اخبار بد زودتر هضم می‌شوند!

رالف دایلی، نویسنده امریکایی در کتاب «هنر تفکر شفاف» می‌گوید که انسان‌ها در دهه‌های اخیر متوجه شده‌اند رژیم غذایی نامناسب، بیماری‌های مرگ‌آوری، چون دیابت و سکته را به همراه می‌آورد، به همین دلیل در رژیم غذایی خود تغییرات زیادی را ایجاد کرده‌اند، اما اکثر ما متوجه نیستیم اخبار بد در بدن ما همان کاری را می‌کند که شکر می‌کند. هضم شکر برای بدن و مخصوصاً مغز، کاری بسیار ساده، اما پیامد‌های آن خطرناک است.
کار رسانه‌های خبری این است که مغز ما را با اخبار کوچک تغذیه کنند. این تکه‌های کوچک وقتی به صورت مجزا دریافت می‌شوند، در ما ایجاد ناراحتی نمی‌کنند و هضم آن‌ها هم دشوار نیست و ما هم با بلعیدن آن‌ها احساس سیری نمی‌کنیم، اما وقتی به صورت مجموعه درمی‌آیند و به شکلی مستمر در معرض آن‌ها قرار می‌گیریم، دقیقاً مانند یک انسان معتاد، مدام نیازمان به آن‌ها بیشتر می‌شود و از تغذیه با کتاب‌های مفید و مطالب سودمند فاصله می‌گیریم و فرایند تفکر در ما تعطیل می‌شود. اخبار بد حکم شکلات‌های رنگی را برای بدن دارند که ظاهراً لذیذ و خوش‌طعم هستند، ولی به مرور بدن را دچار فقر غذایی و کمبود ویتامین‌ها و مواد مغذی لازم می‌کنند. ما امروز در برخورد با اطلاعات و اخبار بد به جایی رسیده‌ایم که ۲۰ سال پیش در مورد برخوردمان با غذا‌ها رسیده بودیم، لذا باید فکری به حال تغییر رژیم غذایی خود کنیم.
اخبار بد بسیار سریع‌تر از اخبار خوب هضم می‌شوند و تأثیر ماندگارتری در ذهن و ضمیر انسان به جا می‌گذارند، علتش هم این است که افراد با اخبار بد احساس همذات‌پنداری می‌کنند. رسانه‌ها هم از این ضعف انسان‌ها به خوبی آگاهند. زمانی که پلی می‌شکند و ماشینی از روی آن سقوط می‌کند، همه رسانه‌ها روی این موضوع متمرکز می‌شوند و کسی درباره اینکه اساساً یک پل چرا باید این قدر سست باشد که به این آسانی فرو بریزد، سؤالی نمی‌پرسد. همه به دنبال مدل ماشین و راننده و مسائلی از این دست هستند.
انتشار اخبار بد در رسانه‌ها به تدریج ما را به این نتیجه می‌رسانند که داریم در محیطی پرخطر زندگی می‌کنیم که حتی مجال لحظه‌ای آرامش را هم به ما نمی‌دهد، در نتیجه دائماً دچار اضطرابی هستیم که منشأ آن را نمی‌شناسیم و در تصمیم‌گیری‌های‌مان مؤثرند و کام‌مان را تلخ می‌کنند. طبع انتخاب‌گری رسانه‌ها و زاویه نگاه آن‌ها به حوادث و جریانات باعث می‌شود ما نقشه‌های اشتباه از خطر‌های اصلی موجود در اطراف‌مان در ذهن داشته باشیم. خطر‌هایی که رسانه‌ها با اخبار بد خود در ذهن ما برجسته می‌کنند، خطر‌های اصلی در زندگی ما نیستند و غالباً هم برای تغییر آن‌ها کاری از دست‌مان ساخته نیست. ما دائماً در معرض اخبار تروریسم هستیم و کاری هم نمی‌توانیم در این زمینه انجام دهیم، چون تروریست‌ها- مخصوصاً از انواع دولتی آنها- در دنیا را نمی‌شناسیم و اگر هم بشناسیم، زورمان به آن‌ها نمی‌رسد!


متأسفانه مخاطبان رسانه‌ای اعتیاد و اشتهای سیری‌ناپذیری به اخبار بد پیدا کرده‌اند و تیتر‌های بد، افشاگری‌های دروغ، جنجال‌های ژورنالیستی و اخبار حوادث برای‌شان جذاب است. این مخاطبان خود را در معرض ابتلا به سرطان جدیدی قرار می‌دهند و اگر هم پژوهشگران و دلسوزان واقعی بخواهند آن‌ها را از این کار منع کنند، تصور می‌کنند توطئه‌ای در کار است تا جلوی فهم حقایق اجتماعی توسط شهروندان را بگیرد! در حالی که این گونه نیست و رسانه‌هایی که از اخبار بد فاجعه می‌سازند و آن را مثل یک سرگرمی لذت‌بخش به خورد جامعه می‌دهند، عملاً اختلافات و گرفتاری‌های روانی خود را فرافکنی و سیستم عصبی جامعه را تخریب می‌کنند.
پیشینه خبر‌های بد که امروز بیش از همیشه در صدر اخبار داخلی و خارجی قرار دارند، به صفحات حوادث روزنامه‌ها برمی‌گردد، البته امروز اخبار قتل‌ها و خیانت‌ها بسیار زننده‌تر و گسترده‌تر از گذشته منتشر می‌شوند. در گذشته هر چند وقت یک بار داستانی خبرساز و جنجالی می‌شد، اما امروزه در هر ساعت و بلکه دقیقه‌ای چند خبر جنجالی، اعصاب جامعه را زیر شلاق می‌گیرند. در دهه ۷۰ برای مدتی جنایات خفاش شب و قاتل زنجیره‌ای منطقه غرب تهران تیتر روزنامه‌ها بود. در ابتدای دهه ۸۰، موضوع شهلا جاهد، قاتل همسر ناصر محمدخانی جنجال‌ساز شد. اخیراً هم اخبار اسیدپاشی و زورگیری در شهر‌های مختلف باب شده است و هر روز هم ضریب نفوذ و سرعت انتشار بیشتری پیدا می‌کنند. هر چند امروزه شکل و جنس اخبار بد تغییر کرده‌اند، اما رسانه‌ها و صفحات حوادث آن‌ها همچنان گریبان مخاطبان را چسبیده‌اند و رها نمی‌کنند، لذا سیل خروشان اخبار بد، به خطری جدی تبدیل شده و درمان عاجلی را طلب می‌کند. سونامی جدی‌ای که سلامت روانی شهروندان ایرانی را تهدید می‌کند و مهم‌ترین عامل ایجاد احساس عدم‌امنیت در خیابان‌هاست، سونامی سرطان‌وار اخبار بد است که هر روز و هر ساعت به افراد جامعه حقنه می‌کنند که در معرض خطرات جدی هستند. برخی از مخاطبان به قدری به شنیدن و خواندن اخبار بد عادت کرده‌اند که صبح خود را با خواندن صفحات حوادث روزنامه‌ها شروع می‌کنند. با گسترش فزون‌تر اخبار بد در جامعه، جدال‌های سیاسی پیرامون آن‌ها هم پررنگ‌تر می‌شوند و نخبگان به جای آنکه در مورد خطرات چنین رویه‌ای هشدار دهند، خود به آن‌ها دامن می‌زنند و خطرات روان‌شناختی و اجتماعی بی‌شماری را برای جامعه به ارمغان می‌آورند و بر نگرانی‌های بی‌شمار مخاطبان می‌افزایند.