زندگی در تاریخ
[شهروند] بعد از چند ماه رکود و فترت، این روزها تلویزیون در وادی سریالسازی روزهای پررونقی را تجربه میکند. رونقی که از پخش سریالهای «رحیل»، «عشق کوفی» و «عاشورا» -آن هم درست بعد از پایان «سوران»- حاصل آمده است. «رحیل» به کارگردانی مسعود آبپرور و بازی حمیدرضا آذرنگ، اندیشه فولادوند، کاظم هژیرآزاد، ابتسام بغلانی و زندهیاد حسام محمودی روایتی حادثهای- عاشقانه در بستر تاریخی سالهای ابتدایی روی کار آمدن حکومت پهلوی درباره تلاشهای یکی از شازدههای قاجاری برای اجرای یک تعزیه عاشورایی در روزگار ممنوعیت مراسم مذهبی است. «عشق کوفی» به کارگردانی حسن آخوندپور و بازی لعیا زنگنه، نادر سلیمانی، شبنم قربانی، حسین سلیمانی و سوگل طهماسبی روایتگر عشق پسری کماندار به نام هلال از خاندان علوی و دختری نازپرورده به نام نایله از خاندان عثمانی است که درگیر مسائل سیاسی و مذهبی سال ۶۱ هجری قمری و اتفاقات زمان ورود مسلم بن عقیل به کوفه و حوادث کربلا میشود. مینیسریال «عاشورا» نیز به کارگردانی هادی حجازیفر و بازی وحید آقاپور، ژیلا شاهی، روحالله زمانی و خود هادی حجازیفر سریالی زندگینامهای و تاریخی درباره زندگی سردار شهید مهدی باکری، فرمانده لشکر عاشورا، و برادرش حمید باکری در عملیاتهای خیبر و بدر است. آنچه در پی میآید نگاه منتقدین به این چند سریال است.
[فرهاد توسلی] درباره سریال «رحیل» مهمترین مساله حفظ یکدستی سریال -از متن تا ساختار- است. سریالی که با ترجیعبند «قصهها را مینویسند، ولی تاریخ را زندگی میکنند» نشان از رویکرد تازه تلویزیون به سریالسازی تاریخی دارد. «رحیل» قصهای است که در مقطعی نزدیک به پایان سلسله قاجار و آغاز حکومت پهلوی روی میدهد و درونمایهای عاشورایی دارد، با نگاهی به سیر و سلوک سیدالشهدا(ع) در رزمگاه کربلا با چاشنی اشعار عارفانه عمان سامانی.
داستان از بازگشت «محا» از سفر کربلا آغاز میشود: «اصلان» پسر صحافباشی دربار که مرمت کتابهای منثور و منظوم کتابخانه سلطنتی را برعهده دارد، پی به دسیسهها و توطئههایی میبرد که سرنوشت او و محا را هم تبدیل به یک منظومه بیپایان میکنند. داستانی که رامین عباسیزاده آن را طراحی کرده و فرهاد نقدعلی هم روی کاغذ آورده و یکی از نقاط قوت سریال است. متنی که ویژگی اصلیاش تحقیقات وسیعی است که بابت نگارش فیلمنامه صورت گرفته و این را در تطابق منابع مستند با روح تاریخ به خوبی میتوان دید. «رحیل» از نظر فیلمبرداری نیز به سبک سریالهای مطرح جهانی -با سه گروه تولید بهطور مداوم- پیش رفته است؛ با سه کارگردان و سه گروه تولیدی مجزا که هر سه نیز بهطور مستقیم زیر نظر یک اتاق فکر -با مدیریت رامین عباسیزاده، طراح و تهیهکننده سریال- کار را پیش بردهاند. ظاهرا در جهت روزآمدی بیشتر سریال در بخشهایی از هوش مصنوعی نیز برای تصویرسازی بهره گرفته شده و همین نیز بر غنای کار افزوده است.
در وجه داستانپرداری، اما نکته مهم «رحیل» لایههای داستانی گوناگون و ساختار رمانگونه آن است که در کنار لوکیشنهای متعدد و بازیگران متنوع الگویی تازه در زمینه سریالسازی تاریخی برای تلویزیون رقم زده است. در حقیقت، در شرایطی که -گذشته از سریالهای فاخری چون «مختارنامه» یا تجربههای قدیمیتری مانند «هزاردستان» یا «هشت بهشت»- تلویزیون ایران در این سالها شاهد رواج نوعی سریالسازی تاریخی سهلالوصول و البته پرهزینه از قبیل «گیلدخت»، «آتش و باد» و «گیلهوا» بوده که با وجود تمام هزینههایی که شده، بهدلیل کمتجربگی نهتنها در نگاه به تاریخ بلکه حتی در زمینه خود سریالسازی نیز نتوانستهاند موجی در جامعه ایجاد کنند، این سریال اما این ضعف را به نقطه قوت اصلی خود بدل کرده و باعث شده «رحیل» هم از منظر ساختار فرمی و هم از نظر مضمون دراماتیک چندین و چند پله بالاتر از سریالهای متداول تاریخی این سالها قرار گیرد. موفقیتی که البته با هر متر و معیاری مدیون و مرهون تهیهکنندهای چون رامین عباسیزاده است که تاکنون هر زمان دست به کار سریالسازی زده، تا حد زیادی به موفقیت رسیده و حداقل اینکه فراتر از متوسط عمل کرده است و این را هم در سریالی تاریخی چون «پریدخت» میشود دید و هم در «انقلاب زیبا» و حتی سریالهای ماورایی چون «احضار». حالا میبینیم که سریال «رحیل» نیز نهتنها از نظر بصری و داستانگویی و حتی رویکرد تاریخی بالاتر از سریالی مثل «گیلدخت» عمل میکند، بلکه حتی از نمونهای چون «جیران» نیز مرتبهای خاصتر دارد و به جای تبدیل کردن نماها به بازار سمساری، با وسواس و بلوغی خاص داستان هزار و یک شبی خود را روایت میکند. این سریال همچنین ورای وجهه تاریخی خود نیز سعی کرده میان روایت معمایی خود از تاریخ با آیینهای عاشورایی قرابتی دراماتیک برقرار کند و در این میان نیز یادکردی از عمان سامانی، شاعر آیینی اواخر قرن ۱۳ و اوایل قرن ۱۴ خورشیدی و صاحب کتاب «گنجینهالاسرار»، به عمل آورده که شعر «کیست این پنهان مرا در جان و تن/ کز زبان من همی گوید سخن»اش یکی از قلههای مرتبط با عرفان عاشوراست و حرکت امام حسین(ع) و واقعه عاشورا را با زبانی بسیار زیبا و تأثیرگذار روایت کرده است که هر صاحبدلی را تحت تأثیر قرار میدهد.
در سریال رحیل با لحنی شستهرفته در داستانگویی روبهروییم و برخلاف برخی سریالهای این روزگار تلاش وافر سازندگان را برای بالا بردن استانداردهای تاریخیسازی -چه در سطح تلویزیون، چه در حد و اندازه شبکه نمایش خانگی و چه حتی در سینمای خودمان- به خوبی میتوان دید. در این میان در پایان باید گفت ای کاش دیگر تهیهکنندگان فعال در سریالسازی هم مانند تهیهکننده «رحیل» که همواره تلاش کرده اثری تازه و متفاوت-اینبار با ادای دین به ادبیات آیینی- خلق کند، به ادبیات ایران و آثار غنی آن بیش از پیش توجه کنند تا با تکیه به این گنجینه هم به ساخت مجموعههای جذاب و پرمخاطب بپردازند و هم در زنده نگهداشتن و ترویج آثار فرهنگی و ادبی ایران بزرگ شریک باشند.

