مسئله و تعصب فیلم ما ایران است!
[شهروند] [شهروند] علی ثقفی در نخستین تجربه کارگردانی خود به سراغ مقطعی از زندگی معلم اخلاق فوتبال، پرویز دهداری، رفته و فیلمش را درباره این مربی فوتبال جلوی دوربین برده است. بهعبارت بهتر؛ «پرویزخان» بهعنوان نخستین تجربه کارگردانی علی ثقفی، مقطعی از زندگی معلم اخلاق فوتبال ایران، پرویز دهداری، را روایت میکند. فیلمی با بازی مریم سعادت، خسرو احمدی، حمیدرضا پگاه، بهنام تشکر، علی باقری و المیرا دهقانی و البته پرویز پورصمیمی با گریم جالبی که روی چهرهاش نشسته و او را به شکل غریبی شبیه پرویزخان بادیسیپلین فوتبال ایران کرده است!
فیلم «پرویزخان» بهعنوان یکی از ساختههای جدید سازمان اوج که در آخرین روز جشنواره فیلم فجر برای اهالی رسانه و منتقدان رونمایی خواهد شد- داستانی فوتبالی- تاریخی دارد: پس از پیروزی انقلاب و در اواسط دهه ۶۰، نام پرویزخان دهداری با سرمربیگری تیم ملی فوتبال دوباره بر سر زبانها افتاد؛ سالهایی که دهداری، تیم ملی را برای حضور در بازیهای آسیایی۱۹۸۶ سئول آماده میکرد؛ و داستان اختلاف این مربی با ستارههای نامدار تیم ملی هم از اینجا آغاز شد. ماجرایی که در زمان بازگشت تیم ملی از سئول به انتشار نامهای اعتراضی منتهی شد که توسط ۱۴ بازیکن نامدار تیم امضا شده بود و انتشار آن به یک بمب عظیم خبری تبدیل شد. نتیجه این اتفاق، استعفای ۱۴ بازیکن از حضور در تیم ملی بود که تاریخنگاران فوتبال، آن را جنجالیترین رخداد فوتبالی دهه ۶۰ عنوان میکنند. پرویزخان اما در واکنش به این اتفاق، زانوی غم بغل نگرفت و تصمیم گرفت یک تیم ملی تازه با جوانان گمنام تشکیل دهد. تیمی با حضور شماری از ستارههای بزرگ سالهای بعد ازقبیل احمدرضا عابدزاده، مجتبی محرمی، جواد زرینچه، صمد مرفاوی و چندین و چند نفر دیگر که آن را ستون فقرات پرستارهترین تیم ملی تمام سالهای بعد از انقلاب نامیدهاند. این تیم جوان پس از کسب مقام سومی در جام ملتهای آسیا داشت خود را آماده رقابتهای مقدماتی جام جهانی ۱۹۹۰ میکرد که حاشیههای دیدار دوستانه ایران و ژاپن در استادیوم آزادی، پرونده حضور پرویزخان دهداری را در تیم ملی بست. این همان روز معروفی است که تعدادی از تماشاگران با گلولههای برفی از معلم اخلاق فوتبال ایران استقبال کردند و او هم در پاسخ از تیم ملی کناره گرفت. بعد از آن، تا اوایل دهه هفتاد که دهداری از دنیا رفت، نامی از او در تیم ملی نبود.
این داستان مهیج و دلگیر، دستمایه روایت داستان فیلم «پرویزخان» قرار گرفته است. فیلمی به کارگردانی علی ثقفی- که نخستین تجربه بلند سینمایی خود را با پرداختن به روزهای پایانی دوران مربیگری مرحوم پرویز دهداری روانه چهلودومین جشنواره فیلم فجر کرده است. آنچه در پی میآید؛ روایت علی ثقفی است از ویژگیها و حساسیتهایش در زمان ساخت فیلم «پرویزخان».
نزدیک چهل سال بعد از نامه جنجالی چهارده تن از بازیکنان تیم ملی علیه معلم اخلاق فوتبال ایران، روزگار تغییر کرده و پرویزخان دهداری تا حد زیادی از آزمون تاریخ سربلند بیرون آمده است. اصلا دلیل ساخته شدن چنین فیلمی جز این هم نمیتواند باشد. در چنین شرایطی شماری از بازیکنانی که آن نامه را امضا کرده- و بهخصوص آنهایی که انتشار چنین نامهای را طرحریزی کرده بودند- با انتقادات زیادی مواجه شده و در تیررس اعتراضات پرشماری قرار گرفتهاند. با این حال علی ثقفی، کارگردان فیلم سینمایی «پرویز خان» میگوید که نگاهش در این فیلم جنجالی و در راستای زیر سؤال بردن افرادی خاص نبوده و در ادامه هم بر این نکته تأکید میکند که «در این فیلم بازیکن خاصی را در تیررس قرار ندادهایم؛ ولی با این حال برخی ویژگیهای کاراکترهای خیالی فیلم، واقعی هستند.»
چرا دهداری؟!
علی ثقفی که خود را یک تماشاچی پرهیجان فوتبال میداند، درباره دلیل اصلی ساخت فیلم «پرویزخان» میگوید: «ساخت فیلمی درباره مرحوم پرویز دهداری از چند جهت برایم اهمیت داشت؛ ازجمله اینکه جهان کاراکتر به من نزدیک بود. دیگر اینکه جدا از علاقه خودم به تماشای مسابقات فوتبال تیم ملی، علاقه داشتم درباه این تیم یک فیلم هم بسازم بهخصوص آنکه پیشتر سابقه ساخت مستندهای فوتبالی را هم داشتم.»ثقفی درباره شناخت خود از پرویز دهداری، بازیکن و مربی سابق تیم ملی ایران، میگوید: «آقای دهداری را بهعنوان یک چهره خوشنام فوتبالی تا حدودی میشناختم؛ اما وقتی وارد تحقیقات شدم، شناختم خیلی گستردهتر شد.» این کارگردان اضافه میکند که «در قصه فیلم «پرویزخان» اسامی چهرههایی که مابهازا دارند، تغییر کرده؛ اما به دیالوگهای واقعی وفادار بودیم و برخی از آنها نعل به نعل از متن روزنامهها برداشته شده است. در کل، مسئله فیلم ما، ایران و تعصب روی ایرانمان است و فکر میکنم، میتواند قدمی در تقویت ملیت و افتخار به ایرانی بودنمان بردارد.»
داستان یا واقعیت؟!
داستان نامه جنجالی بازیکنان علیه پرویز دهداری یک داستان واقعی است که فوتبالدوستان زیروبم آن را به خوبی میدانند. ماجرایی که بازیکنانی چون ناصر محمدخانی، حمید درخشان، سیروس قایقران، فرشاد پیوس، ضیا عربشاهی، مرتضی فنونیزاده، شاهرخ بیانی و چند بازیکن دیگر در آن نقش ایفا کرده بودند. علی ثقفی اما میگوید که «با اینکه تمام تلاشمان را در راستای پایبندی به واقعیت به انجام رساندهایم؛ اما در فیلم «پرویزخان» بهطور کلی تلاش کردیم در هر موقعیتی که مستند جوابگو است، واقعیت را مبنا قرار دهیم؛ مگر اینکه درام، تغییراتی را بطلبد و واقعیت به نام درام پختهتر شود. به هر حال ما یک قصه تعریف میکنیم و وقتی درام کمرنگ باشد، میتوان چنین تغییری داشت، البته اینکه چه چیزی از واقعیت گزینش شود در پرداختن به این جنس کارها اهمیت دارد و باید بخشهای دراماتیکتر را از یک قصه یا شخصیت گزینش کنید.»
بازیگران فیلم
درباره انتخاب سعید پورصمیمی و تناسب سنی او با پرویز دهداری در مقطع روایت داستان فیلم؛ علی ثقفی میگوید: «پرویز دهداری در مقطع زمانی فیلم «پرویزخان» ۶۰ ساله بوده؛ اما بهطور کلی این مربی به لحاظ سنی شکستهتر بهنظر میرسید. نکته بعدی این است که آقای پورصمیمی بسیار چابک و سرزنده هستند و حتی همه حرکات، از شکل راه رفتن تا توپ زدن همگی را از پرویز دهداری وام گرفتند. مرحوم دهداری معمولا کنار زمین واکنش احساسی خاصی به گل زدن نشان نمیدادند و ما به تمام این جزئیات در فیلم دقت کردیم.»
روایت تفکر
این فیلم که به یک اتفاق خاص در تیم ملی ایران در دوران مربیگری دهداری میپردازد و هنوز هم ناگفتههایی از آن باقی مانده است، شخصیتهایی دارد که برای آنها میتوان مابهازای واقعی پیدا کرد، البته ثقفی تأکید دارد که بازیکن خاصی را از آن دوران مدنظر قرار نداده است. او در این زمینه میگوید: «ما در فیلم، بازیکن یا شخص خاصی را در تیررس قرار ندادیم ولی بعضی ویژگیها در این کاراکترهای خیالی، واقعی است و بعضیها ویژگیها هم واقعی نیست. ملاک ما بیشتر روایت تفکر آقای دهداری بود و دلیلی نمیدیدیم که خیلی وارد مسائل دیگر شویم.»
در پایان
کارگردان فیلم «پرویزخان» درباره میزان رضایت خود از نتیجه نهایی کارش میگوید: «خودم که به نوبهخود از فیلم خیلی راضی هستم، بهنظرم کار سختی را انجام دادیم و به بحث ناشناختهای ورود کردیم. حتی بهنظرم سکانسهایی را دراین فیلم میبینیم که در سینمای ایران تاکنون تجربه نشده است؛ ازجمله اینکه بخشی از استادیوم را بازسازی کردیم که در عمل، کار بسیار پیچیده و گستردهای بود.»

