پیدا و پنهان فتنه لمپن‌های خارج نشین

با حذف غربگرایان از سپهر سیاسی کشور و روی کارآمدن انقلابیون و حرکت پرشتاب برای ترمیم خسارات مادی و معنوی ناشی از سوءمدیریت و ناکارآمدی غربگرایان و بازگشت امید و اعتماد و تقویت باور‌ها و ایمان مردم، «ائتلاف غربی، عبری، وهابی» به شدت احساس خطر کرده و با استفاده از تجربه فتنه‌های پیشین، برنامه فتنه‌ای چند وجهی بر بستر جنگ هیبریدی و ترکیبی را برای درگیر کردن دولت آیت‌الله رئیسی در حاشیه‌های دروغین و تصنعی در دستور کار خود قرار داد. اما از آنجا که دولت سیزدهم فارغ از حاشیه‌ها، برای بازگرداندن امید، آرامش و اعتماد به مردم، عزم خود را جزم کرده بود، گام نخست برای موفقیت فتنه جدید، با بهره‌گیری از ظرفیت نفوذی‌ها و رسانه‌های جریان سیاسی بازنده، تولید حاشیه‌های رنگارنگ با تمرکز بر موضوع حجاب و گشت ارشاد نظیر «جنجال بر سر ممانعت از ورود زنان به ورزشگاه در مشهد»، «شایعه پلمب رستوران‌ها و کسبه‌ای که مانع از ورود زنان بدحجاب نمی‌شوند»، «پخش گسترده کلیپ‌های تولید شده درباره نزاع گشت ارشاد با زنان بدحجاب»، «شایعه اخذ جریمه از زنان بدحجاب»، «پخش کلیپ بیرون انداختن زن محجبه از اتوبوس»، «پخش کلیپ‌های مهندسی شده از مواضع برخی ائمه جمعه» و... طراحی و به اجرا گذاشته شد.
بالاخره روز موعود فرا رسید و با تولید یک دروغ بزرگ درباره مرگ مهسا امینی (قبل از اظهار نظر مراجع رسمی نظیر گزارش پلیس، پزشکی قانونی و...) فتنه کلید خورد و با شتاب‌زدگی عجیبی توسط رسانه‌های جریان غرب‌گرا ضریب خورده و دروغ تولیدی به پروپاگاندا تبدیل شده و آشوب‌گری با فتنه لمپن‌های بی‌سر متفاوت از فتنه‌های پیشین در کف خیابان شکل گرفت؛ فتنه ۷۸ بر بستر فرهنگی، فتنه ۸۸ بر بستر سیاسی و انتخاباتی و فتنه ۹۸ بر بستر اقتصادی شکل گرفته بود، اما فتنه جدید هیچ ماهیتی نداشته و برخلاف فتنه‌های پیشین که از یک واقعیت (نظیر بستن روزنامه سلام، باخت غربگرایان در انتخابات ۸۸ و افزایش قیمت بنزین) تبعیت می‌کردند این فتنه صرفاً از یک توهم و خیالبافی رسانه‌ای تبعیت کرده است. همچنین در حالی‌که فتنه‌های قبلی دارای ساختار اجتماعی و دارای سر بودند فتنه جدید با اهدافی نظیر «مردمی نشان دادن فتنه»، «عدم وابستگی به جناح خاص و مدیریت همه سلایق»، «عدم امکان دستگیری سران فتنه»، «فراجناحی معرفی کردن فتنه گران و عدم وابستگی به جناح‌های داخلی»، «ایجاد امکان جلب و جذب حمایت‌های فرامنطقه‌ای و بین‌المللی» و... بی سر وارد میدان اغتشاش و تخریب اموال عمومی و... شد.
فتنه لمپن‌ها که از آن تحت عنوان جنگ احزاب نیز یاد می‌شود و حاصل پیوند خوردن تمامی معاندین، محاربان، مخالفین، منافقین، سلطنت‌طلبان، عناصر واداده و فراری، بهایی‌ها و... بوده و از حمایت‌های علنی رسانه‌های بیگانه و سرویس‌های جاسوسی دشمنان انقلاب و اغلب کشور‌های اروپایی برخوردار و فاقد هویت واقعی بوده و صرفاً با فراخوان در دنیای مجازی شکل گرفته و از ویژگی‌هایی نظیر «غیر حقیقی»، «بر بستر دنیای مجازی»، «بهره‌گیری از هیجانات روحی»، «مبتنی بر تحریک احساسات»، «فاقد هویت صنفی و قشری»، «استفاده از جوانان و نوجوانان» و «مدیریت و میدان داری زنان» برخوردار است. این فتنه که از اساس بر پایه دروغ رسانه‌ای شکل گرفت در تحریک پذیری و دامن زدن به اغتشاشات نیز با دروغ‌های گوبلزی که توسط مرکز سایبری منافقین و مرکز سایبری صهیونیست‌ها و مرکز سایبری تعادل وهابیون سعودی و سایر لمپن‌های خارج نشین نظیر مصی علی‌نژاد تولید و توسط هنرمندان و ورزشکاران مشهور (سلبریتی‌ها) فراری و داخلی منتشر و دامن زده شده و توسط رسانه‌ها و شخصیت‌های جریان غربگرای داخلی ضریب خورده است، در واقع در دنیای رسانه تصویرگری شده و در کف خیابان توسط جمعیتی به شدت محدود و فاقد پشتوانه مردمی رویدادسازی شده است و جریان تجزیه‌طلب نیز بخش تکمیلی این جنگ هیبریدی و ترکیبی را تشکیل داده است.
فتنه لمپن‌ها حرکتی آشوب‌طلبانه، اما بی مایه و فاقد هر گونه عمق اجتماعی و حمایت مردمی است که صرفاً بر رویدادسازی و پروپاگاندای رسانه‌ای با حرکت پینگ پنکی استوار است که برای اجتماعی و فراگیر معرفی کردن خود از مدلی تحت عنوان فرش نمودن سطح جامعه (Astroturfing) استفاده کرده و با حضور پراکنده در نقاط مختلف جامعه خود را به‌عنوان مردم جا می‌زنند. فتنه لمپن‌ها برای آنکه خود را به عنوان جنبش فراگیر مردمی نشان بدهد از یک‌طرف بر آشوب‌های نقطه‌ای مبتنی بر جنگ و گریز خیابانی و تغییر دائمی نقاط آشوب و خسته کردن دستگاه‌های مسئول تأکید دارد و از سوی دیگر به شدت در پی بزرگنمایی آثار تخریبی بوده و بر تخریب و به آتش کشیدن نماد‌های هویت ملی و دینی: «آتش زدن پرچم، قرآن، مسجد، پلیس و...» متمرکز شده است.


این جریان خارج نشین با استفاده از ظرفیت رسانه بر استمرار خط آشوب‌گری متمرکز شده است و تصور جمع شدن غائله خطا بوده و باید بدانیم که گردانندگان اصلی جریان لمپنیزم، در پی: «تلاش برای اعتراضی نگه داشتن فضای کشور»، «کشاندن جریان اعتراضی به عرصه قشری و صنفی و اعتصابات سراسری معلمان، دانشگاهیان و...»، «اختلاف افکنی بین نیرو‌های مقابله‌کننده با آشوب‌گران به‌ویژه نیرو‌های مسلح نظامی و انتظامی»، «تلاش برای وارد آوردن یک حادثه بزرگ و اثرگذار نظیر ترور سران احزاب سیاسی، تصرف رسانه ملی یا... با استفاده از مدل زدن ساختمان تجارت جهانی» و... هستند.
برچیده شدن معرکه لمپن‌ها مستلزم «برخورد قاطعانه با تصویرگران رسانه‌ای قبل از برخورد با آشوب‌گران و رویداد آفرینان»، «قطع ارتباط بین تصویرسازان با رویداد آفرینان»، «برخورد بدون اغماض و جدی با سیاسیون غرب‌گرا»، «برخورد مناسب با طایفه ضریب دهندگان و حامیان فتنه از سلبریتی‌ها گرفته تا اصحاب رسانه و شخصیت‌های اثرگذار و دریافت هزینه‌های سنگین آشوب‌گری از آنان»، «کشف نقشه‌ها و برنامه‌های آینده لمپن‌های خارج نشین»، «ساماندهی فوری دنیای مجازی و جلوگیری از اوضاع ناهنجار و رهاشده فضای مجازی» و... است. اگر چه فتنه لمپن‌ها در براندازی نظام با شکست مفتضحانه روبه‌رو شده، اما بی‌شک آثار زیانباری بر بدنه اجتماعی نظام به‌ویژه در جوانان برجای گذاشته که برای ترمیم خرابی‌های این فتنه شناخت دقیق و عمیق از نیاز‌های نسلی که از اعتیاد ناشی از دنیای مجازی بیشترین آسیب‌های روحی و روانی را دیده و در معرض خطر واگرایی قرار گرفته ضرورتی اجتناب‌ناپذیر است.