جنگ ترکیبی امریکا و رژیم صهیونیستی

روش رفتاری رژیم صهیونیستی از ابتدای عملیات طوفان‌الاقصی که ارکان دکترین نظامی و امنیتی آن را به شدت مورد آسیب قرار داد، نظامی‌گری مطلق و وحشیانه متکی به حمایت کامل و همه‌جانبه امریکا و غرب بود. دلیل این است که آسیب به رژیم صهیونیستی و نابودی آن به معنای آسیب و نابودی منابع استعماری و غارتگرانه امریکا و غرب و سلطه جهانی آنهاست. در مسیر یک‌ساله این جنگ نسل‌کشی و انبوهی از جنایت، امریکا و غرب و بخشی از بدنه نظامی و امنیتی رژیم به این نتیجه رسیدند که تکیه اصلی به جنگ نظامی، نه‌تن‌ها نتیجه‌ای را محقق نمی‌کند، بلکه سرعت فرسایش، نابودی و تهدید موجودیتی رژیم را افزایش می‌دهد؛ لذا از چند ماه قبل و پس از آغاز حمله رژیم به گذرگاه رفح و فیلادلفیا آخرین بخش از جنوب غزه، امریکا جنگ هوشمند و ترکیبی را پیش روی رژیم قرار داد که ابتدا با عناد و خشک‌سری نتانیاهو مواجه شد، ولی با خسارت و تلفات جدی و عدم تحقق اهداف اعلام شده، اداره کامل و کلان جنگ با ایده و حمایت و نقش مستقیم امریکا شدت گرفت.
این بعد عملیاتی با یک رویکرد فریبکارانه و دروغین از سوی امریکا همراه شد و کاخ سفید خود را مخالف گسترش جنگ معرفی کرد، ولی همه تلاش‌هایش به دنبال جداسازی جبهه مقاومت از مسئله غزه و فلسطین متمرکز شد تا امکان پیروزی‌سازی برای رژیم فراهم شود. در واقع امریکا از ترس اینکه هزینه حمایت مطلق را بپردازد و هژمونی منطقه‌ای اش با چالش جدی مواجه شود، شعار مخالفت با افزایش تنش را برگزید، ولی با کلیه اهداف و اقدامات رژیم صهیونیستی موافق است. طی چند ماه گذشته و برای تشویق و ترغیب نتانیاهو به جنگ ترکیبی و هوشمند، بیشترین امکانات تکنولوژی هوشمند و پیشرفته و خدمات آن را در اختیار صهیونیست‌ها قرار داده و موفقیت‌های تاکتیکی و تدریجی را با هدف فرسایش مقاومت و کشاندن آن به مرحله تسلیم میسر کرده است. به جز رهگیری و مکان‌یابی با تجهیزات پیشرفته از فرماندهان و مقامات مقاومت در غزه یا صدایابی از اماکن اسرای تروریست اسرائیلی برای نجات آنان، دامنه این خدمات را به لبنان نیز کشانده است که حاصل آن ترور شهید فؤاد شکر و عملیات پیجر و بیسیم‌ها و نهایتاً هدف قرار دادن ۱۲ تن از فرماندهان یگان رضوان است. شتاب امریکا و رژیم صهیونیستی در اجرای عملیات‌های فوق به دلیل جدی شدن اقدامات انتقامی حزب‌الله، یمن و ایران است و به خوبی می‌دانند اقدام خونخواهی و انتقامی جبهه مقاومت، رژیم را با افول و شتاب در نابودی همراه خواهد کرد؛ لذا باید هرگونه اقدامی که بتواند در اراده مقاومت یا بنیه راهبردی و فرماندهی آنان اثر بگذارد و واکنش جبهه مقاومت را به تأخیر اندازد یا آن را متوقف کند، به اجرا درآید. این در حالی است که امریکا برای ورود مستقیم به یک جنگ جدید در کنار اوکراین، آمادگی ندارد و حاضر نیست هزینه‌های این ماجراجویی پرهزینه را بپردازد، لذا بهترین رویکرد این است که بدون باز کردن یک پرونده جنگی و هزینه‌های آن برای خود از یک سو شرایط را برای رژیم صهیونیستی در یک جنگ ترکیبی و هوشمند فراهم کند و از سوی دیگر با ترفند‌های گوناگون، فریب، عملیات روانی و وسوسه کردن جریان‌های غربزده و کینه‌توز، از نقش جبهه مقاومت در معادلات منطقه‌ای و تحولات غزه و فلسطین بکاهد و آن را متوقف کند؛ لذا نمی‌توان به دیدار‌های حاشیه نشست سالانه در سازمان ملل و نتایج و احتمالاً وعده‌ها و شاید خط و نشان و هشدار‌ها تکیه کرد و باید راهبرد فوری و هماهنگ خونخواهی و مجازات جنایتکاران به موازت راهبرد گسترش و تقویت جبهه مقاومت و تکیه بر همه روش‌های مؤثر علیه صهیونیست‌ها و به ویژه امریکا که گرداننده و مدیریت‌کننده اصلی و کلان جنگ جنایتکارانه در غزه و منطقه است، دستور کار قطعی باشد.
بخشی از مدیریت رفتاری امریکا که می‌تواند جنگ ترکیبی و هوشمند امریکا و رژیم صهیونیستی را کنترل و مهار کند، افزایش گسترده و مؤثر، هزینه‌های امریکا در جنگ جنایتکارانه استعماری آنهاست.