«دالان تورانی ناتو» علیه ایران

موج دوم حملات رسانه‌ای و جنگ روانی علیه ایران پس از مواضع صریح مقام معظم رهبری و رئیس‌جمهور در خصوص ترتیبات امنیتی و مرزی در قفقاز جنوبی در تابستان امسال آغاز شد. موج اول این حملات همزمان با اقدامات تحریک آمیز سفیر رژیم اسرائیل در اواخر تیرماه رخ داده بود و موج دوم به بهانه واکنش به صحبت‌های ابوالفضل ظهره‌وند شروع شد. هرچند موج اول تنش‌ها در ظاهر توسط جرج دیک، سفیر اسرائیل صورت گرفت، اما رسانه‌های باکو نیز در حمایت و پوشش خبری کارزار مطالعه کتاب «داستان‌های سحرانگیز تبریز» همسویی بالایی نشان دادند. موج دوم حملات به ایران پس از اعلام موضع صریح مقام معظم رهبری و رئیس‌جمهور مبنی بر خط قرمز بودن مرز ایران و ارمنستان در قفقاز جنوبی آغاز شد. آریه گوت، مشاور صهیونیست الهام علی‌اف در اواخر ماه جولای طی مصاحبه‌ای اعلام کرد که از این پس مسئله لزوم تجزیه آذربایجان از ایران باید در دستور کار اجتماعی جمهوری آذربایجان قرار بگیرد و به این ترتیب کد مشخصی را به همه رسانه‌های فعال در زمینه خارجی ارسال کرد.
هجمه رسانه‌ای اخیر از اواسط ماه آگوست آغاز شد و تا امروز یعنی اوایل سپتامبر ادامه دارد. بهانه ظاهری این هجمه انتشار مصاحبه ابوالفضل ظهره‌وند، سفیر پیشین در افغانستان بود که در آن پیرامون تحولات جدید قره‌باغ به تحلیل پرداخته و از سیاست ایران در قبال جنگ قره‌باغ ۲۰۲۰ انتقاد کرده بود. اما از آنجایی که سخنان ظهره‌وند در گفتگو با یک وب‌سایت به عنوان یک دیپلمات بازنشسته جنبه رسمی نداشت، به نظر می‌رسد در حقیقت نگرانی واقعی باکو از مواضع ایران در خصوص مسائل مرزی، کنسولی و انتظامی در منطقه است. در حال حاضر ایران مهم‌ترین کشوری است که با تغییرات مرزی و ژئوپلیتیکی در منطقه مخالف بوده و در این زمینه فعال است. توصیف مرز بین ایران و ارمنستان از سوی مقام معظم رهبری به عنوان خط قرمز و مرزی که پیشینه هزاران ساله دارد، ظاهراً موجب عصبانیت باکو شده و لابی رسانه‌ای آن‌ها را نیز در داخل کشور فعال کرده است.
نکته جالب توجه این است که در این مرحله از بازی سیاسی که از سوی حاکمیت باکو علیه ایران طراحی شده است، این جمهوری کوچک از دشمنی و ستیز با تمامیت ارضی ارمنستان به ستیز با تمامیت ارضی ایران رسیده و مدام در حال گسترش جبهه دشمنان خود و تبدیل یک مسئله به مسئله دیگر است. این استراتژی پیش‌تر از سوی رئیس سابق مجلس باکو یعنی اعتبار محمداف هم بیان شده بود. وی در مصاحبه با روزنامه مساوات صراحتاً اعلام کرد «همانطور که قبلاً می‌گفتیم قره‌باغ خاک آذربایجان است، اکنون هم باید بگوییم تبریز خاک آذربایجان است.»
موضوع حضور تعدادی از شهروندان آذربایجان در ایران موسوم به حسینیون نیز بخشی از نارضایتی‌های باکو را تشکیل می‌دهد. در میانه جنجال رسانه‌ای دادستان کل باکو با سفر به ایران و دیدار با مقامات قضایی خواستار استرداد حدود ۴۰ تن از نیرو‌های حسینیون شد که گفته می‌شود برخی از آن‌ها در سوریه علیه رژیم صهیونیستی، تکفیری‌ها و ترکیه مبارزه کرده‌اند. بدیهی است که هدف از استرداد این نیروها، اعتبارزدایی از نهاد‌های داخلی و تخلیه اطلاعاتی این افراد توسط افسران موساد و میت است. در ادامه همین روند، روزنامه ینی‌مساوات طی گفتگو با یکی از کارشناسان امنیتی، از احتمال حمله نیرو‌های ویژه باکو به خاک ایران برای ترور یا ربودن اعضای حسینیون خبر داد؛ ادعایی که باب جدیدی در گستاخی افسارگسیخته حاکمیت باکو علیه ایران باز کرده است و به هیچ روی قابل اغماض نیست. طرح این مباحث در رسانه‌ها گذشته از ناشی‌گری گوینده‌ها، نشان می‌دهد که چراغ سبز بسیار روشنی از سوی حاکمیت به نیرو‌های ضدایرانی نشان داده شده تا به‌طور وسیع و بدون هیچ خط قرمزی در خصوص تمامیت و امنیت ایران اظهارنظر کنند.


بررسی محتوای تولید شده روزنامه‌ها، شبکه‌های تلویزیونی کابلی و اینترنتی و سایت‌ها نشان می‌دهد که خط‌دهی رسانه‌ای در باکو از یک مرکزیت واحد بوده و همه این رسانه‌ها روی چند محور ثابت تأکید کرده‌اند. همچنین آغاز این حملات پس از اظهارات آریه گوت نیز قابل‌تأمل است و به نظر نمی‌رسد که تصادفی بوده باشد. به طور کلی همکاری آذربایجان با رژیم صهیونیستی در این زمینه کاملاً محرز است و به نظر می‌رسد این دو حکومت، سیاست واحدی را در این زمینه دنبال می‌کنند. با توجه به سمت رسمی آریه گوت به عنوان مشاور رئیس‌جمهور آذربایجان مشخصاً تقسیم کار عملیاتی معینی برای حمله به ایران در این کشور وجود دارد و می‌توان از یک اتاق فکر یا هدایت واحد سخن گفت.
ایران در سیاست قفقازی خود سعی دارد به عنوان یک وزنه تعادل عمل کرده و از به هم خوردن موازنه قوا به صورت کامل جلوگیری کند. هرچند هم‌اکنون نیز موازنه قوا در قفقاز جنوبی به نفع باکو تغییر کرده است، اما اشغال خاک سیونیک به دست جمهوری آذربایجان یا کنترل این ناحیه به نوعی که موجب از میان رفتن حاکمیت ارمنستان به صورت دوفاکتو بر مرز شود، موازنه قوا را این بار نه تنها علیه ارمنستان بلکه علیه ایران نیز دگرگون می‌سازد. بیانات آشکار مقام معظم رهبری در دیدار با پوتین و اردوغان در اجلاس آستانه و تأسیس کنسولگری ایران در سیونیک در مرداد ۱۴۰۱ در امتداد همین منطق صورت گرفت. این موضع ایران، موجب ناخرسندی ترکیه، آذربایجان و رژیم صهیونیستی به عنوان ذی‌نفعان درجه اول کریدور به اصطلاح زنگه‌زور شده است. سابقه طرح اولیه این پروژه (انتقال حاکمیت استان سیونیک به آذربایجان) از سوی پاول گوبل در سال ۱۹۹۳ و نشریه نفتی «پلات‌اویل» وابسته به بریتیش‌پترولیوم مطرح بوده است. همین امر نشان می‌دهد که «بریتانیا» نیز به عنوان یکی از کنشگران این بازی خطرناک ژئوپلیتیکی مطرح بوده و برای تأمین نیاز‌های انرژی و غارت منابع نفتی خزر در پی چنین پروژه‌ای است. در این میان علاقه شرکت نفت انگلیس یا همان بی. پی که دارای سابقه استعماری دور و درازی در ایران است، حتی بیش از دولت بریتانیا قابل ارزیابی است.
در تحلیل اتفاقات رخ داده در تابستان ۱۴۰۱ بین دو کشور باید به علت‌های نزدیک و دور مسئله نیز توجه کرد. باکو علاقه‌مند است بازی ژئوپلیتیک خود را به درون مرز‌های ایران کشانده و زمین بازی را در شمال غرب تعریف کند تا ایران مشغول دفاع از تمامیت ارضی خود شود و در نهایت قادر به کنشگری در لحظه حساس و روز واقعه نباشد. از همین رو یک استراتژی پیچیده مبتنی بر جنگ روانی و «اقدامات فعال» را علیه ایران آغاز کرده است. دال محوری این بازی، «بی‌حیثیت کردن» ایران است و به این ترتیب، بسیاری از کشور‌ها و «بازیگران مردد» نیز در گام‌های استوار ایران یا قدرت ملی کشور برای تحقق اهدافش تردید کرده و به اردوگاه مقابل می‌پیوندند. بازگشایی کنسولگری ایران در کاپان و متقابلاً احتمال بازگشایی کنسولگری ارمنستان در تبریز در زمره مسائلی است که موجب عصبانیت باکو شده، اما چون این مسئله در حوزه حق حاکمیت و صلاحیت ملی ایران است، باکو نمی‌تواند به طور رسمی ناخرسندی خود را بیان کند، از این رو فشار‌ها را از ناحیه‌ای دیگر وارد می‌سازد؛ بنابراین باکو سعی دارد موقعیت انحصاری خود را در داشتن کنسولگری در شهر تبریز حفظ کند و به شدت از این مسئله نگران است.
نکته جالب توجه دیگر توجه به منحنی رفتاری و الگوی کنش سفرای رژیم صهیونیستی در باکو و سفیر باکو در تهران است. هر دوی آن‌ها در یک سال گذشته با انتشار اخبار و بیانیه‌های تحریک آمیز در توئیتر سرمنشأ مباحثی شده‌اند. گذشته از اقدامات خصمانه جرج دیک در رسانه‌ها و شبکه‌های مجازی، علی علیزاده، سفیر باکو در ایران نیز با انتشار توئیت‌های تحریک آمیز از جمله حضور برخی از عناصر گروهکی ایران در شوشی، تهدید اقلیت ارمنی در ایران، انتشار فیلم‌های معنادار از رشته‌کوه‌های آرارات در خاک ترکیه که از سرزمین ایران و ارمنستان جدا شده‌اند، سرمنشأ بسیاری از حساسیت‌ها شده است.
نکته آخر در تحلیل ادعا‌های باکو در خصوص ترتیبات مرزی و امنیتی در منطقه این نکته است که به نظر می‌رسد، نقش‌آفرینی این کشور بسیار فراتر از قدرت و ظرفیت موجود است و این تحلیل را به ذهن متبادر می‌کند که گویا الهام علی‌اف صرفاً بازیگر نقشی است که از سوی ناتو در منطقه طراحی شده است. این طراحی نیز مبتنی بر گسترش پان تورانیسم در آسیا برای به چالش کشاندن ایران، روسیه و چین است. طرح مسئله کریدور تورانی ناتو و ضربه به مرز‌های ایران، گام نخست این پروژه است که در صورت موفقیت می‌تواند وارد گام‌ها و فاز‌های دیگر شود.