حمله و اشغال افغانستان به تلافی گناهی اثبات نشده

  [شهروند] چند هفته قبل در صفحه ویژه سالگرد حملات یازده سپتامبر، این واقعه را به مثابه چک سفید آمریکا و مجوزی برای آغاز جنگ‌های صلیبی دوران مدرن تحلیل کردیم و امروز سالگرد یکی از همان جنگ‌هاست که به مدت دو دهه یک کشور و مردم مظلوم آن را درگیر تبعات خونبار خود کرد.

شش دهه پس از حمله مرگبار هواپیماهای ژاپنی به بندر پرل هاربر که به مرگ سه هزار تفنگدار آمریکایی و غرق شدن ده‌ها ناو جنگی انجامید، یازده سپتامبر سال 2001 میلادی و پس از برخورد هواپیماهای مسافربری به برج‌های دوقلوی نیویورک و همچنین ساختمان وزارت دفاع آمریکا، روزنامه‌های چاپ ایالات متحده بار دیگر از تیتر «به آمریکا حمله شد» برای صفحه نخست خود استفاده کردند. حمله به پرل هاربر را یکی از قدرتمندترین دولت‌های آن زمان یعنی امپراتوری ژاپن ترتیب داده بود، اما حمله سال 2001 به نام یک گروه تروریستی سند خورد که لیدر آن در کوه‌های هندوکش تردد می‌کرد و در کنار افراد خود از کاسه مشترک غذا می‌خورد! این تناقض بزرگ درباره عظمت حملات 11 سپتامبر با عده و عُده آنانی که به انجامش متهم شدند، هیچگاه مرتفع نشد و تا همین لحظه بسیاری هستند که نه گروه القاعده و زعیم آن اسامه بن لادن، که قدرتی فراتر و مهیب‌تر، یعنی چیزی در اندازه‌های دولت آمریکا را پشت برنامه‌ریزی و حتی اجرای این واقعه می‌بینند.    

11 سپتامبر، لقمه‌ای خیلی بزرگتر از دهان القاعده
22 سال پیش، برابر 7 اکتبر 2001 میلادی، ایالات متحده آمریکا بدون آن که منتظر چراغ سبز سازمان ملل بماند، حمله به افغانستان را برای تلافی واقعه یازده سپتامبر آغاز کرد. وقتی از چک سفید می‌گوییم مقصود همین است و دقیقاً به همین خاطر باید به ترتیب دهنده اصلی حملات فوق مشکوک باشیم. از این منظر به موضوع بنگرید که یک کشور بی‌دفاع توسط قدرت نخست نظامی و اقتصادی دنیا تحت شدیدترین بمباران‌ها قرار می‌گیرد و کمتر کسی در دنیا این سوال را مطرح می‌کند که چرا؟ و بر اساس کدام سند و مدرک؟ خب، احتمالاً فقط به این خاطر که آمریکا را به خاطر تحمل این ضایعه برای هرگونه برخورد با هرکسی محق می‌دانستند! پیش از آغاز حمله آمریکا، واشینگتن شروطی را برای گروه طالبان که کنترل افغانستان را در دست داشتند مطرح کرد: 1- تحویل همه رهبران القاعده از جمله اسامه بن لادن به آمریکا توسط این گروه. 2- تحویل کلیه زندانی‌های خارجی طالبان به آمریکا. 3- تعطیل شدن کمپ‌های تروریست‌ها در افغانستان. 4- شناسایی تروریست‌ها و حامیان آن‌ها برای تحویل دادن به آمریکا. 5- اجازه دسترسی نامحدود و بی‌قید و شرط آمریکا به کمپ‌های ترویست‌ها. در واقع از همان ابتدا مشخص بود که آمریکا منتظر پذیرش این شرط‌ها از طرف طالبان نیست.

دستاورد صفر در حمله به ضعیف‌ترین کشور دنیا
آخرین پیام جرج بوش رئیس‌جمهوری وقت آمریکا برای ملاعمر زعیم گروه طالبان این بود که شما یا تروریست‌ها را به ما تحویل می‌دهید یا در سرنوشت‌شان شریک می‌شوید. نتیجه معلوم بود. حمله آمریکا با بمباران‌های شدید هوایی آغاز شد. همزمان با این حملات، ائتلاف شمال پیشروی به سوی کابل را آغاز کرد. کمتر از یک ماه بعد افراد طالبان در کوه‌ها و ارتفاعات ساکن شده بودند و تقریباً هیچ شهری را در دست نداشتند. اما جرج بوش با این حمله به اصلی‌ترین هدف خود یعنی تنبیه اسامه بن لادن نایل نشد و زعیم القاعده یک دهه بعد و در دوران ریاست جمهوری باراک اوباما در پاکستان به قتل رسید. طالبان و القاعده هیچگاه گروه خوشنامی در منطقه نبودند و برای اغلب همسایگان خصوصاً ایران دردسرهای خاص خود را داشتند. القاعده دو روز پیش از حملات 11 سپتامبر احمدشاه مسعود فرمانده خوشنام ائتلاف شمال که از حمایت تهران برخوردار بود را با تروری ناجوانمردانه به قتل رسانده بود. شهادت مظلومانه دیپلمات‌های ایرانی در شهر مزارشریف و به دست ایادی طالبان نیز چیزی نیست که از ذهن ایرانی‌ها قابل زدودن باشد. اما باز با همه این‌ها حمله به افغانستان از دید ایران هیچگونه مجوز قانونی و شرعی نداشت و آمریکا در قامت یک اشغالگر قلدر دست به این کار زد.