی‌ها می‌توان آن را پیدا کرد، یعنی چیز عجیبی نیست، مثل مورچه که همه جا پیدا می‌شود. بید کاغذ در محیط مناسب تخم‌ریزی می‌کند و حتی ممکن است حدود چهار سال در حالت خواب فرو رود. این حشره در جایی که کاغذ زیاد باشد، فعالیت می‌کند. عمدتاً هم با یک سمپاشی از بین می‌رود. موزه باید هر شش ماه سمپاشی شود، اینکه امروز شاهد بید کاغذ در موزه بوده‌ایم، ممکن است به این دلیل باشد که دوره سمپاشی موزه به تأخیر افتاده باشد. وقتی می‌گویید موزه باید هر شش ماه سمپاشی شود، یعنی یک استاندارد حداقلی وجود دارد که در عمل اجرا نمی‌شود، علت پیاده نشدن استاندارد‌های موزه‌ای در موزه هنر‌های معاصر چیست؟
استاندارد‌های نگهداری موزه به صورت لحظه‌ای به وجود نمی‌آیند، بلکه به مرور زمان ارتقا پیدا می‌کنند. اینکه حرارت و رطوبت موزه باید در چه حدی باشد، یک نوع استاندارد است که در طول زمان مشخص شده است. مشکل اساسی ما این است که استاندارد‌های موزه‌داری را به‌روز نکرده‌ایم.
از چه زمانی این به‌روز‌رسانی استاندارد‌های موزه‌داری انجام نشده است؟
پیش از انقلاب موزه‌های ما توسط کارشناسان خارجی اداره می‌شد. با پیروزی انقلاب خارجی‌ها رفتند و برای آن‌ها کارشناسی جایگزین نشد. هر اثر موزه‌ای از بدو ایجاد دارای شناسنامه‌ای مشخص است. این شناسنامه حاوی اطلاعاتی مانند نام اثر، نام خالق اثر، سبک، زمان ایجاد آن و جنس اثر است. این شناسنامه در اختیار کارشناس است. وی در دوره‌های مشخص آن اثر را از نظر سلامت بازبینی می‌کند و در شناسنامه آن مواردی مانند ایجاد ترک یا تغییر رنگ را ثبت می‌کند. در صورت بروز هر گونه آسیبی، کارشناس موظف است آن را به مسئول موزه گزارش کند. متأسفانه سال‌هاست در موزه این اتفاق نیفتاده است. امروز ما با دیدن حشرات روی تابلوی ارزشمند موزه هنر‌های معاصر متعجب می‌شویم و دنبال علت می‌گردیم. در حالی که به نظر می‌رسد این حشرات یا مشکلات دیگر معلول یک دلیل بزرگ‌تری هستند به نام درک نشدن ارزش موزه و موزه‌داری در ایران، اگر بخواهیم در آینده با چنین صحنه‌هایی روبه‌رو نشویم، باید چه اقدامی کنیم؟!
در مرحله اول باید دولت به این نتیجه برسد که باید استاندارد‌های نگهداری را برای موزه‌ها ایجاد کند. برای این کار هم باید بودجه خوبی در نظر بگیرد. بعد از آن باید برای هر موزه یک استاندارد تعریف کرد. موزه ایران باستان، موزه رضا عباسی، موزه ملک، هر کدام از نظر ماهیت و نوع اجناسی که در آن‌ها نگهداری می‌شود، دارای شرایط خاصی هستند. نگهداری یک اثر کاغذی با یک اثر سنگی تفاوت‌های اساسی دارد. مثلاً استانداردسازی نگهداری جواهرات با استاندارد‌سازی نگهدای تابلوی نقاشی متفاوت است، برای همین باید برای هر کدام یک استاندارد تعریف شود. مورد بعدی این است که باید استاندارد‌ها را به‌روزرسانی کرد. این طور نباشد که یک بار استاندارد تعریف کنند و بعد بخواهند برای همیشه از آن استفاده کنند. در نهایت باید کارشناس‌هایی تربیت شوند که این استاندارد‌ها را پیاده‌سازی کنند. ما نیازمند این هستیم که مدیران وزارت ارشد و وزارت میراث فرهنگی جلسات مشترک بگذارند و تجربیات خود را به اشتراک بگذارند.
باید برای تخصص موزه‌داری احترام قائل شوند، برای آموزش تخصص احترام قائل شوند، هر تصمیمی که امروز گرفته شود، اثرش را در ۲۰ سال آینده نشان خواهد داد و تبعات آن زنجیروار به هم متصل است.