باریکه امنیتی

تحليل پيرمحمد‌ملازهي،كارشناس مسائل افغانستان در گفت‌وگو با«قانون»:
برخي مي‌خواهند از اهرم طالبان در برابر حكومت مركزي افغانستان استفاده كنند
در ساليان گذشته بارها از طريق رسانه‎ها يا در ميان سخنان شخصيت‎هاي سياسي شنيده‎ايم كه جنگ آينده در ميان كشورهاي مختلف در كره خاكي بر سر آب است. با توجه به قرار داشتن بخش اعظمي از كشور ايران در اقليم خشك، مشكلات زيست محيطي و خشكسالي از ديرباز در كشور وجود داشته است. كمبود آب در كنار خشكسالي موجب از بين رفت بافت گياهي مناطق مختلف مي‎شود كه اين موضوع مي‎تواند زمينه‌ساز به وجود آمدن پديده ريزگردها شود كه امروز در برخي از بخش‎هاي مختلف كشور با آن روبه‎رو هستيم.
در روزهاي گذشته شاهد آن بوديم كه شخصيت‌هاي امنيتي نيز اعلام كردند بحران آب، ديگر رنگي امنيتي به خود گرفته و از اين رو لازم است كه از سوي مقامات نگاه جدي‌تري به مساله آب صورت گيرد و جلوي اين بحران را قبل از اينكه تبديل به فاجعه شود بگيرند .


هامون يكي ازنقاطي كه در كشور ما از ساليان دور درگير كم آبي و در برخي اوقات بي آبي است. با وجود اينكه تالاب هامون در مرداد 94 به‌عنوان ذخيره گاه زيست‌كره از سوي يونسكو معرفي شد اما همچنان مشكلاتش ادامه دارد.بي‌شك يكي از دلايل بي آبي اين درياچه نرسيدن آب رودخانه هيرمند به آن است و از حدود 150سال پيش كه «گلد اسميت» مرزبندي جنوب شرقي ايران را مطرح كرد، همواره يكي از كشمكش هاي ايران و همسايه شرقي اش تقسيم آب رود هيرمند بوده است. تاريخ يك و نيم قرني اين كشمكش، نشان مي دهد كه فقط دربرهه‌هايي كه طرفين با يكديگر در سطح روابط ديپلماتيك مناسبي قرار داشتند، توافقات بلند مدت بين دو طرف صورت گرفته است . يكي از آخرين توافقات ميان دو كشور ايران و افغانستان پيماني بود كه در سال 1351 به امضا دو طرف رسيد . نكته‎اي كه بايد مورد توجه قرار داد اين است كه در مساله آب هاي مرزي ايران و افغانستان، ديگر همكاري همسايگان يك گزينه و انتخاب نيست بلكه تنها راه حل موجود براي پايان دادن به مشكلات است .
راهبردهاي بن‌بست
به نظر مي رسد با توجه به روابط خوبي كه ميان ايران و افغانستان در حال حاضر وجود دارد شرايط براي رسيدن به راه حلي پايدار و همكاري دوجانبه در مقطع فعلي دور از دسترس نباشد. اما تنها مانعي كه در راه حل ديپلماتيك اين موضوع در مقطع فعلي مي تواند دردسرساز شود، خدشه وارد كردن به اعتماد متقابل است. متاسفانه در سال هاي گذشته اتهاماتي از سوي رسانه هاي غربي به جمهوري اسلامي وارد شد كه اقدامات برخي جناح ها و رسانه هاي داخلي نيز در مطرح شدن اين ادعاها بي اساس نبود. اتهام رابطه ايران با گروه طالبان آن هم در زماني‌كه برخي به گونه‌اي برخورد مي‌كنند كه گويي ميان تروريست‌هاي طالبان، فرقه‌هاي خوب وبد وجود دارد. از طرفي مصاحبه برخي خبرگزاري هاي نزديك به ارگان‎هاي خاص با مقامات طالبان نيز مي‌تواند سبب تشديد حساسيت ها در ميان روابط ايران و افغانستان شود و به نوعي پيامي را به گوش دولت افغانستان برساند كه گويي تهران اين تروريست‌ها را به رسميت مي‌شناسد. بدون شك وجود چنين مسائلي مي‎تواند راه خروج از بحران هاي منطقه‌اي از طريق ديپلماسي را با مشكل مواجه كند.
براي بررسي وضعيت مذاكرات و رفتارهاي كشور همسايه در مساله رودخانه هيرمند، به سراغ پير محمد ملازهي كارشناس مسائل شبه قاره هند رفتيم كه در ادامه، مشروح گفت‎وگوي «قانون» را با او بر سر مشكلات امنيتي اين نوع ندانم‌كاري ها و عواقب آن مي‌خوانيد.
در بحث اختلاف آب هاي مرزي ايران و افغانستان به خصوص مساله تالاب هامون و چالش هاي امنيتي پيش روي آن چه راهكاري را مناسب مي دانيد؟
واقعيت اين است كه بحث آب هاي مرزي يك موضوع پيچيده است ولي براي حل آن يك سري قوانين بين‌المللي براي تامين منافع طرفين وجود دارد. رودخانه از يك كشور سرچشمه مي‎گيرد و مانند رودهاي بسيار، از كشورهاي ديگر نيز عبور مي‌كند. براساس همين قوانين بين المللي بود كه در اوايل دهه 50 شمسي، يك قرارداد ميان ايران و افغانستان به امضا رسيد. آن قرارداد حاكي است كه 26متر مكعب در ثانيه متعلق به ايران است كه پادشاه وقت افغانستان محمدظاهر شاه ، دو متر مكعب به آن اضافه كرد؛ يعني 28متر مكعب آب در ثانيه حق آب سيستان و بلوچستان شد. مهم ترين نكته قرارداد اين است كه اين ميزان مربوط به فصل هاي خشك است كه آب كمتر است.
يعني در هيچ جاي قرارداد به طور صريح اشاره اي به تفكيك ميان فصول كم آب و پرآب نشده است ؟
خير؛ اصل قضيه اين است كه حقابه به ايران داده شود. مشكل در قرارداد1351 آن بود كه قبل از آنكه مجلس افغانستان آن را تاييد و تصويب كند، سردار داوودخان كودتا كرد و پس از آن نيز افغانستان دچار هرج و مرج و جنگ هاي داخلي طولاني مدت شد . ضمن اينكه در آن سال‌ها آب به سمت پايين دست مي آمد و جلوگيري صورت نمي گرفت. ولي قرارداد از ديد رژيم‌هاي بعدي به دليل عدم تصويب مجلس از اعتبار قانوني بالايي در ميان حكام افغانستان برخوردار نبود و مشكل بيشتر دراجراي اين قرارداد ، از اين ناحيه بوده است. امروزه شرايط متفاوت با آن روز هاست و مي‌توان گفت كه در افغانستان، اكثريت معتقدند كه آب هايي كه از كوهستان‌هاي افغانستان سرچشمه مي‌گيرد ، حق مردم افغانستان است و استفاده از آن به همسايگان ارتباطي ندارد،مشكل در اين جاست. گفتني است برخي صحبت هاي آقاي روحاني در كنفرانس اخير تهران كه رييس جمهوري انتقاداتي را متوجه طرف افغان كرد سبب موجي از اعتراضات در خاك افغانستان شد كه صحبت هاي جناب آقاي روحاني را به مثابه زورگويي طرف ايراني تلقي كردند. بهترين راهكار براي خروج از بحران مذاكره مستقيم بر سر احياي آن قرارداد با افغانستان است و آن قرارداد با تمام مشكلات به‌مراتب از بحث هاي ديگر كه مطرح مي شود، عادلانه تر است. هر چندكه ايران خط لوله آبي از سيستان براي زاهدان كشيده است كه مصرف آب فقط براي خود سيستان نيست بلكه زاهدان هم به آن اضافه شده است. سدهايي كه دولت افغانستان در مسير هيرمند زده است از كجكي وبند هاي ديگر، ميزان آبدهي به پايين دست را كاهش داده است.اين ذخيره سازي‌ها به نفع عمران و آباداني افغانستان بوده و حتي تا قندهار نيز در جهت تامين برق تاثيرگذاري مثبتي داشته است. ولي اين مساله ايران و منطقه سيستان وبلوچستان را با خطر جدي تهديد مي‌كند. بحث خشكسالي علاوه بر تهديد اين بخش ايران باعث ايجاد مشكلات زيست محيطي از جمله بحث ريزگردها براي افغانستان نيز مي شود كه متاسفانه طرف افغاني متوجه اين خطرات زيست‌محيطي نيست . به نظر من ايران بايد از طريق مذاكره، مشكل را حل كند .البته نكته‌اي كه در برخي اظهارنظرات افغان ها ديده مي‌شود اين است كه مي‌گويند حقابه ايران به طور كامل داده مي‌شود و ايرانيان سهمي بيشتر از اين مي‌خواهند.
آيا پيمان 1351 توسط افغانستان با توجه به اقدامات اين كشور نقض نشده است؟
در فصول پرآب، طرف افغاني مجبور است براي جلوگيري از اينكه سد كجكي شكسته نشود آن را باز كند. مقدار آبي كه يك‌باره به سمت زابل و هلمند مي‌آيد سبب سيلاب و تخريب مي شود يا بخشي از آن در زمين فرو مي‌رود و تلف مي‌شود كه مشكلاتي را در مناطق پايين دست به وجود مي آورد .
مديريت افغان ها را در اين مساله چگونه ارزيابي مي‎كنيد؟
يا مديريت ناكارآمد است يا عمدي در اين موضوع توسط افغان ها وجود دارد.
ادعاي آن ها از نظر حجم آب درست است ولي آب بايد با توجه به ظرفيت بستر رودخانه در طول سال و به شكل تدريجي رهاسازي شود نه اينكه هرموقع نگران شكستن سد شدند آب را رها كنند و سبب ايجاد سيلاب و اتلاف ميزان زيادي از آب شوند.بنابراين، اين آب ،توافقي نيست كه در قرارداد آمده باشد. من فكر مي‌كنم راه حل، شروع جدي مذاكرات بوده و احترام به قوانين بين المللي در مورد آب هاي مرزي است و حتي اگر قرار شد تجديد نظري درباره قرارداد 1351 صورت بگيرد، از طريق مذاكره بايد روشن شود. به هرحال ايران بايد سهم خودش را از هيرمند به‌دست آورد چرا كه مشكلات زيست محيطي ناشي از خشكي هامون، دامن افغان ها را نيز خواهد گرفت و دوطرف را متضرر مي كند.
برخي از رسانه هاي داخلي ايران با سران طالبان گفت‌وگو دارند و گاهي جريان‌هاي مختلف، تفاوت‌هايي ميان فرقه‌هاي مختلف طالبان قايل مي‌شوند. آيا چنين مسائلي در وقوع اين مشكلات تاثيردارد و درمذاكرات مشكل ساز نخواهد شد؟ آيا طرف افغاني به تلافي چنين رويدادهايي درصدد گروكشي و اعمال فشار بر دولت ايران از طريق مسائلي از جمله آب برنخواهد آمد؟
بله ، من نمي دانم كه شمامي‌توانيد اين مطلب را منتشر كنيد ياخير ولي من نظر شخصي خودم را مي‌گويم؛ واقعيت اين است كه برخي در ايران و روسيه به نوعي به‌دنبال اين هستند كه از اهرم طالبان براي يك چنين مسائلي دربرابر حكومت مركزي افغانستان استفاده كنند ولي اين قصد خطا و اشتباه است.
بستن سد كجكي توسط طالبان هم يك نمونه آن است ؟
بله . ممكن است كه آن ها بگويند اگر به قدرت برسيم چنان مي كنيم ولي واقعيت اين است كه چنين نيست . علاوه اينكه طالبان در گذشته نيز امتحان خود را پس داده اند و راه حل مذاكره مستقيم و توافق با دولت مركزي افغانستان بوده و تنها مذاكره، راهكار اين مشكل است و راه ديگري به نظر من وجود ندارد.
آب بيشتر در اين كشور صرف چه مي‌شود؟
امروزه تعداد زيادي از افراد دراين مناطق، بدون هماهنگي با دولت و با استفاده از موتور آب، به صورت بي‌رويه به كشت خشخاش فعاليت دارند.
در ولايت نيمروز و هلمند كه در مسير هيرمند هستند،كنترل دولت مركزي به چه شكل است؟
كنترل به معناي جدي وجود ندارد. در هلمند بسياري از ولسوالي‌ها(یکی از واحدهای تقسیمات کشوری افغانستان است که معادل واحدی در حدود فرمانداری) در دست طالبان افتاده و جابه جايي نيرو بين دو طرف پيوسته در جريان است ولي كنترل به معناي حقيقي آن وجود ندارد.
قدرت طالبان در اين دو ولايت را چگونه ارزيابي مي‎كنيد؟
قدرت طالبان را به هيچ وجه نمي توان انكار كرد؛ آن‌ها نه اينجا بلكه در ساير ولايت‌ها‌،حدود سي تا چهل درصد افغانستان به ويژه مناطق عشايري را كنترل مي‌كنند.
به نظر شما افغانستان در ساخت بند زياده‌روي نكرده است؟
دولت افغانستان با نگاه به نيازهاي داخلي خود و بدون بررسي نياز مناطق پايين دست و سيستان دست به ساخت بند و سد مي‌زند و در سدسازي آن‌ها هيچ ايراني اي وجود ندارد كه بخواهد نظري بدهد. آن‎ها براي اجراي اين پروژه‎ها كمك‌هاي بين المللي فراواني گرفته اند تا بتوانند در جهت نيازهاي‌شان از آن استفاده كنند.
براي جمع بندي بحث ، شما براي پايان دادن به اين موضوعات راه حل نهايي را در چه مي‌دانيد؟
به طور حتم راه ديگري غير از مذاكره براي حل اين موضوع وجود ندارد.در همه جاي دنيا دو نوع سياست اعمالي و ديگري علني وجود دارد .لازم نيست كه مرزهاي اين دو سياست را مخدوش كنيم . در همه جاي دنيا همين است كه دولت‌ها سياستي را اعلام مي كنند و سياست هايي را در مقابل عمل مي كنند. دستگاه هاي امنيتي چكار مي كنند؟ آيا مي آيند اين موضوع را علني مي‌كنند و مي گويند چنين كاري را مي كنند؟ خير واقعيت ، اين گونه نيست و اگر اقداماتي نيز براي مباحث امنيتي در منطقه صورت مي‌گيرد نبايد علني شود.
التماس تدبير
همان‌گونه كه شاهد هستيم صاحب‌نظران نيز رويه برخي جريان‌ها براي نزديك شدن به طالبان و حساسيت‌زايي براي دولت افغانستان را از جانب برخي جريان‌ها در ايران قبول ندارند. نبايد فراموش كرد كه گروه طالبان زماني‌كه قدرت را در دست داشت از هيچ عملي براي اثبات دشمني با ايران كوتاهي نكرد و حتي در برهه اي آب هيرمند را نيز بر روي همسايه غربي خود بست. خوب است كه در اين مقطع حساس نيز برخي جناح هاي داخلي، نگاهي به منافع ملي داشته باشند و بر هر فرصت‌طلبي كه به دنبال بهانه اي براي تيره‌كردن روابط ايران و همسايگانش است، راه را ببندند . درياچه هامون امروز بيش از هر زماني به عقلانيت مديران دلسوز نياز دارد تا حيات گذشته را باز يابد و مانع از تكرار تاريخ تلخ براي اين زيست بوم مهم كشور شود ، چرا كه در 50 سال گذشته نيز مشكلاتي مشابه در اين منطقه رخ داد كه در نهايت منجر به فاجعه انساني و مهاجرت سيل عظيمي از هموطنان‌مان‌ازسيستان و بلوچستان به استان هاي شمالي كشور شد.
اين زنگ خطر بايد مسئولان را برآن دارد كه هرچه زودتر راهكاري مناسب براي آن بيابند تا فردا روز، خود را در برابر بحراني انساني كه زندگي نيم ميليون ايراني را به طور مستقيم تحت تاثير قرار مي‌دهد، نبينندچراكه مي‌تواند بحران‌هاي امنيتي ايجاد كند. اگر طرف حساب ما دولت قانوني افغانستان باشد بي‌شك مي‌توانيم از مجاري بين‌المللي با آن برخورد يا مصالحه كنيم ولي تروريست‌هاي طالبان مدريت‌هاي جزيره‌اي و شناوري دارند كه به راحتي مي‌توانند عهد و پيمان بشكنند و مشكل ايجاد كنند.