از شکست فشار حداکثری تا گفت‌وگو با شرایط ایران

    نوید شفیعی با وجود آنکه مذاکره با آمریکا از سوی برخی جریان‌ها با شعار رفع تحریم‌ها و بهبود معیشت مطرح می‌شود، تجربه سال‌های گذشته نشان‌ داده این گفت‌وگوها همواره ابزاری برای تحمیل اراده سلطه‌جویانه آمریکا و کسب امتیاز از ایران بوده‌اند. شکست سیاست فشار حداکثری واشنگتن، عقب‌نشینی از تهدیدات نظامی و نهایتاً بازگشت به میز مذاکره، آن هم تحت شرایط ایران، بار دیگر اثبات کرد که راهبرد مقاومت فعال و تکیه بر ظرفیت‌های داخلی، بیش از «اعتماد به لبخندهای سیاسی» می‌تواند کشور را به پیش ببرد. مذاکره با آمریکا، اگرچه در ظاهر با شعار رفع تحریم‌ها و تأمین منافع ملّت صورت می‌گیرد، اما در باطن، همواره ابزاری برای فشار، نفوذ و تحمیل اراده نظام سلطه استکباری آمریکا و غرب به ایران بوده است. تجربه تاریخی ملت ایران از رفتار دوگانه و عهدشکنی مستمر مقامات آمریکایی، به‌ویژه پس از توافق نافرجام برجام، اثبات کرده که اعتماد به آمریکا، نه‌تنها دستاوردی برای کشور به همراه نداشته، بلکه زمینه‌ساز افزایش فشارها و گستاخی‌های بیشتر دشمن شده است. ایران اسلامی، با اتکا به ظرفیت‌های درونی، قدرت منطقه‌ای و پشتوانه مردمی، ثابت کرده که نیازی به لبخندهای فریبکارانه واشنگتن ندارد و هرگونه مذاکره‌ای، تنها زمانی معنا می‌یابد که عزت و منافع ملّی در آن حفظ شود. از طرف دیگر اگر کمی از مذاکرات ایران و آمریکا هم فاصله بگیریم، خواهیم دید که طی سال‌های گذشته آمریکا در دیگر مذاکرات، توافقنامه‌ها و قراردادهای بین‌المللی نیز هیچ‌گونه پایبندی نداشته و به صورت یکطرفه خارج شده است. لذا با نگاهی به سیر مذاکرات گذشته و مواضع متغیر آمریکا، بیش‌تر مواضع دوگانه این کشور را مورد بررسی خواهیم داد. همچنین اگر کمی فراتر از چارچوب مذاکرات ایران و آمریکا بنگریم، به‌وضوح مشاهده می‌شود که ایالات متحده در سال‌های اخیر حتی در قبال سایر توافقات، پیمان‌ها و قراردادهای بین‌المللی نیز رفتاری غیرمتعهدانه و بی‌ثبات داشته است. خروج‌های یکجانبه از معاهداتی نظیر توافق آب‌وهوایی پاریس، پیمان منع موشک‌های هسته‌ای میان‌برد (INF) و حتی رفتارهای متناقض در نهادهایی چون سازمان بهداشت جهانی، گواهی روشن بر سیاست‌های خودمحورانه و بی‌ثبات‌ساز این کشور است. از همین‌رو، با مرور روند مذاکرات گذشته و بررسی عملکرد متناقض و غیرقابل اعتماد آمریکا، می‌توان با دیدی واقع‌بینانه‌تر به مذاکرات جاری میان ایران و آمریکا نگریست و دریافت که اتکاء صد‌ در‌ صدی به این گفت‌وگوها و فاصله گرفتن از توانایی‌های داخلی می‌تواند ایران را مجدد از پیشبرد برنامه‌های خود از جمله تقویت ارتباط با کشورهای همسایه و منطقه عقب بیاندازد.  دیپلماسی فراتر از میز مذاکره با آمریکا مذاکره آمریکا صرفاً یکی از ابزارهای دیپلماسی وزارت خارجه و سیاست خارجی ایران است؛ نه راه‌حل نهائی و نه ضامن قطعی موفقیت. تجربه سال‌های اخیر نشان داده که اتکا صرف به مذاکرات، به‌ویژه با طرفی مانند ایالات متحده که سابقه‌ای طولانی در عهدشکنی و رفتارهای غیرقابل پیش‌بینی دارد، می‌تواند آسیب‌های جدی به منافع ملی وارد کند. واقعیت این است که آمریکا در بسیاری از توافق‌نامه‌های بین‌المللی، از برجام گرفته تا پیمان‌های اقلیمی و امنیتی، بدون هزینه سیاسی جدی از تعهدات خود خارج شده و عملاً نشان داده که پایبندی به توافق جز در شرایطی که منافع یکجانبه‌اش تأمین شود، جایی در دکترین سیاست خارجی‌اش ندارد. در چنین شرایطی، انتظار اینکه مسیر گشایش اقتصادی، رفع تحریم‌ها و ثبات اقتصادی صرفاً از مجرای مذاکره با آمریکا بگذرد، نه‌تنها تحلیلی ساده‌انگارانه بلکه رویکردی خطرناک است و البته که این مسئله در دولت به خوبی مد‌نظر قرار گرفته است. البته که در شرایط مذاکره دولت باید ضمن حفظ خطوط قرمز، با نگاه به ظرفیت‌های داخلی، تعاملات منطقه‌ای و چندجانبه‌گرایی هوشمند، مسیر توسعه را از مذاکره‌محوری صرف با آمریکا جدا کند. چرا که مسبوق به سابقه بوده است که برخی با اعتقاد به اینکه تنها راه تنفس کشور آمریکاست و معتقد بودند «تحریم باید از بین برود تا مشکل آب خوردن مردم حل شود» کشور را به انزوا کشانده و روابط با دیگر کشورها را نادیده گرفتند. روابطی که در دولت شهید رئیسی تقویت شد و کشور را از ورطه عاشقی یکطرفه‌ای که به غرب و آمریکا شده بود خارج کرد.  باید خاطرنشان کرد دولت چهاردهم باید با مدیریت مؤثر، شرایط کشور را به‌گونه‌ای سامان دهد که نوسانات کاهشی ناشی از آغاز مذاکرات، در صورت عدم موفقیت آن، منجر به نوسانات صعودی و افزایش قیمت‌ها نشود و اقشار جامعه درگیر بازی روانی ترامپ نشوند. در واقع باید این مسئله را مد‌نظر قرار داد؛ کشورهایی که توانسته‌اند در برابر فشارهای بین‌المللی مقاوم باقی بمانند، دقیقاً همان‌هایی هستند که اقتصاد و سیاست خود را گروی لبخند یا اخم قدرت‌های بزرگ نکرده‌اند. دیپلماسی باید فعال، چندمسیره و مبتنی بر عزت و استقلال باشد. وابسته ماندن به نتیجه مذاکرات با کشوری که خود را فراتر از قواعد بین‌المللی می‌بیند، نه تدبیر است و نه عقلانیت راهبردی. از همین‌رو، دولت چهاردهم باید به مذاکرات صرفاً به‌عنوان یکی از گزینه‌های ممکن در میان مجموعه راه‌حل‌های مدیریت کشور بنگرد؛ نه به‌عنوان تنها مسیر یا راهکار اصلی حل مشکلات. چرا که حتی اگر توافقی هم صورت گیرد، ممکن است خود ترامپ زیر آن بزند. در سال ۲۰۱۷، ایالات متحده با خروج از توافق تجارت آزاد آمریکای شمالی (نفتا) کانادا را تحت فشار قرار داد تا پای میز مذاکرات جدید بیاید و به توافقی جایگزین تن دهد. تهدیدات دولت ترامپ مؤثر واقع شد و در نوامبر ۲۰۱۸، کانادا سرانجام با توافق جدیدی به نام «یو‌اس‌ام‌سی‌ای» (USMCA) موافقت کرد. با این حال، هفت سال بعد خود ترامپ حتی به همان توافقی که خود پایه‌گذاری کرده بود پایبند نماند و با آغاز یک جنگ اقتصادی جدید علیه کانادا، خواستار توافقی دیگر با امتیازات بیشتر شد. تحلیلگر آمریکایی:  «‌ایران باید موضع سرسختانه‌ای در برابر ترامپ بگیرد‌» به اذعان تحلیلگر آمریکایی نیز ترامپ نه قابل اعتماد و نه دارای وجدان اخلاقی است. لذا در شرایطی که با یک بازیگر عاقل مواجه نیستیم نباید آینده کشور را معطل کنیم یا بعد از موفقیت مذاکره مسیرهای ارتباطی با دیگر کشورها را تعطیل کنیم. جان مرشایمر، نظریه‌پرداز برجسته روابط بین‌الملل درخصوص ترامپ و غزه گفت: «این فرد (ترامپ) دقیقاً می‌داند در غزه چه اتفاقی افتاده. او خوب می‌داند اسرائیلی‌ها با فلسطینی‌ها چه کرده‌اند. و نگرش او به فلسطینی‌ها واقعاً شرم‌آور است. چه می‌توانم بگویم؟ فکر نمی‌کنم که اصلاً وجدان اخلاقی داشته باشد.» همچنین درخصوص ایران گفت: «اگر آمریکا به ایران حمله کند، ایران به دنبال بمب اتمی خواهد رفت، اسرائیل را هدف قرار خواهد داد. توصیه من این است که ایران باید موضع سرسختانه‌ای در برابر ترامپ قلدر بگیرد.» فارغ از مذاکرات، تعامل راهبردی با چین، روسیه و کشورهای منطقه، از جمله اعضای سازمان همکاری شانگهای، اتحادیه اقتصادی اوراسیا، و همچنین همسایگان نزدیک، نه‌تنها یک انتخاب هوشمندانه، بلکه ضرورتی برای عبور از فشارهای یکجانبه غربی است. قرارداد ۲۵ ساله با چین، گسترش همکاری‌های نظامی و انرژی با روسیه، و نیز تقویت روابط با کشورهای منطقه می‌تواند مسیرهای جدیدی برای تجارت، تأمین مالی و سرمایه‌گذاری پیش‌ روی ایران قرار دهد. درخصوص همکاری‌ها نیز بابکوف، معاون رئیس دومای روسیه در مصاحبه با شبکه راشا تودی، سند جامع راهبردی بین ایران و روسیه را معماری جدید روابط بین دو کشور خواند و گفت: «دلیل اینکه چنین روابطی به سطحی این‌چنین بالا می‌رسد، در عوامل متعددی نهفته است. از جمله مهم‌ترین آن‌ها، نزدیکی دیدگاه‌ها در مورد نظم جهانی آینده است. برای مثال، ایران و روسیه هر دو از جهانی چندقطبی حمایت می‌کنند و بر اصولی چون عدم مداخله در امور داخلی کشورها و احترام به حاکمیت ملی تأکید دارند.» وی افزود: «ممکن است در چنین توافق‌نامه‌هایی به‌طور مستقیم به موضوع همکاری نظامی اشاره‌ای دقیق نشده باشد، اما باید توجه داشت که عمق همکاری در سایر حوزه‌ها‌– از اقتصاد و سیاست گرفته تا فناوری و امنیت – گویای این است که سطح اعتماد و هماهنگی بسیار بالا و جدی است.» همچنین آندری کارتاپولوف، رئیس کمیته دفاعی دومای روسیه گفت: «روسیه توافق‌نامه استراتژیک ۲۰ ساله‌ای با ایران امضا کرده که روابط نظامی و اطلاعاتی را در شرایط افزایش فشارهای غرب تقویت می‌کند. این توافق فاقد بند مشترک در زمینه مشارکت مستقیم در عملیات رزمی است، اما شامل همکاری کامل در زمینه‌های تسلیحاتی، دفاعی و امنیت منطقه‌ای  می‌شود.» وی افزود: «کمک نظامی به معنای مشارکت مستقیم در عملیات رزمی نیست، زیرا نیروهای مسلح روسیه و ایران کاملاً خودکفا بوده و قادر به انجام وظایف خود به‌صورت مستقل هستند. همکاری‌ها در قالب توافق‌نامه موجود، از جمله تبادل اطلاعات و ارسال متقابل سلاح و تجهیزات ادامه خواهد یافت.» رئیس کمیته دفاعی دومای روسیه افزود: «مشارکت مستقیم آمریکایی‌ها بعید است. احتمالاً اسرائیل این اقدام را انجام خواهد داد، همان‌طور که در گذشته همچنین عملیات‌هایی داشته است. ایران باید به کار خود در زمینه بهبود برنامه هسته‌ای ادامه دهد و به هیچ‌وجه نباید به خلع سلاح یکجانبه تن دهد، زیرا پیامدهای آن می‌تواند برای مردم ایران بسیار ناخوشایند باشد.» پر واضح است که اقتصاد و همکاری ایران محدود به آمریکا نیست و علاوه‌بر روسیه، می‌توان با چین و دیگر کشورهای منطقه همکاری و تعامل کرد.  اولین شکست قمارگونه ترامپ در برابر ایران بررسی روند روزهای گذشته نشان می‌دهد که آمریکا بیش از پیش به دنبال مذاکره است. روزهای گذشته، تمام مواضع آمریکا بر پایه تهدید استوار بود؛ از جمله تهدید به بمباران برخی مناطق در صورت ادامه فعالیت‌های هسته‌ای ایران و همچنین تلاش برای اعمال فشار روانی بر افکار عمومی از طریق انتشار اخباری مبنی بر استقرار ناوهای جنگی، جنگ نیابتی از طریق رژیم صهیونیستی و استقرار بمب‌افکن‌های 2-B در جزیره «دیگو گارسیا». هدف از این اقدامات، وادار کردن ایران به تسلیم شدن در برابر خواسته‌های آمریکا بود. در نهایت این آمریکا بود که برای مذاکره پا پیش گذاشت و با شرایط ایران دور اول مذاکرات انجام شد. این نشان‌دهنده شکست سیاست فشار حداکثری در ایران است. سیاستی که ترامپ نه‌تنها در قبال ایران بلکه به اشکال مختلف در مواجهه با متحدان خود همچون اروپا اجرائی کرد.  در حقیقت، قماری یکطرفه‌ای که «ترامپ قمارباز» در جهان علیه کشورها شروع کرد، اولین شکست را در مقابل جمهوری اسلامی ایران تجربه کرد. مشخصا، تمامی تهدیدات، گزینه‌های جنگ و نظامی‌گری که در شکست ایران به قمار گذاشته بود، همه از بین رفت و خود را در میز مذاکرات با ایران آن هم به صورت غیر‌مستقیم (شرط ایران برای مذاکره) دید. تحلیلگر برجسته جهان عرب: «ایرانی‌ها از موضع قدرت وارد مذاکرات شدند» عبدالباری عطوان، تحلیلگر برجسته جهان عرب، در تحلیلی به بررسی مذاکرات جاری میان ایران و ایالات متحده در عمان پرداخت و تأکید کرد که این گفت‌وگوها نتیجه شکست سیاست‌های تهدیدآمیز واشنگتن است. وی گفت: «‌اکنون مسئله اینجاست که ایرانی‌ها از موضع قدرت وارد می‌شوند. چون این ترامپ بود که اول فریاد زد، ترامپ بود که پس از تهدیداتش گفت ایران در حال توسعه جهنم است و با ضربات ویرانگر و شدیدی مواجه خواهد شد. اما در نهایت این آمریکا بود که عقب‌نشینی کرد، نه ایران» تحلیلگر برجسته جهان عرب خاطرنشان کرد: «چرا آمریکا عقب‌نشینی کرد؟ چون تهدیداتش در به زانو درآوردن یا ترساندن ایران کاملاً شکست خورد.» ایران با اعتماد به ظرفیت‌های داخلی خود و با تکیه بر مقاومت فعال، توانسته است شرایط را به‌گونه‌ای مدیریت کند که آمریکا را مجبور به عقب‌نشینی و پذیرش شرایط ایران برای مذاکره کند. این موفقیت نشان‌دهنده قدرت ایران در حفظ عزت و منافع ملی است و اثبات می‌کند که مسیر پیشرفت کشور نه از طریق اعتماد به قدرت‌های خارجی، بلکه از طریق تقویت توانمندی‌های داخلی و روابط  منطقه‌ای است. در نتیجه، مذاکرات با آمریکا تنها یکی از ابزارهای دیپلماسی ایران است و نباید به‌عنوان تنها راه‌حل برای حل مشکلات کشور در نظر گرفته شود. ایران باید با حفظ خطوط قرمز خود و توجه به منافع ملی، راه‌های دیگری را برای گسترش و تقویت همکاری‌های اقتصادی و سیاسی دنبال کند تا از وابستگی به مذاکرات بیش از پیش فاصله بگیرد و مسیر رشد و توسعه پایدار خود را طی کند.
قیمت لحظه ای ارز دیجیتال