کوله‌بار خالی آزادی و دموکراسی غربی‌ها!

  [ شهروند ]  یکی از مهم‌ترین تفاوت‌های سینمای مستند با داستانی ریشه در این واقعیت دارد که برخلاف سینمای داستانی که در بهترین شکل ممکن علاوه بر وقت‌گذرانی و سرگرمی، شناختی نسبی از موضوعی که دستمایه روایت داستان خود قرار داده، به دست مخاطب می‌دهد؛ سینمای مستند در بسیاری از مواقع و موارد کارکردی در حد و اندازه یک پژوهش، یک مطالعه یا یک کتاب پیدا می‌کند- و مخاطب را گاه به شناختی کامل از موضوع می‌رساند. این البته در مورد تمام مستندها یا حتی بیشتر آن‌ها مصداق ندارد و چه بسا مستندهایی که در پایان تنها عایدی و دستاوردشان غرقه شدن مخاطب در دنیای ایدئولوژیک و شعاری سازندگانش خواهد بود. مستند «نبرد نجف» یکی از این مستندهای درست و حسابی است. فیلمی به کارگردانی احسان شادمانی و محمدهادی نعمتی، که ماجراهایی را که در مردادماه سال 1383 در شهر نجف عراق روی داده است، روایت می‌کند. روایتی درگیرکننده درباره درگیری‌های متعددی که تقریباً یک سال بعد از سقوط صدام و اشغال عراق توسط امریکا، بعد از بازگشت مرجعیت شیعه آیت‌الله سیستانی از سفر درمانی، بین جناح‌های عراقی ساکن در شهر نجف به خصوص جیش‌المهدی با اشغالگران صورت گرفت و در نهایت این مقاومت توانست اشغالگران را به عقب‌نشینی وادار کند. حالا بیست سال بعد از آن روزها، مرور این رویدادها در فیلم مستند «نبرد نجف» شناختی نسبی از رویدادهای آن روزگار و چگونگی شکل‌گیری مقاومت عراق به دست مخاطب می‌دهد... آن‌چه در پی می‌آید؛ روایت احسان شادمانی یکی از کارگردان‌های مستند «نبرد نجف» است درباره فیلمی که بعد از نمایش در جشنواره «سینماحقیقت»، شبکه مستند و هم‌چنین نمایش در عراق یکی از آثار موفق سینمای مستند مقاومت در سال‌های اخیر لقب گرفته است...

از زبان کارگردان
احسان شادمانی کارگردان مستند «نبرد نجف» در رابطه با این اثر به خبرگزاری مهر گفته: «این مستند در رابطه با یک مقطع تاریخی در عراق است که خیلی به آن پرداخته نشده است؛ این مقطع تاریخی به تنهایی ظرفیت تولید تعداد قابل توجهی مستند، فیلم و کتاب را دارد اما به واسطه حمله آمریکا به عراق رسانه مستقلی وجود نداشته است و کسی سراغ این موضوع نرفته است. همچنین پس از آن برهه سرعت تحولات در عراق بسیار بالا بوده و این موضوع مغفول مانده است». اما در ادامه رویدادهایی را که باعث شکل‌گیری مستند «نبرد نجف» شده است، به روایت کارگردان مرور می‌کنیم: «در روز ۱۳ اسفند ۱۳۸۱ آمریکا به عراق حمله کرده و کار صدام را تا اردیبهشت ماه تمام می‌کند. عراقی‌ها اما اصلی‌ترین جایی که با آمریکا درگیری می‌شوند، مرداد ۱۳۸۳ است که در جریان آن گروهی از شیعیان در مقابل آمریکا مقاومت و مقابله می‌کنند و از ورود آمریکایی‌ها به شهر نجف ممانعت می‌کنند. در واقع آمریکا تلاش داشته تا به نجف وارد شود و حتی به حرم هتک حرمت کند و تولیت آن را از بین ببرد؛ اما این شهر و شیعیان نجف برخلاف بسیاری از شهرهای عراق در برابر نیروهای آمریکایی مقاومت کردند. حالا بیست سال بعد از آن روزها به تعبیری می‌توان گفت یکی از هسته‌های اولیه مقاومت در عراق به شکل جدید و امروزی همین گروه‌ها بودند که آن زمان به عنوان جیش‌المهدی شناخته می‌شدند. در حقیقت رهبران شاخصی چون ابوآلا الولایی، اکرم‌الکعبی و افراد مختلفی که رهبر گروه‌های مقاومت فعلی هستند از دل آن مقاومت بیرون آمده‌اند».

درباره نبرد نجف
این مستندساز- که اول بار در 15 سالگی از داستان شهادت گروهی از زائران ایرانی برای دفاع از حرم حضرت امیرالمومنین (ع) آگاه شده- درباره دلایل انتخاب این سوژه می‌گوید: «آن سال‌ها در مسجد از بچه‌ها می‌شنیدم که به واسطه حضور آمریکا و سقوط صدام مردم با قاچاقچی و بلدچی به زیارت کربلا می‌روند و برمی‌گردند- و آن زمان بود که با نام‌هایی چون حمید مرادی، ابوالفضل اسماعیلی، احمد کریمی و هاشم اسماعیلی آشنا شدم. بچه‌های مسجد تعریف می‌کردند این افراد از مسجدهای منطقه هستند که وقتی به زیارت رفتند، متوجه شدند آمریکا می‌خواهد به حرم حضرت علی (ع) حمله کند بنابراین در نجف ماندند و در کنار مجاهدان عراقی از حرم حضرت علی (ع) دفاع کردند. داستان شهادت‌شان هم به این شکل بوده که در ۲۳ مرداد ۱۳۸۳، زمانی که بچه‌ها از قبرستان وادی‌السلام به نیروهای آمریکایی پاتک زده بودند، یک تانک این رزمندگان را مورد اصابت قرار می‌دهد و شهادت ابوالفضل اسماعیلی- با قطع شدن سر- و مجروحیت هاشم اسدی و حمید مرادی را باعث می‌شود- که البته ایشان نیز سال‌ها بعد شهید می‌شود. البته در این میان افراد دیگری مانند علی نسیانی نیز به شهادت رسیده‌اند- که در اصفهان شاگرد چلو کبابی بود و با همسر و دختران خود به زیارت رفته بود، اما با مشاهده فضای جنگ زن و بچه را برگرداند و خودش ماند و ‌جنگید و شهید شد. محمدحسن خبانی از خوزستان نیز شهید می‌شود. من داستان این مجاهدان را در ۱۵ سالگی شنیدم. در آن برهه زمانی تجربه جنگ برای من وجود نداشت اما از آن سال دغدغه این جنگ و کم و کیف آن را داشتم، تا اینکه در سفرهایی که به عراق می‌رفتم با مجاهدان و مردم راجع به آن دوران صحبت می‌کردم. این نبرد با این حجم از درگیری اولین جنگ بعد از ویتنام محسوب می‌شود که آمریکا در آن شکست خورده و عقب‌نشینی کرده است».

ساختار مستند
کارگردان مستند «نبرد نجف» درباره نوع پرداخت فیلمش به این روایت می‌گوید که برای ساخت این اثر ۱۳ فرمانده میدانی آن برهه را شناسایی کرده و در مقابل دوربین قرار داده است: «با ۱۳ تن از فرماندهان میدانی آن برهه گفت‌وگو کردیم و به آرشیو غنی از آن جنگ دست یافتیم. با این حال این را هم باید بگویم که روایت این مستند در دو مقطع زمانی شکل می‌گیرد و در واقع در مستند «نبرد نجف» از زبان یک رزمنده دانای کل که در جنگ حضور داشته و خاطرات روزانه خود را ورق می‌زند، دو بستر زمانی امروز و آن روزهای نجف را می‌توان به تماشا نشست».



آموزه‌های نبرد نجف
احسان شادمانی با اشاره به این‌که «در آن روزگار، بعد از بیماری و سفر درمانی آیت‌الله سیستانی، آمریکا تصمیم گرفته بود با جیش‌المهدی درگیر شده و مقاومت شهر نجف را یکسره کند؛ اما بعد از آغاز هجوم و نزدیکی نیروهای آمریکایی به نجف، تدبیر آیت‌الله سیستانی باعث شد مقاومت مردمی با حضور ده‌ها هزار نفر از زائران شکل گرفته و سربازان آمریکایی عقب‌نشینی کنند»؛ درباره کارکردهای این مستند در جبهه مقاومت و بین مردم عراق می‌گوید: «پخش این مستند بین گروه‌های مقاومت و یادآوری اتحاد شیعه در آن زمان که جیش‌المهدی تنها گروه مسلح عراق بود، اثرات عجیبی داشت و خیلی از این گروه‌ها که در حال حاضر با هم اختلافاتی دارند دوباره با یکدیگر مرتبط شدند. این مستند البته پیامی هم در لایه دوم خود دارد و می‌گوید که مردم در برابر آمریکا پشت صدام ایستادگی نکردند، چرا که ظالم بود و مردم فکر می‌کردند آمریکا دموکراسی می‌آورد. اما در ادامه با اعلام موجودیت القاعده و افزایش کشتار آمریکایی‌ها مردم متوجه شدند آمریکا خون‌ریزتر از صدام است و به مقابله پرداختند. در واقع این مستند پیامی برای همه ملت‌ها دارد و نشان می‌دهد که لشکر نظامی غرب حتی اگر با شعار آزادی و دموکراسی وارد شود، ولی با این حال به دنبال منافع خود خواهد بود».