سیمای حقیقی یک قهرمان
[شهروند]در روزهای اخیر رسانههای فرهنگی و هنری از برگزاری قریبالوقوع نخستین جشنواره بینالمللی فیلم حوا خبر دادهاند که فردا آخرین مهلت ثبتنام آثار برای حضور در این جشنواره است. جشنوارهای با محوریت مباحث زنان و خانواده که به همت بنیاد بینالمللی گوهرشاد از ۱۶ تا ۲۳ تیر ۱۴۰۲ در دو بخش ملی و بینالمللی در قالب فیلمهای بلند داستانی، فیلمهای کوتاه داستانی و فیلمهای مستند برگزار خواهد شد.
رسانهها از مهدیه سادات محور، دبیر جشنواره نقل کردهاند که هدف اصلی این جشنواره تقویت جریان گفتمان فرهنگی-رسانهای خانوادهمحور در سینمای ایران است. مهمتر از این وجه کاربردی، اما، شاید بتوان یادآوری نقش و جایگاه زن در سینمای ایران را یکی از مهمترین اهداف جشنواره حوا عنوان کرد که همین که به همت بنیاد بینالمللی گوهرشاد برگزار میشود، خود بهترین نشانه از دلیل و هدف برگزاریاش میتواند باشد.
جای خالی زن
مروری حتی گذرا بر تاریخ ادبیات داستانی و سینما حکایت از ارزش و اهمیت زن -به عنوان محور روایت داستان- میکند. در واقع در دنیای ادبیات و سینما، زن و مسائل و مصائب زن همواره یک منبع تمامنشدنی برای داستانپردازی بوده است. سینمای ما اما در تمام سالهای فعالیت هر بار به دلایلی خود را از این منبع لایزال محروم کرده است. شاید برای همین هم باشد که به گفته ابوالفضل اقبالی، جامعهشناس، «سینمای ایران صد و چند سال بعد از ورود سینما به ایران هنوز و همچنان خلأ روایت زنان را دارد و این امر حتی در فیلمهایی نیز که روایتی زنانه دارند، صادق است.»
ابوالفضل اقبالی در این زمینه خطاب به خبرنگار «شهروند» فیلم «دسته دختران» منیر قیدی را مثال میزند که «با اینکه زنها را در محور روایت قرار داده، اما هنوز و همچنان نمیتوان از آن به عنوان یک روایت زنانه نام برد.» این جامعهشناس میگوید که «دسته دختران روایت زنانه نیست، بلکه یک روایت جنسیتی است که زنان درون فیلم ارائه میدهند. در حقیقت زنهای این فیلم در روایتهایی که فیلم ارائه میدهد، انگار دخترانی هستند که میخواهند در رقابت با مردان نشان دهند میتوانند اسلحه دست گرفته و حتی جلوتر از مردان هم بروند.»
خلأ روایت زنان را محمدتقی فهیم، منتقد باسابقه سینما، نیز تا حد زیادی قبول دارد، اما نگاهش به این موضوع و این کمبود تا این حد هم مطلق نیست و به «شهروند» میگوید که بهرغم کمبودهایی که وجود دارد، اما در عین حال، سینمای ایران فیلمسازانی نیز دارد که با هر متر و معیاری روایاتی واقعی و باورپذیر از زنان ارائه دادهاند. محمدتقی فهیم در این زمینه میگوید: «در کل میتوان گفت سینمای ایران نتوانسته شمایلی قابل فهم و شناسایی از زن ایرانی ترسیم کند. ماجرا البته فقط ناتوانی در ترسیم این شمایل همهفهم نبوده، بلکه حتی میتوان گفت سینمای ما در مواردی حتی علیه این شمایل نیز حرکت کرده است. این واقعیت تلخ البته مانع از اشاره به این موضوع نمیشود که ما شاهد موفقیتهایی نیز در پرداخت به شخصیت زن بودهایم که از این بین میتوان «ننه گیلانه» رخشان بنیاعتماد را مثال زد.»
جای خالی زن در سینمای ایران البته در حوزه سینمای مستند تا حدود زیادی جبران شده است و در واقع در این حوزه شاهد آثار پرشماری با محوریت زنان هستیم. محمد مجیدپور، کارگردان مستند «زنان جبهه شمالی»، که به نقشآفرینی زنها در روزهای جنگ میپردازد، سینمای مستند را از نظر شخصیتهای جذاب بسیار غنی میداند و میگوید : «موارد زیادی از شخصیت زنان ایرانی وجود دارد که میتوان بر اساسشان مستند و حتی فیلم سینمایی ساخت. همچنین نباید چشم بر این موضوع بست که بیشمار مسائل در رابطه با آداب و رسوم، سبک زندگی و فرهنگ زنان ایران وجود دارد که سینمای ما از آنها غفلت کرده است.»
زن ایرانی در مقابل زن غربی
یکی از مسائل عمده که در روایات زنانه نباید مغفول بماند، تفاوتهای زن ایرانی با زن غربی در نگاه نهادهای فرهنگی است. این موضوعی است که «پروانه مرزبان»، نویسنده و تهیهکننده آثاری چون فیلمهای «بزرگمرد کوچک»، «تا آمدن احمد» و فیلم سینمایی «پایا»، به صراحت مورد اشاره قرار میدهد: «زن در فرهنگ ایرانی دارای جایگاه والایی بوده و این نوع نگاه در سینما و آثار هنری نیز وجود دارد و میبینیم که در کل نگاه سینمای ایران به زن و جایگاه خانواده تا چه حدی مثبت است.»
مریم بحرالعلومی که فیلمهای «پاسیو» و «شهربانو» را در کارنامه دارد، در آستانه نخستین جشنواره بینالمللی فیلم حوا، درباره تفاوت زنان سینمای ایران با قهرمانان زن دیگر نقاط دنیا میگوید که «مهمترین وجه این تفاوت را میتوان در ترکیب فرهنگ ایرانی جست. درست است که فرهنگ دامنه وسیعی دارد، ولی فراموش نباید کرد که در ارتباط با موضوع زن ایرانی مهمترین وجه عاطفه است و این عاطفه را هم در سینمای ایران در قامت مادر و خواهر میتوان به تماشا نشست.»
مریم بحرالعلومی با اشاره به اینکه «زن قهرمان را نباید در سینما تنها در قالب یک زن ستمکش به تصویر کشید»، ویژگیهای یک زن قهرمان را چنین خلاصه میکند: «اتفاقا زن قهرمان باید در اوج ظلم و ستم نیز بتواند به ارج رسیده و قلهها را فتح کند و اهدافش را دنبال کند. سینمای ما اما در اغلب موارد قهرمانی یک زن را در ظلم و ستمی که تحمل میکند، میبیند. این در حالی است که زن قهرمان در اصل نباید تمایزی با تعریف کلی قهرمان داشته باشد و بدون در نظر گرفتن مسائل و تبعیضهای جنسیتی مسیرش را تا نیل به هدف دنبال کند.»
محمد مجیدپور، مستندسازی که با فیلم «زنان جبهه شمالی» جایزه جشنواره فیلم و فیلمنامه ایثار را به دست آورده، بیشتر روی این موضوع تاکید دارد که «زن ایرانی در مقابل زن غربی حرفهای زیادی برای گفتن دارد. این موضوع را در موفقیتهای زنان در عرصههای پزشکی، علم و ورزش به خوبی میتوان دید.»
جشنواره حوا
سالها پیش جشنوارههای موضوعی جایگاه ویژهای در سیاستگذاری فرهنگی این سرزمین داشتند. اما آن جشنوارهها خیلی زود به محاق رفتند و از دور خارج شدند. «جشنواره حوا» را به نظر میتوان تا حدودی احیای آن نوع نگاه به آیینهای سینمایی عنوان کرد، برای همین هم هست که محمد مجیدپور، کارگردان «زنان جبهه شمالی»، جشنواره حوا را به عنوان یک جشنواره تخصصی نیاز سینمای ایران میداند و میگوید که «جای چنین جشنوارهای در مورد زن و خانواده خالی بود و این جشنواره اگر بتواند با حمایت از تحقیق و مطالعات منجر به افزایش تولید آثار درباره زن شود، بهانه خوبی برای پرداختن به این موضوع خواهد شد.»
کمبودها و ظرفیتها
محمد مجیدپور، کارگردان مستند «زنان جبهه شمالی»، با انتقاد از نگاه سطحی به زن و خانواده میگوید: «برخی از آثار سینمای جهان درباره زن از آثار سینمای ما پرمحتواتر و عمیقترند. یکی از کارکردهای جشنواره حوا باید شناسایی و حمایت از چنان تولیداتی باشد.»
به باور این مستندساز، «زنان ایرانی زیادی وجود دارند که میتوان دربارهشان مستند و حتی فیلم داستانی ساخت. مثلا همین الان درباره زنان استان گیلان دهها سوژه جذاب میتوانم نام ببرم که میتوانند دستمایه ساخت آثار مختلف باشند. یا موضوع جنگ که به نظر بخش مهمی از آن بر دوش زنان بوده که روایت نشده و امیدوارم جشنواره حوا از روایت چنین داستانهایی حمایت کند.»
پروانه مرزبان نیز با اشاره به اهمیت استراتژیک زن و خانواده در سینما میگوید: «من خودم در فیلمهای «تا آمدن احمد» و «بزرگمرد کوچک» نقش و حضور زن و خانواده را در جنگ روایت کردهام. موضوعی سراسر احساسی و تاثیرگذار که میتواند به نوعی بازنمایی فرهنگ این سرزمین و این مردم قلمداد شود.»
چرا فیلمهای زنانه؟
محمد مجیدپور میگوید وقتی کتاب «جنگ چهره زنانه ندارد» را درباره فعالیت زنان در جنگ دوم جهانی خوانده، افسوس خورده که چرا امکان مطالعه کتابی درباره تجارب زنان فعال در زمان جنگ جهانی وجود دارد، اما فیلمسازان و نویسندگان اطلاعاتی درباره مشارکت زنان در دوران دفاع مقدس ندارند و روایتهای سینمایی و ادبی درباره زنان جنگ تا این حد کم است. این مستندساز میگوید: «کمکاریها در روایتهای داستانی درباره نقشآفرینی زنان ایرانی در زمان جنگ ایده مستندی با موضوع مشارکت زنان استان گیلان در دفاع مقدس را کلید زد و درنهایت به داستان ۲۲۰ نفر از این زنان رسیدیم که آشپزخانه جهاد سازندگی را در آن زمان اداره میکردند که مسئولیت پخت غذا برای رزمندگان را داشت. این آشپزخانه که کمتر از ۴۰ کیلومتر تا خط مقدم فاصله داشت، سوژه جذابی بود که دنبالش کردم و سعی کردم به تصویر بکشم.»

