تلاش برای مهندسی تحول در ایران با اپوزیسیون بی‌وطن

نقطه مشترک تمام راهبرد‌های دشمنان در مقابله با انقلاب و نظام اسلامی، دشمنی با مؤلفه‌های قدرت ایران، تلاش برای تضعیف و از بین بردن آن‌ها و در نهایت، جلوگیری از شکل‌گیری ایران قوی و مستقل است. اتفاقاً دقت در ماهیت آشوب‌های کنونی و ترکیب آشوبگران نشان می‌دهد که آشوب موجود دقیقاً در این چارچوب طراحی شده است. در توضیح باید گفت که با توجه به ماهیت کور و تروریستی بودن این آشوب‌ها و ترکیب آشوبگران که متشکل از جوانان ناآگاه، بدون هدف و تحریک شده از سوی دشمنان است، این آشوب‌ها دو هدف حداکثری و حداقلی را دنبال می‌کند: در حالت حداکثری، فروپاشی نظام و تجزیه ایران و در حالت حداقلی، خسارت زدن به ایران از طریق تضعیف مؤلفه‌های قدرت آن از جمله امنیت پایدار داخلی، نیرو‌های مسلح مقتدر، سرمایه اجتماعی نظام، تخریب برخی اماکن و زیرساخت‌ها.
به تعبیر دقیق‌تر باید گفت که غرب با به میدان آوردن نیرو‌های تروریستی از قبیل کومله و دموکرات، منافقین و امثالهم از یک سو و جوانان ناآگاه از سوی دیگر، درصدد ایجاد «تحولات سیاسی ابتر و خسارت‌بار» در ایران است؛ بدین ترتیب که اولاً این نیرو‌ها که هیچ امکانی برای پیروزی ندارند، با صرف به صحنه آمدنشان، خسارت‌های زیادی متوجه ایران خواهد شد. به فرض محال هم که آن‌ها بتوانند پیروز شوند، با توجه به ماهیت متفرق، عدم‌حمایت مردمی از آن‌ها و به‌ویژه ذات تروریستی‌شان، قادر به ایجاد هیچ تحول ایجابی در ایران نیستند. درواقع، ترکیب اپوزیسیون مسلح ترکیبی است که صرفاً وجه سلبی دارد و هیچ وجه ایجابی ندارد. بنابراین، در صورت قدرت گرفتن این اپوزیسیون، آینده‌ای تیره و تار در انتظار ایران خواهد بود. شاید به همین دلیل است که سال‌ها پیش امثال داریوش همایون و اردشیر زاهدی و اخیراً شهرام همایون (مدیر شبکه سلطنت‌طلب ایرانیک مستقر در لس آنجلس) نسبت به آینده ایران در صورت سقوط جمهوری اسلامی و سلطه امثال منافقین هشدار‌های جدی دادند. نکته مهم درباره این اپوزیسیون، «بی‌وطنی» آنهاست که این امر را به وضوح می‌توان در مواردی از قبیل تقاضای اخیر مسیح علی‌نژاد از ناتو برای حمله به ایران، اقدامات ضدایرانی اپوزیسیون در جریان بازی فوتبال ایران و انگلیس، همپالگی آن‌ها در قضایا و زمینه‌های مختلف با عاملان جنایت تحریم علیه ملت ایران و... دید. بنابراین، اپوزیسیونی که هم‌اکنون هیچ عرق و تعصبی حتی به آب و خاک این مملکت ندارد، معلوم نیست که اگر قدرت بگیرد چه بلایی سر ایران خواهد آورد. به طور خلاصه باید گفت که غرب هم‌اکنون در تلاش برای مهار ایران از طریق تضعیف توانایی‌های آن است؛ چه آشوب موجود به نتیجه برسد و چه نرسد. نکته مهم در اینجا آن است که در هر تحول سیاسی از قبیل انقلاب، کودتا و حتی آشوب، معمولاً طرح‌هایی ایجابی وجود دارد که برای تحقق آن‌ها تلاش می‌شود، اما آشوبگران کنونی در ایران فاقد هر گونه طرح ایجابی هستند. بر همین اساس است که با فرض (محال) پیروزی، آن‌ها همچنان به ترور و خشونت ادامه می‌دهند. بنابراین، پروژه غرب در ایران، اکنون معطوف به بی‌دولت‌سازی و از بین بردن بنیان‌های قدرت و تمدن در ایران است و می‌کوشد این مهم را با استفاده ابزاری از اپوزیسیونی که به درستی بی‌وطن است، محقق سازد. براین اساس، هوشیاری ملی در برابر آشوبگران بیش از پیش ضروری به نظر می‌رسد.