نابغه‌ای در آرزوی فضانورد شدن

 [ لیلامهداد] نام: یُسرا
نام خانوادگی: سلیمانی
سن: 16سال و دوماه
متولد اردیبهشت است؛ دخترِ «زهره میرلاشاری» و «کریم بخش سلیمانی». مادر یسرا، کارشناس ارشد زیست گیاهی گرایش سیستماتیک است و پدر کارشناس کار و فناوری.



«با امسال 7مدال قهرمانی ریاضی دارم؛ یک‌بار مسابقات دوبی، دوبار مالزی و یک‌بار هم کامبوج» «یُسرا» به «شهروند» می‌گوید: «در مالزی 75کشور شرکت کردند و از میان دوهزار و 200دانش‌آموز،   قهرمان شدم.» مسابقه آخر 27کشور حضور داشتند با 4هزار و 700شرکت‌کننده که دوباره قهرمان شدم: «از سال 98که کرونا آمد مسابقات آنلاین شدند. 100جمع و تفریق و 100ضرب و تقسیم را در 8دقیقه انجام می‌دهم.» به‌گفته «یسرا» این مسابقات سطح‌بندی دارد. درواقع اگر دو نفر از یک سطح برنده شوند کسی که سن کمتری دارد، برنده اعلام می‌شود. خوشبختانه در سطح من قهرمانی نصیب من شد.»
«یسرا» کلاس دومی بود که معلمش به استعدادش پی بُرد: «گویا معلمم برای اولین‌بار متوجه شد به ریاضی علاقه دارم و استعدادم در این زمینه است. هرچند پدرومادرم از همان زمان تا به الان تمام تلاش‌شان را کرده‌اند تا مسیر را برایم هموار کنند.» از همان زمان که مشخص شد استعداد «یُسرا» در ریاضی است کلاس‌های مختلف شروع شد: «از همان زمان پدرومادرم من را  فرستادند کلاس‌های مختلف، در آن زمان ما ساکن «کردکوه» استان گلستان بودیم. امکانات چندانی نداشت اما خوشبختانه موفقیت‌هایی را هم همان دوره کسب کردم.»

دختر ریاضی، عاشق فضانوردی است
«یُسرا» دختر کمال‌گرایی است برای همین سعی می‌کند در همه‌چیز اول باشد، درواقع دوست دارد همیشه بهترین خودش باشد. همیشه در هرحال مشغول درس خواندن و تمرین کردن است. «یُسرا» عاشق فضانوردی است و برای همین اغلب پیج‌های فضانوردی را دنبال می‌کند، اگرچه اغلب کتاب‌های روان‌شناسی را خوانده و کتابخانه‌اش پُر است از کتاب‌ها و رمان‌های روان‌شناسی: «همه این کتاب‌ها را در خلال درس‌هایم می‌خوانم. درواقع مطالعاتم مختص ریاضی نیست.«تعطیلات تابستانی ندارم، اغلب درگیر مسابقات کشوری و جهانی هستم، از مرداد هم که مدرسه‌ام شروع می‌شود.» «یُسرا» تنها فرزند خانواده سلیمانی است: «پدرومادرم هر دو معلم هستند.»
پدرومادر «یُسرا» از همان ابتدا به اندازه توان و امکانات‌شان مسیر را برای «یُسرا» هموار کردند برای ثبت‌نام در کلاس‌های مختلف: «تمام هزینه مسابقات با خانواده‌ام بوده. اینگونه نیست که ارگان یا دولت حمایتی داشته باشد. در برهه‌ای اسپانسرها کمک می‌کنند، به‌عنوان مثال سال 98-97 اسپانسر داشتم اما در همه این سال‌ها تک‌تک هزینه‌ها با پدرومادرم بوده. پول کلاس‌ها، کتاب‌ها نمونه‌ سؤالات و.... به‌عنوان نمونه برگه‌ و نمونه سؤالات هزینه بالایی است چون 4-3ماه تا زمان مسابقه باقی است و روزانه شرکت‌کننده به این موارد نیاز دارد، واقعا هزینه بالایی می‌شود. تمام تلاش خانواده‌ام این است محیط خانه را آرام کنند و در بحث مالی مشکلی پیش نیاید.» به گفته «یُسرا» هزینه شرکت در مسابقات هم به پای خانواده‌هاست: «در مسابقه دوبی سال 95-94حدود 10میلیون خرج‌مان شد. سال 98تنها هزینه تور برای رفتن به کامبوج 40میلیون تومان شد به غیرهزینه‌ها دیگر.»

از کانادا و ترکیه درخواست داشته
«بیشتر مسابقات، «یُسرا» را مادرش همراهی می‌کند. پدرومادرم هر دو  دبیر هستند و بالاخره باید یکی از آنها مرخصی بگیرد تا من در مسابقات و سفرهایم تنها نباشم. اغلب اوقات مادرم همراهی‌‌ام می‌کند.» در گفت و شنودهای دختر و مادری از آرزوهایش برای مادرش گفته: «دوست دارم فضانورد شوم و بروم ناسا تا ببینم در سیارات دیگر چه خبر است.  کشورم را دوست دارم -عِرق ملی خاصی دارد و این را می‌شود از لحن گفتن کشورم متوجه شد- دوست دارم در رشته فضانوردی درس بخوانم، کارهایم را انجام بدهم اما در نهایت  برمی‌گردم ایران.» از کانادا و ترکیه درخواست داشته‌ام اما عاشق ایرانم: «رشته فضانوردی در ایران نیست برای همین می‌خواهم درس فضانوردی را خارج از ایران بخوانم  و دوباره برگردم ایران.»
خانواده سلیمانی سال 98ساکن تهران شدند: «88رفتیم گرگان تا سال 98. مادرم دانشگاه قبول شده بود و برای ادامه تحصیل مادرم رفتیم آنجا و ماندگار شدیم، اما به‌خاطر رشد و پیشرفت من آمدیم تهران چون اینجا امکانات بیشتری دارد و به گفته پدرومادرم  برای من بهتر است.» مدتی کلاس‌های مختلف در کنار درس و مدرسه جزو برنامه روزانه «یُسرا» بوده: «مدتی کلاس‌های مختلف می‌رفتم، هزینه‌اش زیاد بود. برای همین مدرسه غیرانتفاعی خاص ثبت‌نام کردم تا همه این کلاس‌های اضافی را همانجا بروم.» «یُسرا» می‌گوید تا کلاس نهم مدرسه عادی می‌رفته: «تیزهوشان قبول شدم اما دوست نداشتم. غیردولتی خاص ثبت‌نام کردم در منطقه 12تهران. همه این کلاس‌های زبان، ورزش و.. را دارد این‌طوری بهتر شد دیگر کلاس‌هایم با هم تداخل ندارد.»

«یسرا» راه‌حل‌های خاص خودش را دارد
کلاس‌های متفرقه برای شرکت در مسابقات هزینه گزافی بر دوش خانواده سلیمانی داشته است: «هزینه‌ها بالا بود. برای همین دیگر کلاس‌ها را نرفتم و تصمیم گرفتم خودم در خانه تمرین کنم. فقط نزدیک مسابقات اگر لازم باشد برخی از کلاس‌ها را می‌روم.» به‌گفته «یسرا» کلاس‌ها هزینه بالایی دارند: «استاد معروفی بود که سال 98 کلاس‌هایش را می‌رفتم. در آن سال جلسه‌ای 500هزار تومان برای یک‌ساعت‌ونیم پرداخت می‌کردیم اگر کلاس دوساعت می‌شد برای هر یک‌دقیقه‌ اضافی پول می‌گرفتند. سال گذشته همان استاد کلاس‌هایش جلسه‌ای 850هزار تومان بود در حالی‌ که کل حقوق مادرم 12میلیون تومان است و 12میلیون هم کرایه می‌دهیم. «یُسرا» خودش پیشنهاد داده دیگر کلاس نرود؛ به مادرم  گفتم به‌خودت فشار نیاور در خانه تمرین می‌کنم.» «یُسرا» کتاب استادان مطرح در این زمینه را خودش مطالعه می‌کند و برای تک‌تک مسائل راه‌حل پیدا می‌کند: « خودم برای مسائل راه‌حل پیدا می‌کنم و راه‌حل‌هایم اغلب با بقیه فرق دارد.» «یُسرا» هیچ‌گاه از راهکار چرتکه برای حل مسائل استفاده نمی‌کند:«مادرم می‌گوید مادرِ دختر نابغه بودن کار سختی است. مادرم اغلب اوقات استرس دارد، مخصوصا نزدیک مسابقات. من متوجه هستم که بیشترین استرسش به‌دلیل هزینه‌هاست. مادرم دلش نمی‌خواهد به‌خاطر مسائل مالی از مسابقه‌ای جا بمانم. البته دلش نمی‌خواهد من دغدغه هزینه‌ها را داشته باشم. هرچند به گفته خود مادرم یکی از استرس‌هایش هم برمی‌گردد به توقعی که ایجاد شده. چون 7دوره قهرمانی دارم برای همین در همه مسابقات توقع بُرد از من هست هرچند همیشه خودم  به مادرم دلداری می‌دهم و می‌گویم مامان خیالت راحت حتما برنده می‌شوم. می‌گویم مامان غصه‌نخور این‌بار هم قهرمانی را می‌برم.»