در تکاپوی تأمین توان
[لیلا مهداد]لوازم توانبخشی، پاشنه آشیل زندگی معلولان است، پاشنه آشیلی که حیاتش از سال 97 به مخاطره افتاده است. عملیشدن تحریمها در سال 97 جمعیت معلول کشور را نشانه رفت و مشکلاتشان بیشتر شد. تحریمهای ظالمانه تورم را به اقتصاد کشور تحمیل کرد و در این میان تجهیزات توانبخشی در امان نماند. لوازم توانبخشی؛ سمعک، ویلچر، عصا و... یعنی یکی از اعضای فرد معلول، بنابراین کیفیت و در دسترس بودنشان حیات فرد معلول را تحتتاثیر قرار میدهد. در ادامه پای صحبتهای «کامران عاروان»، رئیس هیأتمدیره شبکه ملی تشکلهای مردمنهاد معلولان جسمی-حرکتی، نشستهایم تا از مشکلاتی که این بخش از جامعه با آن دستبهگریباناند، بگوید.
تولیدات داخلی تا چه اندازه خلأ تحریم لوازم توانبخشی را پر کرد؟
تولید داخلی داریم و نمیتوانیم منکر تولیدات داخلی باشیم، اما نکته مهم در مورد لوازم توانبخشی کیفیت آنهاست. بخشی از تولیدات داخلی کیفیت لازم را ندارند و پیش از موعد مقرر تخریب میشوند، البته تولیدات داخلی باکیفیت هم داریم که قیمت بالایی دارند. اغلب مواد اولیه این تولیدات وارداتیاند. بخشی از تجهیزات هم وارداتیاند که متقاضی خاص خودشان را دارند. برخی از تولیدات داخلی مواد اولیهشان را وارد میکنند که با قیمت دلار و یورو نوسان پیدا میکند. در کنار این موارد عوارض گمرکی و... را هم داریم که درنهایت قیمت تمامشده این لوازم را بالا میبرد.
کیفیت پایین لوازم توانبخشی چه عوارضی برای فرد دارای معلولیت دارد؟
بیکیفیتبودن لوازم توانبخشی به مرور زمان باعث آسیب جدی به بدن فرد معلول میشود. ویلچر غیراستاندارد، فرد معلول را دچار آسیب جدی از ناحیه ستونفقرات، کلیه و مثانه میکند.
آیا لوازم توانبخشی تحت پوشش بیمهها قرار دارند؟
لوازم توانبخشی اغلب تحت پوشش بیمه نیستند. بیمه نیروهای مسلح، لوزام توانبخشی را پوشش میدهد. بیمه سلامت هم بخشی از لوازم توانبخشی را پوشش میدهد، ولی نه کامل. با توجه به اینکه در برخی از استانها مراکز طرف قراردادی وجود ندارد که فرد دارای معلولیت برای کاردرمانی یا فیزیوتراپی به آنها مراجعه کند. خدمات درمانی، تامین اجتماعی و... لوازم توانبخشی را پوشش نمیدهند. فرد دارای معلولیت باید هر سال یا چند سال یکبار هزینه بالای لوازم توانبخشی را متحمل شود که در کنار هزینه خدمات توانبخشی برای فرد دارای معلولیت سرسامآور است. درواقع ناشنوایان، نابینایان، ناتوانان جسمی، حرکتی و ذهنی دچار این هزینهها هستند. مشکلی که نهتنها حل نشده، بلکه زیر سایه عدمحمایتهای لازم تشدید هم شده است.
متولی توانبخشی جمعیت افراد دارای معلولیت کدام ارگان یا سازمان است؟
هنوز سازمان بهزیستی و وزارت بهداشت در بحث توانبخشی کنار نیامدهاند. یکی از چالشهای ساختاری این حوزه این است که بهزیستی میگوید من متولیام، سازمان بهداشت هم خود را متولی میداند که در این میان، فرد دارای معلولیت که نیازمند این لوازم است، آسیب میبیند. هر بازاری تعزیرات و نظارتی به خود میبیند، به غیر از بازار لوازم توانبخشی. متاسفانه در این بازار هر کسی، هر قیمتی که بخواهد اجناس را ارائه میدهد. شاید بهترین راه، ورود بیمهها به لوازم توانبخشی و تحتپوشش قرار دادن این لوازم باشد، تجربهای موفق که کشورهای دیگر آن را پشتسر گذاشتهاند.
اتحادیه یا صنفی وجود ندارد تا نظارتی بر بازار لوازم توانبخشی داشته باشد یا حتی از حقوق معلولان دفاع کند؟
انجمن داریم، اما با ما هیچ ارتباطی ندارند و بیشتر به بخش اقتصادی مسئله پرداختهاند. در حوزه توانبخشی هم بُعد اقتصادی موردتوجه است، در حالی که بُعد انسانی آن نباید فراموش شود. نبود لوازم توانبخشی باکیفیت یعنی فرد دارای معلولیت نمیتواند راه برود و نیازهای فردی و اجتماعیاش را برآورده کند. گرانی و بیکیفیت بودن این لوازم در حقیقت همه ابعاد زندگی فرد دارای معلولیت را تحتالشعاع قرار میدهد.
هر فرد دارای معلولیت چه میزان مستمری دریافت میکند و آیا کفاف زندگی و تامین لوازم توانبخشی را میدهد؟
افراد دارای معلولیت 600هزار تومان مستمری دارند. اگر فرض را بر شاغلبودن فرد بگذاریم، حقوق 8،9،10 میلیون تومانی سنخیتی با هزینههای سرسامآور زندگی یک شخص دارای معلولیت ندارد. این در حالی است که لوازم توانبخشی کیفیت لازم را هم ندارند، به عنوان نمونه ویلچر برقی ساخت چین در بازار وجود دارد که خودبهخود آتش میگیرد. چند نمونه را بچهها گزارش دادهاند. ویلچربرقی ایرانی هم بالای 40-50میلیون تومان قیمت دارد. شرکتهایی هم داریم که تولیدات خوبی دارند، اما قیمتهایشان بسیار بالاست.
قیمت یا کیفیت کدامیک اهمیت بیشتری دارند؟
در بحث لوازم توانبخشی، هم کیفیت و هم قیمت تاثیرگذار است. موسسات، انجیاوها و بهزیستی در زمینه ویلچر به افراد دارای معلولیت کمک میکنند، اما با این وجود، باید مسائل بهداشتی، پوشک و... را هم به این هزینهها اضافه کرد، اجناسی که تصاعدی بالا میروند. نکته قابل تامل این است که بیکیفیتبودن لوازم توانبخشی، معلولیت افراد را تشدید میکند و عمرشان را کاهش میدهد. برخی از افراد دارای معلولیت ناچار به استفاده از لوازم توانبخشی و وسایل بهداشتیاند، چراکه در غیر این صورت، معلولیتشان شدت پیدا میکند. برخی از معلولان ذهنی که ریشه ژنتیک دارند، بیماریشان پیشرونده است، بنابراین همیشه به فیزیوتراپی و کادرمانی نیاز دارند.
با خصوصیسازی، اغلب کاردرمانیها و فیزیوتراپیها برونسپاری شد. واگذاری این مراکز به بخش خصوصی باعث شد صاحبان این مراکز در وهله اول به درآمدشان توجه کنند. به عنوان نمونه کفشهای طبی که برخی از معلولان جسمی و حرکتی استفاده میکنند، فلزی درونشان است که از آلمان وارد میشد. با وجود تحریمها، این فلز از تایلند و سنگاپور وارد میشود، بنابراین اغلب این کفشها میشکنند و این یعنی زمینگیرشدن فرد معلول. فلجاطفالیها اغلب از این کفشها استفاده میکنند که تا بالای ران کشیده میشود، برخی هم به کمر فرد بسته میشود تا بتواند راه برود، بنابراین شکستن این کفش یعنی مختلشدن زندگی فرد. با گرانی لوازم توانبخشی، بسیاری از افراد دارای معلولیت نمیتوانند لوازمشان را نو کنند، برای همین به تعمیر این لوازم رو آوردهاند که خود این مسئله هم باعث آسیب به جسم فرد میشود. ما فردی را داشتیم که هشت سال یک کفش را استفاده میکرد و قادر به تعویض آن نبود، در حالی است که این کفشها باید هر دو سه سال تعویض شوند.
راهکار چیست؟
تعیینتکلیف شود. در پروسه لوازم توانبخشی که به دست فرد دارای معلولیت میرسد، باید واسطهها حذف شوند و نگاهی دوباره به بحث عوارض گمرکی شود و این عوارض صفر یا تعدیل شود. بحث بعدی حمایت از تولیدکنندگان داخلی است که اگر حمایت شوند، تولیدات باکیفیتی خواهند داشت. میتوان به این تولیدکنندگان تسهیلات داد. حمایت بیمهها و دادن تسهیلات به افراد دارای معلولیت برای خرید لوازم توانبخشی هم کمککننده است، همچنین میتوان بستههای حمایتی برای افراد دارای معلولیت تعریف کرد. برخی از خانوادهها توانایی نگهداری از این افراد را ندارند و به مراکز نگهداری رو میآورند. اگر این حمایتها وجود داشته باشد، فرد دارای معلولیت میتواند در جامعه حضور داشته باشد.

