گریز مردانه از دانشگاه
پذیرفتهشدگان کنکور سراسری 1402؛ 61درصد زن و 39درصد مرد. بهگفته رئیس سازمان سنجش آموزش کشور در آزمون سراسری سال 1402تمامی دانشگاهها و مراکز آموزش عالی و چهار رشته دانشگاه آزاد اسلامی تعداد 482هزار و 599داوطلب قبول شدهاند. بنابرنظر «عبدالرسول پورعباس» از این تعداد 189هزار و 840داوطلب در رشتههای تحصیلی با آزمون و 292هزار و 759داوطلب در پذیرش صرفا براساس سوابق تحصیلی پذیرفته شدهاند.
آزمون سراسری سال 1402براساس مصوبه شورایعالی انقلاب فرهنگی در دو نوبت دی 1401و تیرماه 1402برگزار شد. در گروه آزمایشی علوم انسانی نیز 343هزار و 551داوطلب شرکت کردند که زنان با 214هزار و 416داوطلب (62درصد)، بیشترین متقاضیان این گروه آزمایشی بودند. براساس اعلام سازمان سنجش آموزش کشور، در گروه آزمایشی هنر، 61هزار و 702داوطلب شرکت کردند که 45هزار و 882نفر آنها زن بودند و بهعبارت دیگر زنان 74درصد متقاضیان صندلیهای رشتههای هنر دانشگاهها بودهاند. در گروه آزمایشی زبانهای خارجی نیز 92هزار و 297نفر متقاضی، ثبتنام کردند که 60هزار و 16نفر آنها زن بودند و صرفا 35درصد مردان تمایل خود را برای شرکت در گروه آزمایشی زبان اعلام کردند. چرایی این موضوع را که پدیدهای اجتماعی است، باید در عوامل مختلف جستوجو کرد. این عدمتناسب در قبولی دانشگاهها پدیدهای اجتماعی است که به مثابه هر پدیده اجتماعی ابعاد مختلف فردی، اجتماعی، اقتصادی و... را بهخود میبیند. بهگفته حمیدرضا نیکنژاد، کارشناس آموزشی به «شهروند» دختران بهدنبال جایگاه بالاتر اجتماعی هستند و درس و دانشگاه برایشان این مسیر را هموار میکند و در مقابل، ما بیانگیزه بودن پسران را داریم که بر این باورند دانشگاه تنها مسیر رسیدن به موفقیتهای مادی و اقتصادی نیست.
اردیبهشت 1401بود که معاون پژوهشی اسبق وزارت علوم گفته بود: «ما از سال 90منحنیای را که اکنون شاهد آن هستیم، تخمین زده بودیم. آن زمان نسبت داوطلبان زن و مرد، 50بود. نسبت رشتههای علومانسانی به سایر رشتهها هم 60به 40بود و اغلب دختران تمایل به تحصیل در این رشتهها داشتند. بهتدریج تعداد داوطلبان زن بالا رفت.»
«محمد مهدینژادنوری» گفته بود: «بررسیهای ما نشان داده بسیاری از زنانی که وارد دانشگاه میشوند، جذب بازار کار نمیشوند؛ یعنی خودشان تمایلی به این کار ندارند. فرض کنید از همین 61درصدی که داوطلب کنکور هستند، بخش قابلتوجهی پس از فارغالتحصیلی، جویای کار نیستند. اغلب آنها بهدلیل سبک زندگی و بهدلیل فراغتی که دارند، به ادامه تحصیل میپردازند. به هر حال تحصیل، منجر به منزلت اجتماعی و افزایش اعتماد به نفس میشود. شاید از این داوطلبان، تنها 30درصدشان، دنبال شغل متناسب با رشتههایشان هستند، اما از 39درصد داوطلب مرد، پس از قبولی در کنکور و فارغالتحصیلی، همه جویای کارند؛ حتی در رشتههای غیرمرتبط.»
مسائل اقتصادی، مردان را سر کار میفرستد
«در جامعه ما همه از مردان انتظار سرپرستی خانواده و تامین معیشت دارند. زمانی که یک مرد میبیند که در وضعیت فعلی، باید درآمد بیشتری داشته باشد، دیگر 4سال وقت خود را در دانشگاه نمیگذراند که در نهایت هم مشخص نشود، میتواند در همان رشته کار کند یا خیر. به همین دلیل از همان ابتدا مسیرش را تغییر میدهد. هماکنون اگر یک نفر در بازار کار کند، بیشتر میتواند درآمد داشته باشد تا اینکه برود در جایی کارمندی کند. آنچه مشاهده میشود، کم شدن رغبت افراد برای ادامه تحصیل است.»
معاون پژوهشی اسبق وزارت علوم یکی از دلایل اصلی کاهش تعداد داوطلبان مرد برای ورود به دانشگاه را مسائل اقتصادی عنوان کرده بود: «این مسئله برای زنان کمتر مصداق پیدا میکند؛ چراکه به همان دلایل، کمتر از زنان انتظار میرود معیشت خانواده را برعهده بگیرند یا حتی درآمدی داشته باشند. معمولا زنان بهدلیل علاقه شخصی یا مستقل شدن، تمایل به کارکردن دارند، البته که نباید فراموش کرد، نظام آموزش عالی هم کیفیت نامناسبی دارد و افراد عملا با پایان تحصیلات، آموخته خاصی ندارند؛ مگر در رشتههای مهندسی، پزشکی و...»
زنان بهدنبال جایگاه بالاتر در اجتماع
قبولی 61درصدی زنان در کنکور مانند پدیده و اتفاقات مختلف اجتماعی تکعاملی نیست. درواقع هر اتفاق اجتماعی و روندی که طی میکند به عوامل مختلفی بیشک بستگی دارد. «محمدرضا نیکنژاد» کارشناس آموزشی در گفتوگو با «شهروند» میگویدزنان انگیزه بیشتری برای حضور در گسترههای مختلف اجتماع پیدا کردهاند: «یک بخش از این تلاش که هم جنبه فردی دارد و هم خانوادگی و اجتماعی سعی برای یافتن کار و حقوقبگیر شدن است. درواقع با توجه به محدودیتهایی که گاه خانواده و جامعه برای زنان اعمال شده، زنان تلاش دارند به جایگاههای بالاتر اجتماعی دست بیابند.»
دانشگاه برای مردان تضمینکننده جایگاه شغلی نیست
«انگیزه زنان برای دستیابی به جایگاه بالاتر اجتماعی تنها عامل بالا رفتن پذیرفتهشدگان زن در کنکور نیست.» بهگفته «محمدرضا نیکنژاد» به «شهروند» در طرف دیگر این ماجرا بیانگیزگی مردان را شاهدیم: «تقریبا در یکدهه قبل موقعیتهای مادی و شغلی دیگر از مسیر دانشگاه و درس برای مردان نمیگذرد. بهعبارت سادهتر یکدههای است که مسیر درس و دانشگاه برای مردان به جایگاه مادی و شغلی مناسب ختم نمیشود.»
بنابرنظر «نیکنژاد» در یک دهه اخیر جوامع مختلف شاهد موفقیت آدمهایی بودند که بدون تحصیلات دانشگاهی به جایگاههای اجتماعی و اقتصادی قابل توجهی دست یافتهاند و این شائبه را بهوجود آوردهاند که کامیابی در گسترههای مختلف اجتماعی و اقتصادی تنها از دانشگاه و تحصیلات عالیه نمیگذرد: «واقعیت جامعه این است که دانشگاه برای مردان تضمینکننده جایگاه شغلی نیست. کوچک شدن دولتها و کم شدن استخدامهای قوی که آسایش روحی جوانان را ایجاد میکرد، باعث شده مردان کمتر تمایل داشته باشند به دانشگاه بروند.»
این روندی است که جامعه در پیش گرفته
«عوامل اقتصادی، اجتماعی، فردی، فرهنگی و.... همگی در عدمتناسب پذیرفتهشدگان دانشگاه تأثیرگذار هستند.» بهگفته «نیکنژاد» مسیر درس و دانشگاه برای زنان، هم جنبه هویتی پیدا کرده و هم زمینهساز کامیابی فردی و اجتماعی. زنان از این مسیر میتوانند به جایگاههای شغلی بهتری دسترسی پیدا کنند: «این عدمتناسب را ما در مدارس هم داریم. درواقع موفقیتهای درسی دانشآموزان دختر خیلی چشمگیرتر از دانشآموزان پسر است.»
بنابر نظر این کارشناس آموزشی، ما این مسئله را بیش از یکدهه قبل هم تجربه کردهایم؛ در بازه زمانی که این عدمتناسب 70به 30بود. بهگفته «نیکنژاد» راهکار دولتها در آن برهه زمانی ایجاد موانع برای برخی از رشتهها برای دختران بود اگرچه در مقابل، امتیازاتی هم برای پسران درنظر گرفته شد تا به شکل مصنوعی تعدیلی در این عدمتناسب بهوجود بیاید: «این راهکار، نتیجهبخش نبوده چون با گذشت بیش از یکدهه از آن ما دوباره شاهد این عدمتناسب هستیم. درواقع این روندی است که جامعه در پیش گرفته است.»

