سناریوی خطرناک آمریکایی اسرائیلی برای آینده غزه


مجید صفاتاج 
کارشناس مسائل فلسطین

تحولات غزه با آنچه در افغانستان و عراق رخ داد، تفاوتی بنیادین دارد. در افغانستان، پس از حمله نظامی، آمریکا با انتصاب زلمی خلیل‌زاد به‌عنوان نماینده ویژه، زمینه‌ساز تشکیل حکومتی موقت شد. بعدها همان فرد سفیر آمریکا در افغانستان شد و فرایند دولتی‌سازی تحت کنترل .واشنگتن آغاز شد. در عراق نیز، با الگوگیری از مدل افغانستان، فردی به ریاست حکومت گمارده شد و تلاش‌هایی برای شکل‌دهی به ساختار غیرنظامی صورت گرفت. اما در غزه، شرایط به‌کلی متفاوت است. خلع سلاح کامل، مقابله با مقاومت و تحمیل ساختار حکومتی از بیرون، آن‌گونه که در افغانستان یا عراق ممکن بود، در غزه به دلایل متعدد، عملاً غیرقابل تحقق است. یکی از اهداف اساسی آمریکا و اسرائیل، خلع سلاح کامل غزه و از میان برداشتن گروه‌های مقاومت مانند حماس و جهاد اسلامی است.
این هدف، یک آرمان بلندپروازانه برای رژیم صهیونیستی محسوب می‌شود اما با این حال، واقعیت صحنه چیز دیگری است. حتی اگر مردم غزه فاقد سلاح نظامی باشند، پتانسیل اجتماعی و سیاسی بالای آن‌ها در مقابله با اشغالگری، خود نوعی مقاومت است که اجازه تحقق چنین طرح‌هایی را نمی‌دهد. در طول سال‌های گذشته، مردم غزه همواره نشان داده‌اند که در برابر تسلیم‌شدن در برابر اشغال، مقاومت خواهند کرد؛ چه به‌صورت مسلحانه، چه به‌صورت مدنی. این پویایی درونی، نقطه شکست تحلیل‌های ساده‌انگارانه‌ای است که نسخه‌های خارجی را برای غزه تجویز می‌کنند. طرح خلع سلاح غزه و تشکیل دولت جدید، از سوی مخالفان داخلی و منطقه‌ای نیز با واکنش مواجه شده است. محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین، از همان ابتدا رویکردی رقابتی نسبت به حاکمیت در غزه داشته و بارها تمایل خود را برای تسلط بر این منطقه ابراز کرده است. مصر و برخی کشورهای عربی نیز در این میان، مواضع خاص خود را دنبال می‌کنند که الزماً با منافع مردم غزه همسو نیست. این اختلاف‌ها و تنش‌های داخلی و منطقه‌ای، نشانه‌ای از خام بودن طرح آمریکایی‌ها برای آینده غزه است؛ طرحی که نه تنها از درک واقعیت‌های میدانی عاجز است، بلکه نمی‌تواند اجماع سیاسی لازم را نیز به دست آورد. 
اگر آمریکا واقعاً به دنبال مدیریت وضعیت غزه باشد، مناسب‌ترین گزینه برای آن‌ها همان تشکیلات خودگردان فلسطین است؛ ساختاری که در توافق‌نامه اسلو در سال ۱۹۹۳ بر آن تأکید شده بود. بر اساس مفاد این توافق، تشکیلات خودگردان به‌عنوان نهاد رسمی اداره‌کننده سرزمین‌های فلسطینی به رسمیت شناخته شد و هر اقدام خارج از این چارچوب حقوقی و سیاسی، به‌ویژه تلاش برای تحمیل ساختارهای جدید از سوی نیروهای خارجی، می‌تواند پیامدهای خطرناکی برای آمریکا و رژیم صهیونیستی به همراه داشته باشد. چنین روندی نه تنها مشروعیت ندارد، بلکه به تعمیق بحران و گسترش بی‌ثباتی در منطقه منجر خواهد شد. با گذشت بیش از یک سال و نیم از آغاز جنگ در غزه، رژیم صهیونیستی همچنان نتوانسته کنترل کامل غزه را به‌دست بگیرد. حملات موشکی از سوی مقاومت ادامه دارد و نیروهای زبده اسرائیل، از جمله تیپ گولانی، در جریان نبردهای شهری تلفات سنگینی متحمل شده‌اند. این نشانه آن است که «پاکسازی کامل» غزه، که در ادبیات نظامی رژیم صهیونیستی مطرح می‌شود، در عمل هنوز محقق نشده است.