حکایت پیروزیهای رویایی و طلسمی که شکسته نشد
[امیرعلی عوضپور] همهچیز از روز 10بهمن آغاز شد. چمدان را برای سفری بستیم که انتهای آن، تصویر قهرمانی تیم ملی در جام ملتهای آسیا نقش بسته بود. انگیزه تمام همسفران هم در همین خلاصه میشد، اما سکانس پایانی، فرودگاه قطر بود و آن هم بدون جام. میان این آغاز و پایان، شیرینترین و تلخترین لحظات، نقش بسته است. میان تمام آرزوها و رویاها، حقایق و واقعیتها، نگاه یک ایران به جشن شادی در ورزشگاه لوسیل بود، اما این روایت، شرح آن چیزی است که در قطر دیدیم؛ از اشکها و لبخندها تا لحظهای که هواپیمای ایران بدون قهرمانی، قطر را ترک کرد.
شروع ماجرا؛ آغاز پرانگیزه
کاروان خبرنگاران پس از حضور در قطر، به محل اقامتی که درنظر گرفته شده بود، رسیدند. در لابی هتل، خبرنگارانی حضور داشتند که از ابتدای جام ملتها در کنار تیم ملی و منتظر بودند تا به تمرین تیم ملی بروند. همه یکدیگر را در آغوش گرفتند. صحبت از روزهای خوبی بود که میخواستیم برای تیم ملی رقم بخورد. با وجود انتقادات و اتفاقاتی که رقم خورده بود، کسی دوست نداشت یوزهای ایرانی ناکام از این مسابقات بیرون بیایند. زمان، دیگر اجازه نداد که بتوانیم به محل تمرین تیم ملی پیش از بازی با سوریه برویم و همهچیز به روز بازی ایران و سوریه موکول شد.
جاذبهای به نام مدیا سنتر!
کشور قطر در یکسالونیم گذشته میزبانی رویدادهای فوتبالی مهمی همچون جام جهانی و جام ملتهای آسیا را برعهده داشته است. با وجود تمامی انتقادات و مشکلاتی که برای میزبانی این کشور بهوجود آمده بود، اما قطر در هر دو رویداد توانست با حفظ چارچوبهای خود میزبانیهای بسیار خوبی را از خود برجای بگذارد. در سال جدید میلادی نیز قطر با یکسال تأخیر و پس از کنارهگیری چین از میزبانی جام ملتهای آسیا، میزبانی این مسابقات را برعهده گرفت و مثل جام جهانی، اتفاقات خوبی را رقم زد. یکی از جاذبههایی که برای خبرنگاران در این رویداد بسیار موضوعیت داشت، مرکز رسانهای یا همان «مدیا سنتر» مسابقات بود؛ جایی که محل برگزاری نشستهای خبری پیش از بازیها بود و خبرنگاران برای تهیه گزارشهای خود به آنجا میآمدند و به دیگر کارهای رسانهای خود میپرداختند. این مرکز رسانهای، فضای کار اشتراکیای داشت که خبرنگاران به تولید محتوای رسانهای خود میپرداختند و تا ساعت 6بعدازظهر فرصت حضور و کار کردن در این مرکز را داشتند. حضور در آن اتمسفر، انگیزه جذابی را برای خبرنگاران و گزارشگران میداد تا فعالیتهای خود را پیش ببرند و حالوهوای جام ملتهای آسیا هم مزیدبرعلت بود تا شاهد یک فضای پویا در آنجا باشیم. با دیدن چنین جاذبهای و امکانی، کاش مسئولان فدراسیون و سازمان لیگ فوتبال کشورمان هم میتوانستند برای خبرنگاران چنین فضایی را برای مسابقات فوتبالمان درنظر بگیرند، البته انتظار در اندازهای نیست که شاهد یک مرکز رسانهای همچون رویداد جام ملتهای آسیا باشیم، اما وجود این فضا میتواند نشستهای خبری بهتر و محیط کاری مناسبی را برای خبرنگاران فوتبال رقم بزند.
بزنگاه سوریه!
به ورزشگاه عبدالله بن خلیفه رسیدیم. قبل از آغاز بازی به مدیاچنل AFC رجوع کردیم تا درخواست خود را برای حضور در این بازی اعلام کنیم. در روز بازی هم بخش رسانهای سایت کنفدراسیون فوتبال آسیا، لینکی را برای مشخص کردن صندلی جایگاه خبرنگاران درنظر گرفته بود و پس از مشخص کردن صندلی جایگاه، همهچیز آماده این شد تا مشکلی برای حضورمان در ورزشگاه عبدالله بن خلیفه نباشد. همه آماده بازیای بودیم که پیشبینیاش برایمان راحتتر نقش بسته بود و فکر میکردیم قرار نیست اتفاقات غیرمنتظرهای در این بازی رقم بخورد، اما معمولا تیم ملی در مواقعی که فکر میکند همهچیز رو به راه است، آنجا به بنبست میخورد. ایران فکرش را نمیکرد که مقابل تیم سوریه به دردسر بیفتد، اما 120دقیقه اضطراب و استرس داشتیم. طارمی برای اینکه تیم ملی بازنده از زمین خارج نشود، کارت قرمز گرفت و از بازی مقابل ژاپن محروم شد. همهچیز در هالهای از ابهام بود. نمیدانستیم تیم ملی قرار است خداحافظی زودهنگامی داشته باشد، یا با این وضعیت پیروز میدان خواهد شد. به قول آن عبارت معروف همیشگی، تیم ملی مُرد تا بُرد و آن هم درخشش بیرانوند و پنالتیهای کمنقص تیم ملی بود تا مسیر را برای صعود به یکچهارم نهایی هموار کرد، اما ورزشگاه عبدالله بن خلیفه در خاطراتمان باقی ماند؛ از تشویقهای بیامان سوریهایها تا بهت عجیب ایرانیها بعد از اخراج طارمی و در نهایت پایان خوش پس از تحمل 60دقیقه اضطراب محض.
گذر از تنش با «اکسپو»!
غیر از جام ملتهای آسیا، در کشور قطر رویداد دیگری در حال برگزاری است که پوشش شهر را بیشتر از جام ملتهای آسیا درگیر کرده است. اکسپوی قطر ۲۰۲۳ در دوحه، نخستین نمایشگاه بینالمللی باغبانی در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقاست. این نمایشگاه با موضوع «کویر سبز، محیطزیست بهتر» در حال برگزاری است و هدف آن الهامبخشی و اطلاعرسانی به مردم درباره راهکارهای نوآورانه برای کاهش و مهار بیابانزایی است.
این نمایشگاه از 2اکتبر سال گذشته میلادی در حال برگزاری است و تا تاریخ 28مارس سالجاری ادامه خواهد داشت.«کویر سبز، محیطزیست بهتر» موضوع اکسپوی قطر در سال ۲۰۲۳ در دوحه است که هدف آن الهام بخشیدن و آگاهیبخشی به میهمانان و جامعه بینالمللی درباره راهکارهای نوآورانه برای کاهش بیابانزایی است. پیشرفتهای اخیر در تکنیکها و فناوریهای باغبانی امکان «سبزشدن» محیطهای بیابانی و سطوح زمینی را که توسط بیابانزایی تهدید میشوند، فراهم کرده است. این پیشرفتها اهمیت بالایی در تحقق راهکارهای بحران آب، انرژی و خشکسالی جهانی دارند. پس از بازی ایران و سوریه، به سمت این نمایشگاه رفتیم و مناطق مختلفی را که این نمایشگاه برای مخاطبان خود درنظر گرفته بود، دیدیم. در این نمایشگاه، فرهنگهای کشورهای سرتاسر جهان قابل مشاهده بود و این کشورها با ایجاد غرفههایی از دستاوردها و فرهنگهای خود رونمایی میکردند.
زیبا همچون «الجنوب»
ورزشگاه الجنوب قطر، میزبان بازی کرهجنوبی و استرالیا در چارچوب مرحله یکچهارم نهایی جام ملتهای آسیا بود. این ورزشگاه توسط معمار «زاها حدید» و شرکت معماری او طراحی شده است. معماران زاها حدید اظهار داشتند که ورزشگاه الجنوب در ارتباط با محوطهای جدید طراحی شده است تا در قلب توسعه شهری شهر قرار گیرد و فعالیتهای اجتماعی را در داخل و اطراف آن در روزهای غیررویدادی ایجاد کند. معماران بر این عقیدهاند سقف منحنی و نمای بیرونی ورزشگاه به تاریخچه دریانوردی الوکره اشاره دارد و علاوه بر این به تماشاگران احساس حضور در کشتی را میدهد. این معماران کاملا درست میگفتند. زیبایی و عظمت ورزشگاه الجنوب، این حس را میداد که کرهجنوبی و استرالیا در یک کشتی بزرگ و پرتلاطم به مصاف هم رفتند. هر موقعیتی صدای هواداران را به شکل هیجانانگیزی بالا میبرد. تا دقایق آخر یاران «سون» بهدنبال گل تساویبخش بودند و هر لحظه این کشتی میتوانست غرق در شور و شادی شود تااینکه کرهایها گل مساوی را زدند و ورزشگاه مثل بمب ترکید. ورق به نفع شاگردان کلینزمن برگشت. ورزشگاه الجنوب، پایان زیبایی برای کرهجنوبی داشت و خبرنگاران کرهای را در شادی وصفناپذیری قرار داد.
کارناوال رویا!
پس از بازی پراسترس ایران و سوریه، حالا همه تمرکزها به سمت بازی ایران و ژاپن رفت. تقابلی که همه انتظارش را در فینال مسابقات میکشیدند، اما اتفاقات جام ملتهای آسیا، سرنوشت مرحله حذفی را تغییر داد. در آستانه دیدار این تیم میتوانستیم چهره تقریبا مطمئن خبرنگاران ژاپنی را از نتیجه بازی ببینیم. در میکسدزون بازی کرهجنوبی و استرالیا به سمت خبرنگاران ژاپنی رفتم و با یک حالت کریخوانی از پیروزی قاطع تیم ملی مقابل ساموراییها صحبت کردم. آنها در جواب به من گفتند که: «تو خیلی رؤیایی هستی!».
اتفاقات بازی ایران و سوریه شک و تردیدهایی را میان همگان انداخته بود که اگر تیم ملی بخواهد مقابل ژاپن مثل بازی مرحله یکهشتم نهایی مسابقات بازی کند، قطعا دچار دردسر خواهد شد و ممکن است این بازی را واگذار کند. به ورزشگاه اجوکیشنسیتی رسیدیم؛ ورزشگاهی که در ساخت آن در ترکیب با معماری مدرن مورد استفاده قرار گرفته است. سقف ورزشگاه با پانلهای فلزی پوشانده شده و کل سازه بهصورت الماس چیده شده است. سایبان متشکل از کابلهای فولادی کششی است که بهعنوان پایهای برای بخشهای خرپای فولادی عمل میکند. قسمت بیرونی ساختمان با 5هزار و۲۰۰ مثلث که به اشکالی شبیه الماس به یکدیگر متصل شدهاند، تزیین شده است، همچنین درخشش و تغییر رنگ آنها بسته به زاویه تابش خورشید در طول روز تغییر میکند. دلایل عنوان شده، باعث شد قطریها لقب «الماس صحرا» را به این ورزشگاه بدهند. به عقیده سازندگان این ورزشگاه، طراحی الماسمانند آن نشاندهنده کیفیت، دوام و انعطافپذیریاش است.
پیش از بازی، با هواداران ژاپن صحبت کردیم. هیچکدام از هواداران تیم ژاپن حتی احتمال شکست را در این بازی درنظر نمیگرفتند و همه هواداران معتقد بودند که این بازی را ساموراییها قطعا با پیروزی پشت سر میگذارند، وارد ورزشگاه شدیم و در جایگاه خبرنگاران شاهد استرس خبرنگاران ایرانی برای این بازی بودیم؛ دیداری که نتیجهاش برایمان مشخص نبود. با سوت آغاز بازی استرس در بازیکنان، هواداران و خبرنگاران مشاهده میشد. در کنار خبرنگاران ایرانی حاضر در ورزشگاه، اهالی رسانه کشورهای مختلفی همچون ژاپن، کرهجنوبی، چین، استرالیا و... حضور داشتند. همانطور که بازیکنان تیمملی کشورمان از عملکرد تیمملی ژاپن در ابتدای بازی استرس داشتند، خبرنگاران حاضر در ورزشگاه هم این حس را به شکل عجیبی تجربه کردند. با گل اولی که تیم ژاپن زد، اما و اگرهای مختلفی به ذهنها آمد. با توجه به عملکرد تیمملی در بازیهای گذشته جام ملتها، نخستین چیزی که به ذهن خطور میکرد، این بود که خود را برای یک شکست آبرومندانه آماده کنیم یا قرار است اتفاقات بدتر دیگری در زمین رقم بخورد، اما با شروع نیمه دوم همهچیز فرق کرد. تیمملی به شکلی احیا شد که اصلا معلوم نبود این قدرت از کجا نشأت گرفته است. دقیقهبهدقیقه بازی امیدوارتر میشدیم. در دقایق پایانی بازی با خودم گفتم یعنی میتوانیم در همین ٩٠ دقیقه کار را تمام کنیم؟ تقابل ایران و ژاپن به لحظات آخر خود داشت نزدیک میشد که با سوت داور به نشانه پنالتی جواب خود را توانستم بگیرم؛ جوابی که یک ایران را خوشحال کرد و در یک لحظه همه مردم کشورمان را به شادی و شور وصفناپذیری برد. با پنالتی علیرضا جهانبخش و پیروزی تیمملی، خبرنگاران ایرانی حاضر به قدری خوشحالی میکردند که خبرنگاران کشورهای دیگر به ما تبریک میگفتند و این زیباترین لحظه بازی بود.
سوق واقف و جشن شادی
پس از پیروزی رؤیایی تیم ملی مقابل ژاپن، نیمههای شب به سوق واقف رفتیم. این بازار با قدمت بیش از یک قرن، از مشهورترین بازارهای سنتی شهر دوحه است که در کوچهپسکوچههای آن میتوان کالاهای کاربردی و فانتزی ازجمله پارچه، پوشاک، عطر، عود، ادویههای عربی، صنایعدستی و آثار هنری و همچنین پرندگان و حیوانات خانگی را خریداری کرد. در گوشهوکنار بازار سوق واقف قطر، جاهای دیدنی و امکانات تفریحی متنوعی وجود دارد که از میان آنها میتوان به بازار طلا، بازار شاهین، مرکز هنری، قلعه الکوت، سینما نوو و تئاتر عبدالعزیز ناصر اشاره کرد. در این بازار جشنوارهها و فستیوالهایی در مناسبتهای مختلف برگزار میشود که برای گردشگران بسیار جذاب است. در شب پیروزی ایران مقابل ژاپن، این بازار شکل همیشگی خود را نداشت و هواداران تیمهای قطر و ایران به این منطقه آمده و جشن شادی برپا کرده بودند. هواداران با تشویقهای رنگارنگ خود، اتفاقات شیرینی را رقم زده بودند، البته بازار کریخوانی هم به نوعی در این جشن داغ بود، چون ایران و قطر در مرحله نیمهنهایی قرار بود به مصاف هم بروند و از آنجا برای هم خطونشان کشیدند.
دهکده کاتارا و فستیوال اسبهای عرب
با روحیه خوبی که پس از بازی ایران و ژاپن گرفته بودیم، به سمت یکی دیگر از جاذبههای کشور قطر یعنی دهکده کاتارا رفتیم. این دهکده فرهنگی که در زمینهای ساحلی بازسازیشده در ساحل شرقی بین مروارید قطر و وست بی(West Bay) در شمال دوحه قرار گرفته است، در سال 2010به مناسبت پایتخت فرهنگی سال جهان عرب افتتاح شد. این دهکده فرهنگی بهمنظور بازگرداندن شکوه فرهنگ قطر از طریق معماری مرسوم طراحی شده است و شامل فعالیتهای زیادی میشود. این پروژه حدود 82میلیون دلار هزینه داشته که شامل ساخت مراکز میراث، سالن اپرا، کتابخانهها، سالن آمفیتئاتر، گالریهای هنری و سایر مراکز آکادمیک میشود، البته به این فهرست باید کافهها، موزه، سایر مؤسسات تجاری، مناطق سبز و مرکز اطلاعرسانی را نیز اضافه کرد. در شبی که به این دهکده رسیدیم، کشور قطر جشنواره اسبهای عرب را در این دهکده برگزار میکرد. از آنجایی که انتظارش را نداشتیم، وارد این فستیوال شدیم و با حضور شیخهای عرب، یک مراسم بسیار جذاب با حضور اسبهای عرب در حال برگزاری بود و در این جشنواره اتفاقات بسیار جذابی رقم خورد. در خارج از محل اصلی برگزاری این جشنواره، غرفههای مختلفی با موضوع اسب راهاندازی شده بود تا فضای دهکده کاملا حسوحال این فستیوال را بهخود بگیرد.
سکانس آخر؛ ورزشگاه الثمامه
دوست نداشتیم این ورزشگاه، آخرین ورزشگاهی باشد که به آن میرویم، البته این ورزشگاه هم خاطرات خیلی خوبی برای ما نداشت و یادآور شکست تیم ملی مقابل آمریکا در جام جهانی بود. با وجود این خاطره، امیدهای زیادی برای پیروزی در این بازی وجود داشت. هواداران تیم ملی این بار خود را پیروز قطعی میدانستند، البته روحیه ایرانیها هم در این پیشبینی بیتأثیر نبود و یوزهای ایران از یک بازی فوقالعاده به نیمهنهایی رسیده بودند و انگیزه بالایی برای پیروزی در مرحله نیمهنهایی وجود داشت. با شروع این بازی، استرسها هم کمتر بود و وقتی سردار آزمون گل اول بازی را به ثمر رساند، انگار بیش از پیش مطمئن شده بودیم که کار سختی در این بازی نداریم، اما در این بازی هم اتفاقات غیرمنتظره گریبانگیر ایران شد. بازهم گلهایی خوردیم که همه را غرق در بُهت کرد و دقایق پایانی بازی هم پر از استرسهایی بود که سرانجامی نداشت و سوت پایان بازی مُهری بر تمام رویاها زد. جام ملتهای آسیایی که قهرمانش قرار بود از میان قطر، اردن و ایران مشخص شود، در نهایت کشور میزبان بود که توانست عنوان قهرمانی مسابقات را بهدست بیاورد و درحالیکه خیلی بیشتر از گذشته به فینال بازیها و کسب عنوان قهرمانی نزدیک بودیم، از دور رقابتها کنار رفتیم.
پایان ماجرا؛ اتمامی پر از حسرت
پایان این سفر مثل آغازش نبود. شروع این سفر پر از امید و انگیزه برای موفقیت تیم ملی بود، اما در پایان این سفر یک دیالوگ میان همه خبرنگاران مشترک بود که چه میشد اگر توپ جهانبخش به گل تبدیل میشد. شاید آن توپ گل میشد، این حسوحال دیگر میان ما وجود نداشت و با حسرت قرار نبود که چمدانهای خود را ببندیم و راهی خانه شویم، اما فوتبال بار دیگر روی حسرتبار خودش را به ما نشان داد. 10روز از سفرمان به کشور قطر در حالی به پایان رسید که در ذهن همه ما، اما و اگرهایی بود که اگر آن اتفاق در فلان بازی نمیافتاد، شاید تیم ملی در نهایت مقابل قطر شکست نمیخورد. همه ما دوست داشتیم آغاز و پایان این سفر مثل هم باشد، ولی بازهم در جایی که میتوانستیم طلسمشکنی بکنیم، به بنبست رسیدیم. با وجود تمام این اتفاقات همچنان آیندهای انتظار ملیپوشان را میکشد تا شاید پایانی شیرین همچون آغاز آن رقم بخورد.

