جنایت حقیرانه و جنونآمیز صهیونیستها و اثر معکوس آن برای اسرائیل
خبر ترور شهید سیدرضی موسوی از نیروهای مستشاری ارشد سپاه قدس در سوریه، بازتاب گستردهای در محافل داخلی و منطقهای داشت. سرلشکر سیدرضی موسوی از رزمندگان دفاعمقدس بود که در اواخر جنگ تحمیلی بهدلیل تسلط و تخصص بالا در پشتیبانی و لجستیک جنگ، به کمک واحد برونمرزی سپاه رفته و در تقویت محور مقاومت، نقشی اساسی ایفا کرد. وی از نزدیکترین نیروها به شهید حاج قاسم سلیمانی و جزو چند فرمانده برتر ایران در منطقه بود. در اهمیت نقشآفرینی شهید موسوی در منطقه، هدفگذاری چندساله رژیم صهیونیستی برای ترور وی را میتوان مورد اشاره قرار داد. در گزارشی که دو سال قبل کانال ١۴ رژیم صهیونیستی درباره شهید موسوی منتشر کرده است از تعابیری چون: «رابط ایران در سوریه»، «مدیر دفتر رابط بین دمشق و تهران»، «مغز متفکر جابهجایی تجهیزات از منطقه دمشق به انبارهای مهمات در سوریه یا به حزبالله لبنان» برای وی استفاده شده بود. اهمیت اقدامات منطقهای سیدرضی در تجهیز و تقویت محور مقاومت آنجایی عیانتر میشود که بدانیم سرویس جاسوسی موساد، سرویس جاسوسی آمریکا(سیا) و بعضا سرویسهای غربی دیگر، در تلاش گسترده برای احاطه امنیتی بر منطقه بوده و با پیشرفتهترین ادوات و تجهیزات ماهوارهای و الکترونیکی و زبدهترین تیمهای جاسوسی در راستای تقویت رژیم صهیونیستی، بسط حضور منطقهای آمریکا و تقویت گروههای تروریستی تکفیری فعال بودهاند، اما در همین شرایط سیدرضی موسوی علاوه بر تجهیز و تقویت توان لجستیکی محور مقاومت، در آزادسازی جنوب لبنان، جنگ ٣٣روزه و شکست داعش نقش هدایت مستشاری و میدانی نیز ایفا کرد. یقینا رژیم صهیونیستی با حمله به یک منطقه مسکونی و این ترور ناجوانمردانه و حقیرانه و از سر استیصال و ناشی از عصبانیت نبرد غزه، راه به جایی نخواهد برد. یقینا اسرائیل در پاسخ این ترور، ضربات تلافیجویانه و کاریای دریافت خواهد کرد که مجبور خواهد شد برای لاپوشانی آن همچون همیشه، به بازیهای رسانهای و سانسور خبری و تاکتیکهای عملیات روانی روی بیاورد. محور مقاومت هیچگاه متکی به یک شخص نبوده و چه بسا با شهادت هر یک از نیروهای رده بالای خود، ایمان و انگیزه کلیت گروههای مقاومت برای ضربهزنی به رژیم صهیونیستی و بر هم زدن نقشههای منطقهای آمریکا و متحدانش افزایش خواهد یافت.
تسنیم در مطلبی با اشاره به همین مسئله درباره شهادت سیدرضی موسوی نوشته است: ۱- پس از شهادت حاج قاسم سلیمانی، هرکدام از یاران و همراهان او را که میبینی، مهمترین حسی که دریافت میکنی عطش شدید و حسرت عجیب و توأمان آنها نسبت به توفیق شهادت است؛ به هرکه میرسند التماس دعای شهادت میگویند...سیدرضی حتما یکی از اینها بود؛ شهیدی که از سال ۶۶ مستقیما در پشتیبانی مقاومت حضور داشته است...سیدرضی از کسانی بود که تقریبا تمام ساعات روز قبل از شهادت حاج قاسم در ۱۳ دی ۹۸ در سوریه را با او بوده و دستخط معروف حاجی را هم او نخستین بار دیده بود. ۲- برای آمریکاییها و بهخصوص صهیونیستها، پارادوکس عجیبی بهوجود آمده است؛ اینکه برای این ترورها حتما تاوان خواهند داد، به جای خود؛ اما پارادوکسشان اینگونه است که اگر این انسانهای بزرگ را شهید نکنند، خود اینها از موانع اصلی تداوم و گسترش ظلمها و اشغالگریهایشان خواهند بود، ولی آنسوی معادله هم باز بدتر است؛ چه اگر شهید کنند، حرکت و جوششی که بهدنبال این شهادتها در دیگران و بهویژه جوانان بهوجود میآید، بسیار عجیب است. هریک از این شهادتها گویی ملتی و امتی را احیا میکند... با هر شهادتی، انسانهای زیادی در ایران و کشورهای حوزه مقاومت، به این شور و صرافت میافتند که راه رستگاری همینجاست و بار و بنه مبارزه با صهیونیستها را محکمتر میکنند و اینجاست که این پارادوکس بلای جان صهیونیستها میشود...این، آن مسئلهای است که برای صهیونیستها تا روز آخرشان حل نخواهد شد.

