روزنامه آرمان ملی
1401/07/06
تقلید از دانایی الگوی جدید نادانی است
آرمان ملی- بیتا ناصر: اخیرا فریبا خانی، نویسنده و روزنامهنگار فعال در حوزه کودک و نوجوان، با شرکت در پروژه «گارنت» که با هدف پرورش مهارتها و بالابردن هوش کودکان و نوجوانان تعریف شده، موفق به دریافت لوح تقدیر از یونسکو شد. نویسنده آثاری همچون «من سوزن قورت دادم» و «ناداستانی بهنام زندگی» معتقد است برای تشویق جامعه و خصوصا کودکان به مطالعه، باید «بتوانیم لذت خواندن را به کودکان و نوجوانان بچشانیم...» و میگوید: «کتابخواندن یک جور لذتجویی است که متاسفانه جامعه ما با آنآشنا نیست». مشروح گفتوگو با این نویسنده را در ادامه میخوانید. بهتازگی لوح تقدیر یونسکو و کارت باشگاه عضویت باشگاه فناوری و نوآوری یونسکو را برای همکاری در پروژه آشنایی کودکان و نوجوانان با بیش از ۱۰۰ نوع شغل دریافت کردهاید. از روند آشنایی و همکاریتان با این پروژه بگویید.باشگاه نوآوری و فناوری یونسكو برای كمك و ارتقای دانش و پرورش مهارت و بالابردن سطح ظرفیت هوشی كودكان و نوجوانان و آموزش مهارتهای كاربردی و كمك به آموزش همگانی و در دسترس قرار دادن آن برای تمامی كودكان و نوجوانان، پروژه آكادمی استعدادیابی و آموزش كودكان و نوجوانان، تشکیل شده و گارنت نام دارد. یكی از فازهای این پروژه، آشناسازی كودكان و نوجوانان با بیش از صد نوع شغل و حرفههای مختلف است.
در این پروژه از چه گفتید؟
من حدود 3 دهه است که شغلم روزنامهنگاری است و ۲۰ سالی میشود که در حوزه روزنامهنگاری کودک و نوجوان کار کردهام. از من خواسته شد در این پروژه حضور پیدا کنم و ویژگیهای شغل روزنامهنگاری را برای کودکان و نوجوانان شرح بدهم. این پروژه قصد دارد آگاهی کودکان و نوجوانان ۴ تا ۱۸ سال را بالا ببرد. هدف این پروژه ارتقای سطح علمی کودکان و نوجوانان است و پرورش نسل خلاق است.
آشنایی و انتخاب شغل و حرفه با توجه به انتقال تجربیات، یکی از مهمترین بخشهای آموزش کودکان و نوجوانان در کشورهای توسعهیافته به شمار میآیند. با توجه به تجربه شخصیتان از این فضا، نقش این نوع آموزش را چگونه ارزیابی میکنید؟
میدانید هر کدام از آدمهای بزرگ تحت تاثیر یک جرقه، یک تشویق، یک خاطره از یک معلم دلسوز، یک داستان یا یک فیلم مسیر زندگیشان تغییر کرده است. کودکان ضمیر شفاف و زیبایی دارند. من در سالهایی که برای این گروه روزنامهنگاری کردهام، لذت بردهام. قدرشناساند و هر قدمی برایشان بردارید، متوجه میشوند. از حضور آنها و کار برای آنها انرژی گرفتهام. قرار نیست نقشهراه به آنها بدهیم. براشان قصه بگوییم، خودشان متناسب با روحیه خود مثل قهرمانان اسطورهای سفر زندگی را آغاز میکنند. در راه با دیو و دد و جادوگر و فرشته و نیکسیرتها ملاقات خواهند کرد. بگذاریم خودشان پیش بروند. به هرحال هر سرمایهگذاری برای این گروه سنی بیثمر نخواهد ماند. اگر راه توسعه را بخواهیم پیش بگیریم باید روی کودک و نوجوان سرمایهگذاری کنیم؛ راه دیگری نداریم. متاسفانه هماکنون به جای سرمایهگذاری و کار فرهنگی برای کودکان و نوجوانان، بسترهایی را که سالها قبل روی آن کار شده هم ضعیف میکنیم. بحث واگذاری کتابخانههای کانون به وزارت ارشاد خودش یکی از خبرهای عجیب این روزها بود. رسانههای کودک و نوجوان را هم بنا به شرایط اقتصادی تعطیل میشود و... به هر حال برنامه مشخصی برای این گروه سنی نداشتهایم؛ درحالیکه هرچه برای این گروه برنامهریزی و سرمایهگذاری کنیم از تعداد بزهکاران جامعه کاستهایم.
علاوه بر روزنامهنگاری، داستاننویسی را نیز در کارنامه خود دارید. فعالیتهای شما در این حوزه، از چه زمانی آغاز شده و چطور پیش میرود؟
باید اعتراف بکنم که امید داشتم این 29 سال روزنامهنگاری و گزارشگری از من داستاننویس بهتری بسازد. چون مدام با اتفاقها، داستانهای عجیب و غریب مردم در ارتباط بودم. اما کار مداوم در روزنامهها از پی یک خبر دویدن، سراغ آدمها و کارشناسان رفتن برای گرفتن یک مصاحبه، انرژی مرا میگرفت و فرصت کمتری برایم میگذاشت. البته در این سالها، کنار کار مطبوعات کتاب «آدامس با طعم اکالیپتوس» را نوشتم که نشر قطره آن را منتشر کرد. یک داستان نوجوانانه هم داشتم به نام «من سوزن قورت دادم...» که انتشارات پیدایش زحمتش را کشید و یک مجموعه خاطره داستان با عنوان «ناداستانی به نام زندگی...» که در نشرخزه تولد یافت.
به نظر شما، مهمترین چالشهای امروز در زمینه ادبیات داستانی و بازار کتاب، چیست و اهالی قلم با چه مشکلاتی مواجه هستند؟
ما اگر بتوانیم لذت خواندن را به کودکان و نوجوانان بچشانیم، مشکل حل میشود. کتابخواندن یک جور لذت است که متاسفانه جامعه ما با آنآشنا نیست. ادبیات یک جور مخدر است. الان خب، همه درگیر شبکههای اجتماعی هستیم. زمان زیادی در حال پرسهزنی در اینترنت. بعضی فقط مطالعات پراکنده در فضای مجازی داریم. کارل گرینفلد روزنامهنگار معتقد است: نظرات ما از پرسهزدن در شبکههای اجتماعی سرچشمه میگیرند، نه مطالعه کتابها! این تقلید از دانایی، در واقع الگوی جدید نادانی است. البته نمیخواهم این همه بدبین باشم. چون فضای مجازی میتواند اطلاعات و آگاهی ما را بالا ببرد اما همه جهان درگیر این مسأله است که چرا فضای مجازی جای کتاب را گرفته است. باید بدانیم هر رسانهای کارکرد خودش را دارد و هیچ رسانهای قادر نیست جای آنیکی را بگیرد. وقتی تعداد کتابخوانها زیاد نیستند و تیراژ پایین است، اهل قلم اوضاع خوبی ندارد. ورشکسته میشود. بحرانهایی مثل کرونا، گران شدن کاغذ، تحریمها و اثراتش روی قیمت کاغذ، شرایط انتشار کتاب را پیچیده کرده است. زدوبندها و گروهبندیهای نشر و توزیع کتاب، گروهبندیهای ادبی هم هست. که شرایط را از وضعیت عادی خارج کرده است.
مشخصا در زمینه کودک و نوجوان، نگاه شما به مساله ترجمه و تالیف چیست و این دو را در چه نسبتی با یکدیگر میبینید؟
راستش ما نویسندگان و شعرای خوب در حوزه کودک و نوجوان داریم. که نسبت به شرایطی که دارند خوب کار میکنند. اما ادبیات آئینه تمامنمای زندگی و یک اجتماع است. هر چه کشوری از لحاظ تکنولوژی و آموزش جلو باشد، ادبیات بهتری هم خواهد داشت. ما در مدرسه کمترزمینه بروز خلاقیت را داریم. درس حفظ میکنیم. ادبیات اساسش خلاقیت است. زمینه رشد خلاقیت کم است. آثار ترجمه ما را با ادبیات دیگر سرزمینها آشنا میکند یک فرصت هستند. آنها جذاباند و جذابتر از آثار تالیفی. چون شرایط خلق مناسبتری داشتهاند.
آیا در حال حاضر مشغول نگارش اثر تازهای هستید و اینکه، آیا کتابی را در آستانه چاپ دارید؟
چهارمین مجموعه داستانی من در حال آماده شدن و ارائه به ناشر است. مثل کتاب قبلی مجموعهای از ناداستانهاست و قصه آدمهای واقعی. امیدوارم اثر خوبی باشد.
سایر اخبار این روزنامه
ایران آماده مذاکره،آمریکا آماده انتخابات
2 گل زدیم ، مساوی کردیم
آذربایجان خطا کند پشت دست از ایران خواهد خورد
گروههای عراقی متمرکز به قدرت
فقط کسانی که به خیابان آمدند مجرم نیستند مشوقان هم مجرماند
نباید بهسادگی از کنار چالشهای اقتصادی عبور کرد
2 گل زدیم ، مساوی کردیم
رادار ماورای افق «سپهر» بهزودی عملیاتی میشود
سید محمد حسینی: نظام سلطه رو به افول است
مصطفی کواکبیان: اعتراض آری و اغتشاش هرگز
امروز شبکه مجازی میدان جنگ است
با مردم بیشتر حرف بزنیم
از قانون اساسی کمک بگیریم
تقلید از دانایی الگوی جدید نادانی است