قطع امید انگلستان برای تسلیم و گسست اراده ایرانیان

  [شهروند]  مجلس شورای ملی یک هفته پس از ترور رزم‌آرا، طرح پیشنهادی کمیسیون نفت مبنی بر ملی شدن صنعت نفت را تصویب کرد و به این ترتیب در 29 اسفند 1329 خورشیدی، با مهر تایید مجلس سنا، صنعت نفت ایران ملی شد. واضح و مبرهن بود که عملیاتی کردن این قانون و کوتاه کردن دست انگلستان از چاه‌های نفت کار هر کسی نیست، پس حسین علاء کنار کشید تا دکتر مصدق به عنوان نخست وزیر از مجلس رأی اعتماد بگیرد.

مصدق پس از تکیه زدن بر صندلی ریاست دولت مقدمات خلع ید کامل از لندن در صنایع نفت ایران را عملیاتی کرد و به این ترتیب انگلستان به خونی‌ترین دشمن منافع ملی ایران در سراسر جهان تبدیل شد. در طرح پیشنهادی کمیسیون نفت آمده بود: «به ‌نام سعادت ملت ایران و به ‌منظور کمک به تأمین صلح جهانی، پیشنهاد می‌نماییم که صنعت نفت ایران در تمام مناطق کشور بدون استثناء ملی اعلام شود، یعنی تمام عملیات اکتشاف، استخراج و بهره‌برداری در دست دولت قرار گیرد.» در واقع لندن این جملات را اعلان جنگ تلقی کرد و از آن پس فشار بر ایران را در صدر اولویت‌های خود قرار داد.

جواب منفی دیوان بین‌المللی دادگستری به بریتانیا
انگلستان نه از لحظه تصویب قانون ملی شدن صنعت نفت ایران، که از مدت‌ها قبل و زمانی که زمزمه‌های آن شنیده می‌شد با این تصمیم به دشمنی و مخالفت برخاست و از همین رو طبیعی بود که پس از تصویب مجلسین شورای ملی و سنا نیز به قانون فوق تمکین نکند. به همین منظور لندن در خرداد ١٣٣٠ خورشیدی شکایتی تنظیم کرد و به دیوان بین‌المللی دادگستری در لاهه فرستاد. حالا دولت ایران وسط یک دعوای حقوقی جهانی قرار داشت و اینگونه دکتر مصدق برای دفاع از حق ملت ایران راهی مقر دیوان بین‌المللی دادگستری شد تا خطاب به قضات این دادگاه چنین بگوید: «ملت ایران به علت‌العلل بدبختی‌های خود پی برده و مصمم است فساد را برای همیشه ریشه‌کن کند و اجازه نمی‌دهد خارجی بر سرنوشتش تسلط یابد. تصمیم ملی شدن صنعت نفت نتیجه اراده سیاسی یک ملت مستقل و آزاد است.» این دادگاه بعد از بررسی‌های بسیار که یک‌ سال به طول انجامید، پس از دوازده جلسه دادرسی، در تاریخ ٣١ تیر ١٣٣١ خورشیدی خود را فاقد صلاحیت برای رسیدگی به شکایت انگلستان از ایران اعلام کرد و به نوعی این طرح دعوا را فاقد وجاهت خواند.

بی‌اثر بودن فشارهای اقتصادی، سیاسی و نظامی
حکم دادگاه لاهه باعث نشد لندن از قلدری و تحت فشار قرار دادن تهران برای بازگشت به وضعیت مطلوب قبلی یعنی چپاول ثروت ملی ایرانیان دست بردارد. ممانعت از فروش نفت ایران در بازارهای جهانی، پرداخت ‌نشدن حق‌السهم قبلی ایران از فروش نفت، توقیف کشتی‌ها و محاصره دریایی ایران برای جلوگیری از ورود نفتکش‌های دیگر کشورها به پایانه‌های نفتی ایران، فشارهایی بود که لندن با اعمال آن‌ها سعی در پشیمان کردن تهران از ملی کردن صنعت نفت داشت. این فشارها و تنگناها اما دولت و ملت ایران را برای حفط استقلال کشور مصمم‌تر کرد و نتیجه این که 71 ‌سال پیش، برابر ٣٠ مهر ١٣٣١ خورشیدی، ١٨ ماه پس از تصویب قانون ملی شدن صنعت نفت، دکتر حسین فاطمی، وزیرخارجه ایران با ارسال یادداشتی به سفارت بریتانیا، اطلاع داد که تهران تصمیم دارد کلیه روابط سیاسی خود را با لندن قطع کند. تصمیمی که به نقطه عطفی در تاریخ روابط سیاسی بین دو کشور تبدیل شد و 24 ساعت بعد سفارت انگلستان را مجبور کرد با انتشار بیت «حافظ شکایت از غم هجران چه می‌کنی/در هجر وصل باشد و در ظلمت است نور» در صفحات بولتن داخلی‌ سفارت، برای بازگشت روابط حسنه قبلی بین دو کشور ابراز امیدواری کند.