شرطی شدن اقتصاد ایران و بحران تاب‌آوری


مرتضی افقه
کارشناس اقتصادی

  شرطی شدن اقتصاد کشور در این سطح نشان از یک بیماری خطرناک دارد. امروز اقتصاد ما همچون بیماری است که سیستم دفاعی‌اش مختل شده و با ساده‌ترین ویروس‌ها، دچار مریضی‌های سخت می‌شود. اقتصاد ما اکنون نه تنها در مقابل هیچ موضوعی تاب‌آوری ندارد که به سرعت تحت‌تأثیر اخبار و گاه شایعات قرار می‌گیرد. این میزان از شرطی شدن به دلیل آن است که اولویت ما به جای اینکه افزایش رفاه عمومی، تأمین نیازهای اساسی و پیشرفت تولید باشد، چیزهای دیگری بود. تا زمانی که درآمدهای نفتی را داشتیم، تا حدی می‌شد این مشکل را مدیریت کرد و این ضعف در اولویت‌بندی به چشم نمی‌آمد ولی با اعمال تحریم‌ها دیگر نمی‌توان این بیماری را پنهان کرد. اقتصادی تاب مقاومت در مقابل فشارهای بیرونی را دارد که متکی به نیروی انسانی باشد؛ اما متاسفانه ما در کشورمان نیروی انسانی خود را فراری دادیم. با دستمزدهای پایین، با تنگ نظری، با اجرای سیاست‌هایی که به گسترش فقر انجامید . نتیجه این شد بخش مهمی از نیروی انسانی کشورمان کوچ کردند و این روند ادامه دارد. متاسفانه در ایران ترجیح دادند به جای تکیه بر مردم و نیرئی انسانی، به درآمدهای سرشار نفتی تکیه کردند. انسداد سیاسی و اقتصادی ما از این ناشی می‌شود که به جای جلب رضایت مردم، اهداف دیگری را دنبال کردند تا امروز به نقطه‌ای برسیم که خبر تعویق یک مذاکره ۵ درصد از ارزش پول ملی را از بین ببرد. به طور کلی هر چیزی جز انسان را اگر پیش‌شرط توسعه بگذاریم، مسیر را اشتباه رفته‌ایم. اقتصاددانان دست راستی در پدید آمدن این وضعیت قطعاً نقش دارند. آن‌ها با تمسخر ایده خودکفایی، استقلال را در کشور تضعیف کردند. به طور کلی این تصور که با رویکردی ریاضی محور خواهیم توانست برای مشکلات موجود چاره جویی کنیم، از اساس اشتباه است. آن‌ها به بهانه رد کردن خودکفایی چنان مقاومت اقتصاد را تضعیف کردند که اخبار گاه از سیاستگذاری‌ها مؤثرتر عمل می‌کنند. خودکفایی ممکن گرچه ممکن نیست زیرا منابع هر کشوری محدود است اما یک اقتصاد برای اینکه پیشرفت کند نیاز به ثبات دارد و یک اقتصاد زمانی حداقل ثبات را خواهد داشت که بتواند در مقابل فشارهای بیرونی تاب آورد. لیبرال‌ها در عمل پایه تاب‌آوری و اراده مقاومت را از اقتصاد گرفتند. تصور من درباره چشم‌انداز مذاکرات این است  که اداره کشور، اکنون سخت‌تر از هر زمان دیگری شده است و این را مسئولان کشور هم به خوبی درک کردند. ما در وضعیتی هستیم که بدون باز شدن گره تحریم‌ها، برون رفتی از وضع فعلی نخواهیم داشت. اقتصاد ما اکنون در وضعیت اضطراری است و بخش مهمی از شرطی شدن اقتصادمان هم ناشی از همین وضعیت است. سیاست‌های اقتصاد مقاومتی سال‌هاست ابلاغ شده و براساس آن قرار بود اقتصاد ما به درجه‌ای برسد که نوسانات قیمتی نفت نتواند آن را دچار چالش کند اما امروز در وضعیتی قرار داریم که اگر بخشی از درآمدهای نفتی‌مان را احیا نکنیم، چرخ کشور نمی‌چرخد. نکته مثبت این است که طرف مقابل هم به یک توافق با ایران نیاز دارد و ترامپ نشان داده که برای او به نتیجه رسیدن در موضوع هسته‌ای مهم است. به همین دلیل فکر می‌کنم علی‌رغم اقدامات برخی عناصر دست راستی در حزب جمهوری خواه آمریکا، در نهایت توافق نهایی خواهد شد. اگر مذاکرات به نتیجه برسد، اغلب شاخص‌ها به طور ناگهانی مثبت خواهند شد. منتها موضوع اصلی این است که پس از توافق نظام تصمیم‌گیری به کدام سمت کشور را سوق دهد. در این مرحله بی‌تردید نیاز به برنامه اصلاحات ساختاری جدی در عرصه اقتصاد داریم. برای اینکه اقتصادی مقاوم، متکی به نیروی داخلی و مرفه داشته باشیم باید تکیه گاه را بر نیروی انسانی بگذاریم و از میزان وابستگی نفت خود کم کنیم. اگر این وابستگی را رفع نکنیم، با یک نوسان قیمتی در بازار جهانی نفت، شاخص‌های مهم اقتصاد ایران است که دچار نوسان می‌شوند و بی‌ثباتی ادامه دار می‌شود. باید آرزو کرد مسئولان از فرصت توافق احتمالی استفاده کنند و اقتصاد را روی ریل دیگری قرار دهند.