از ماجرای تظاهرات موتوری تا پدیده ممنوع پروازی
[ شهروند] رویدادهای مورد توجه در رسانهها و شبکههای خبری کم نیستند و گلچین کردن بعضی از آنها قدری صبر و تحمل میخواهد تا خواننده بتواند با آرامش و طیب خاطر به کالبدشکافی آنها بپردازد و نتایج منطقی خود را دریافت کند. این روزها اگر چه موضوعاتی از قبیل فیلترینگ، مذاکرات هستهای و شایعهسازیها و... روی بورس است اما آنچه مهم است توجه به ضرورت وحدت و پرهیز از سیاهنمایی و هراسافکنی است. مدیریتی از این دست تنها متوجه دولت و یا سایر نهادهای حکومتی نمیشود، بلکه متوجه تکتک اعضای جامعه و بهویژه رسانههاست. با اینهمه امروز را با چند خبر ریز و درشت و چند تحلیل پیگیر میشویم به این امید که نگاهمان فقط آگاهیبخشی باشد و نه شیطنت رسانهای که این روزها در برخی نشریات و رسانهها اپیدمی شده است...
ماجرای تظاهرات موتوری مقابل مرکز ملی فضای مجازی
حدود دو روز بعد از رفع فیلتر واتساپ و گوگل پلی فراخوانی در فضای مجازی منتشر شده که طبق آن قرار بود بعد از نمازجمعه تهران تظاهرات موتوری انجام شود.
آنها مدعی بودند این تظاهرات موتوری که قرار است مقابل مرکز ملی فضای مجازی انجام شود، در اعتراض به آنچه «قانونشکنی در رهاسازی واتساپ و گوگل پلی» خواندهاند و همچنین «مقابله با پرچم نفوذ فرهنگی» است.
با پایان خطبههای نمازجمعه ویدئویی از راهپیمایی موتوری برخی گروهها علیه رفع فیلترینگ واتساپ و گوگل پلی منتشر شد.
در فیلمی که منتشر شده تجمعکنندگان شعارهایی از قبیل «طرح رفع فیلترینگ؛ فتنه مشرکون است» و «رسانه معاند؛ مخل امنیت است» میدهند. سؤالاتی که در فضای مجازی مطرح است یکی چگونگی مجوز دادن به این تظاهرات موتوری است و دیگری اینکه چرا طرفداران این تظاهرات به این میزان کم هستند؟
ترانه علیدوستی «ممنوع از پرواز» شد؟
اما خبر دیگری که روز گذشته جنجالی شد و در شبکههای اجتماعی دست بهدست شد، این بود که مینا اکبری روزنامهنگار در توییتر مدعی شده بود: «ترانه علیدوستی قصد داشته با دخترش به قشم سفر کند؛ اما فهمیده کدملیاش برای تمام پروازهای داخلی و خارجی مسدود شده!» خبری که اعتماد آنلاین آن را منتشر کرد.
یکی از واکنشها به این خبر توییت محسن برهانی، حقوقدان بود که توییت کرد: دولت بایستی در اسرع وقت اعلام کند که نقض حقوق و آزادیهای شهروندان در قالب ممنوعیتهای بدعتآمیزی چون ممنوعالپروازی، ممنوعالکاری، ممنوعالتصویری، ممنوعالدعوتی، ممنوعالتوییتی، ممنوعالمعاشرتی، ممنوعالسیمکارتی و هر ممنوعالچیچی دیگری، غیرقانونی است.
تغییر نام خیابان «بیستون» در تهران به «یحیی سنوار» منتفی شد
واکنشها به ماجرای تغییر نام خیابان بیستون هم ادامه داشت. علیرضا نادعلی، سخنگوی شورای شهر تهران روز پنجشنبه ۶ دی تغییر نام بخشی از خیابان «بیستون» به «یحیی سنوار» را منتفی اعلام کرد اما افزود «معبر مناسبتری» برای نامگذاری بررسی خواهد شد. این مقام شورای شهر گفت برای اعضای شورای شهر «هم مفاهیم و مفاخر تاریخی و ایرانی اهمیت دارد» و هم «مفاخر مقاومت».
برخی از سایتها مثل رکنا نوشته بودند: تصمیم اخیر شورای شهر تهران برای تغییر نام خیابان بیستون به یحیی السنوار، موجی از واکنش در میان مردم و نهادهای مختلف بهدنبال داشت. این اتفاق بار دیگر سؤالات جدی را درباره معیارهای نامگذاری خیابانها و تأثیرات منفی تغییر نامهای آشنا و سنتی بر هویت شهری و احساس تعلق شهروندان برانگیخت. آیا این تغییرات بدون توجه به خواست عمومی و فرهنگی جامعه، آسیبهای جبرانناپذیری به همراه
خواهد داشت؟
یکی از واکنشها هم از سوی وزارت میراث فرهنگی بود. علی دارابی قائممقام وزیر ومعاون میراث فرهنگی خطاب به شورای شهر تهران نوشته بود: سخنی با اعضای محترم شورای اسلامی شهرتهران؛ دوقطبیهای کاذب ایجاد نکنیم.نامگذاری اماکن وخیابانها یکی ازوظایف شورای شهر برابرقانون است.اما حسن انتخاب ودقت درانتخاب نام و پرهیز از دوقطبیهای نادرست نیز مورد انتظار جدی است. اعلام تغییر خیابان «بیستون» به «مجاهد شهید یحیی سنوار» نمونهای از این دوگانهسازیهای نادرست است. بیستون که نشانی ازعظمت واقتدارایران وبزرگترین سنگ نبشته جهان است. ٥٢٠ سال پیش از میلاد ساخته شده است و سندی گویا از پیروزی داریوش شاه در مقابل گئومات مغ و به بند کشیدن یاغیان است. بیستون کرمانشاه درسال ٢٠٠٦میلادی بهعنوان یکی از آثارملموس ایران در فهرست جهانی یونسکو ثبت گردید که موجب افتخار همه جهانیان است. سخن برسراین است که این همه خیابان و مکان برای شهید مقاومت و ضدرژیم آدمکش و غاصب صهیونیستی «یحیی سنوار» وجود دارد. چرا با این عدمدقت نگرانی برای میراث فرهنگی وهمه علاقهمندان ودوستداران فرهنگ وهنرکشور ایجاد کرده اید؟بهعنوان خادم کوچک میراث فرهنگی انتظاردارم درتثبیت نام خیابان بیستون وانتخاب مکانی دیگر برای شهید پرافتخارمقاومت ومبارز علیه رژیم صهیونیستی اقدام فرمایید.
اگر از لایه و پوسته تحریمها خارج نشویم، تبعات
خسارت بار داخلی خواهد داشت
ماجرای مذاکرات و رفع تحریمها همچنان یکی از سرفصلهای رسانه هاست. «رفع تحریم ها» از مهمترین دستورکارهای دولت نوپای پزشکیان است، او میداند که مسیر حل مشکلات اقتصادی و معیشتی از رفع تحریمها میگذرد، برهمین اساس نیز دیپلماسی دولت مسیری متفاوت از آنچه در سه سال گذشته مشاهده شد را طی چندماه اخیر طی کرده است.
از سوی دیگر برخی اظهارات از سوی چهرههایی چون کمال خرازی، دبیر شورای راهبردی وزارت خارجه حکایت از آن دارد که رویکرد مذاکره رویکردی در دسترس برای مقامات مختلف است اما نه بیقید و شرط.
محمد عطریانفر، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی با اشاره به وضعیت فعلی برجام میگوید: برجام بهدلیل اینکه دچار تأخیر و عملاً توقف در اجرا شده، برکات و آثاری که میتوانست درگذشته برای کشور داشته باشد، کاهنده و کم شده است. علی القاعده باید موضع تحریمی ایران را در ظرفیت و مقیاس جهانی حل کنیم، اگر این روند را طی نکنیم تبعات خسارت بار داخلی خواهیم داشت.
محمد عطریانفر ازجمله تحلیلگران سیاسی اصلاحطلب است که که در گفتوگو با خبرآنلاین میگوید فضا برای مذاکره فراهم است اما...
او تأکید دارد که هر نظامی در مقام تامین منافع خود باید مسیر مذاکره را طراحی کند. عطریانفر همچنین میگوید که منافع برجام بهخاطر تأخیر در اجرا و البته توقف اجرا کاهش یافته است.به لحاظ اقتصادی، ارتباطی، توسعه علمی و بحث نواوری و پیشرفت نیازمند گسترش ارتباط هستیم. فارغ از اینکه ذهن خود را صرفاً معطوف به دستاوردها و برکات اقتصادی برجام کنیم باید بر این نکته تمرکز کنیم که ما لاجرم باید از لایه و پوسته تحریم خارج شویم. لذا هر کسی که منادی مذاکره با دنیای پیرامون است، درصورتی که کارگزاران فعال و مذاکرهکنندگان حرفهای را در این روند بسیج کند، حتماً کشور به منافع ذاتی و قهری خود دست خواهد یافت.
مانور دکترین
روزنامه شرق مینویسد: در حالی سیدکمال خرازی، رئیس شورای راهبردی روابط خارجی، در مصاحبه با شبکه المیادین از آمادگی ایران برای گفتوگو با آمریکا خبر داد که پیشتر این مقام کشورمان مرتب از تغییر دکترین هستهای سخن میگفت. البته خرازی در مصاحبه جدید خود متذکر شد: «برای هر دو وضعیت آمادهایم؛ هم گفتوگو و هم مقابله با فشارها. لذا تهران گامهای خود را متناسب با نوع سیاست دولت جدید آمریکا مشخص خواهد کرد». به گزارش شرق، اگرچه کمال خرازی در جدیدترین اظهارنظر خود یک پوستاندازی جدید را تجربه کرده و برخلاف دیگر مصاحبهها، این بار از تغییر دکترین هستهای و تهدید اتمی نگفت، اما برخلاف او، عباس عراقچی اخیرا ادبیاتش را به سمت دیگری برده و روی تغییر دکترین هستهای مانور میدهد. چنانکه روزنامه انگلیسی گاردین در گزارشی از نشست عراقچی با خبرنگاران خارجی در لیسبون پایتخت پرتغال نوشت: «عراقچی در لیسبون، قبل از دیدار مذاکرهکنندگان ایرانی و اروپایی در ژنو، صحبت کرد و نشست روز جمعه (۹ آذر) را یک جلسه طوفان فکری توصیف کرد تا ببینند آیا راهی برای خروج از بنبست آنها وجود دارد یا خیر. ضمنا او (عراقچی) اعتراف کرد نسبت به این دیدار بدبین است و گفت که مطمئن نیست ایران با طرف راست صحبت میکند». رئیس دستگاه دیپلماسی ایران به خبرنگاران گفت: «اگر غرب تهدید به اعمال مجدد همه تحریمهای سازمان ملل متحد را ادامه دهد، احتمالا بحث هستهای در داخل ایران به سمت در اختیار داشتن تسلیحات (هستهای) گرایش پیدا خواهد کرد». عراقچی در عین حال یادآور شد: «ایران پیشتر نیز توانایی و دانش ساخت سلاح هستهای را داشته، اما این موضوع بخشی از راهبرد امنیتی این کشور را تشکیل نمیدهد.»
با دست دست کردن در رفع فیلتر جامعه را شرطی نکنید
به غیراز مذاکرات، همچنان پس لرزههای رفع فیلترینگ از واتساپ و گوگل پلی ادامه دارد. روزنامه فرهیختگان با بررسی فرایندی که جامعه را نسبت به موضوعاتی چون مذاکره، فیلترینگ و... شرطی کرده و نقش سیاستمداران در این وضعیت نوشت: «یکی بحث سیاست خارجی و دیگری سیاستهای مربوط به فضای مجازی. تقریباً رویدادی در جامعه ایران در این سالها رخ نداده که بهنوعی متصل به این دو حوزه نباشد که هرکدام نیز تأثیرات شگرفی بر تصمیم جمعی ایرانیان، کنش گروههای اجتماعی مختلف و تغییرات بنیادین در جامعه ایران داشتهاند. نتیجه بدیهی آن، تغییرات بزرگ در سرنوشت جمعی ما و آینده کشور است.»
این روزنامه در شرح مخاطرات جامعه شرطی شده، نوشت: «جامعهای که بهخاطر دعوای دو دیدگاه صفر و صدی از سیاست خارجی تمام آینده یا آرمانش را در تحولات روابط خارجی جستوجو میکند. سالها تلاش حاکمیت در ایران برای تعدیل نگاه اجتماعی درباره سیاست خارجی هنوز اثربخش نبوده است. دو دیدگاه متضاد موجود یا آب خوردن ما را به توافق مربوط کردند یا از فرصتهای بزرگ برای یک توافق خوب و قابلقبول خارجی استفاده نکردند تا هزینه سوءمدیریتها و نتایج منفی آن در معیشت مردم از جیب آرمانها برود. تا امروز که روی جلد روزنامه دولت توافق با ترامپ تنها فرصت کشور برای بهبود اوضاع معرفی میشود.»
«فرهیختگان» در ادامه به موضوع فضای مجازی و دو دیدگاه مختلف درباره آن پرداخته و نوشته: «برای اصلاح مسیر غلطی که در سالهای قبل رفتیم دو گروه رادیکال باز هم فعالند. رفع فیلتر میتواند از تعمیق «شرطیشدن» جامعه در استفاده از فضای مجازی جلوگیری کند. جامعهای که امکان انسانی، توان فنی و ظرفیت اجتماعی پدیدههای بومی در فضای مجازی را دارد. دست دست کردن در رفع تصمیمات گذشته به اندازه تحقیر توان داخلی در شرطیشدن جامعه اثرگذار است. آن تعداد نماینده مجلسی که در آستانه تصمیم شورایعالی فضای مجازی نامه بدون اسم در مخالفت با اصلاح تصمیمات قبلی بیرون میدهند، فرزندخوانده همان دیدگاه منجمدیاند که در سیاست خارجی توافق را حرام و منکر میداند. برای مدیریت فضای مجازی؛ هم تقدیم امکان و فضای کشور به سکوی خارجی بدون مدیریت و راهبرد کلان خطاست، هم سپردن آن به دیدگاه دو گیگابایتی خشک مغز. اینها مواد لازم برای ساختن جامعه شرطیشدهاند نه بیشتر.»
آدرس غلط رسانه جبهه پایداری
اما نکتهای که خبرآنلاین دیروز کشف کرده بود این بود که تصویری که رسانه رجانیوز درباره فیلترینگ در دولتهای اخیر به ریاستجمهوری احمدینژاد، حجتالاسلام و المسلمین روحانی و شهید حجتالاسلام ابراهیم رئیسی منتشر کرده بود یک اشتباه فاحش دارد.
این رسانه نتیجه گرفته که دولت سیزدهم کمترین اثر را در فیلترینگ داشته و به آن افتخار کرده است. این در حالی است که پس از فیلترینگ گسترده پلتفرمها، در دوره ریاستجمهوری احمدینژاد و ادامه آن برخلاف خواست روحانی، مگر پلتفرم مهمی باقی مانده بود که دولت سیزدهم فیلتر نکرد؟ رسانه رجانیوز پیش از این، از فیلترینگ دفاع شدید کرده اما همزمان، کمترین آمار فیلترینگ را به دولت محبوب خود نسبت داده است!
پشت پرده این دروغ چه کسانی هستند؟
سایت روزنامه اطلاعات هم دیروز با انتشار تحلیلی به اقدامات اخیر تندروها علیه دولت پزشکیان پرداخت. بهخصوص انتشار شایعه استعفای رئیسجمهوری، با واکنشهای زیادی از سوی چهرههای مهم سیاسی و حتی اصولگرایان همراه شد.
با وجود آنکه کمتر از ۵ ماه از عمر دولت پزشکیان میگذرد، اما، تندروها با به راه انداختن کارزار استعفای مسعود پزشکیان تلاش زیادی برای به زمین زدن دولت انجام میدهند.
در روزهایی که مسعود پزشکیان بهعنوان رئیسجمهوری ایران به مصر سفر کرده بود تا در یازدهمین اجلاس سران گروه «دی ۸» حضور پیدا کند، انتشار یک عکس از او و رجب طیب اردوغان و دیدار آنان پس از ماجرای سقوط دولت بشار اسد خشم مخالفان دولت را برانگیخت. خشمی که تنها یک بهانه بود برای اجرای یک سناریوی جدید از سوی این طیف فکری؛ شایعه و درخواست استعفای پزشکیان.
آنها با انتشار کلیپهای کوتاه در پلتفرمهای فیلتر شدهای چون توییتر و اینستاگرام به راحتی از سقوط دولت پزشکیان گفتند. هر چند که این شایعه از سوی سرپرست امور اطلاعرسانی شورای اطلاعرسانی دولت تکذیب شد و آن را «دروغی شاخدار» خواند؛ اما این سؤال ایجاد میشود که پشت پرده این دروغ چه کسانی هستند؟
روزنامه صبح نو، که از روزنامههای نزدیک به محمدباقر قالیباف است، با اشاره به اینکه چه کسانی چنین شایعاتی را طراحی میکنند و چه هدفی دارند؟؛ مینویسد؛ «البته این روزها برخی گروهها مدعی نمایندگی هسته سخت شدهاند که رفتارهایشان با تعریف صحیح آن فاصله بسیاری دارد و این رفتارها هم موجب بروز چالشها و انحرافاتی شده است تا جایی که موجب بدبینی برخی افراد جامعه نسبت به انقلاب شده است. شایعاتی همچون استعفای رئیسجمهور یا انتقادات تند از سیاستهای اقتصادی و اجتماعی دولت، نمونهای از این رفتار است که عمدتا در تلاش هستند تا از طریق دامن زدن به شکافها و بیاعتمادی در سطح جامعه، به جایگاه هسته سخت نظام آسیب بزنند. این در حالی است که دولت در مواجهه با چالشهای پیچیده داخلی و بینالمللی، وظیفه دارد تا از ثبات و امنیت کشور دفاع کند.»
از سوی دیگر، انتشار عکس اردوغان و پزشکیان، تنها علت عصبانیت آنان از رئیس دولت چهاردهم نیست. پیش از این سفر هم، انتشار فیلمی از گریه رئیسجمهوری در فراق همسرش، باعث تمسخر آنان در فضای سیاسی و مجازی شد. خاصه آنکه حمید رسایی، نماینده تهران، در واکنش به گریههای رئیسجمهور پس از مواجهه با عکس همسر مرحومش، نوشت: «واضح است که گریه همیشه نتیجه دلتنگی نیست، گاهی نشانه استیصال و درماندگی است بهدلیل ضعف و نابلدی در پذیرش کاری که توانایی انجامش را نداشته.»
اما اقدامات اخیر تندروها علیه دولت پزشکیان بهخصوص انتشار شایعه استعفای رئیسجمهوری، با واکنشهای زیادی از سوی چهرههای مهم سیاسی و حتی اصولگرایان همراه شد. خاصه آنکه محمد مخبر، مشاور و دستیار رهبر انقلاب، در واکنش به شایعه استعفای رئیسجمهور، انتشار چنین اخباری را حرکتی در مسیر خواست دشمنان دانست که بهدنبال ایجاد بیاعتمادی در میان مردم و مدیران نظام هستند.
از سوی دیگر، نکته جالب توجه متنی بود که حسین سلیمانی، سردبیر سایت مشرق در توییتر خطاب به تندروها نوشت: «خیانت گاهی تعریفی ساده دارد و در یک جمله قابل تعریف است؛ تخریب رئیسجمهور دقیقا زمانی که در سفر خارجی است؛ آن هم نه فقط تخریب داخلی، بلکه پیام این تخریب را به خارج از کشور هم میرسانند... مرحله دوم کمپینهای برکناری و استعفای رئیسجمهور، دادن پالس به کشورهای دیگر برای تشدید فشارهاست. این گروه منتظر آمدن ترامپ، وضع تحریمهای سختتر و سقوط دولت پزشکیان به هر قیمتی هستند. در پیوست این کمپینها، ستادهای انتخاباتیشان همچنان فعال است و به امید یک انتخابات زودهنگام مشغول فعالیت هستند! ریشههای این نفاق و خیانت و همسویی با صهیونیستها جایی بیشتر آشکار میشود که تلاش برای بیدولت ساختن ایران، منحصر به دولت پزشکیان نیست؛ اینها حامیان دولت انقلابی یا دشمن دولت اصلاحطلب هم نیستند؛ بلکه مخالف ثبات و موفقیت هر دولتی در ایران هستند.» روزنامه آرمان ملی هم نوشت: «حمله، هجمه، اهانت، هتاکی، تخریب، تمسخر» اینها واژههایی است که میتوان با آنها رویکردهای معمول تندروها را توصیف کرد. تفاوتی هم نمیکند که این اقدامات علیه چهکسی باشد و هر کسیکه در مقابل توپخانه آنها قرار گیرد آتش خود را روی او خواهند گشود. مسائلی همچون منافع ملی، وحدت ملی، شرایط حساس کشور و... نیز برایشان مثقالی اهمیت ندارد و فقط طبق منویات و اهداف خود پیش میروند.»

