نبرد تنبهتن با مرگ
[ شهروند ] در سکوتِ همیشهسبز جنگلهای ایران، فریادِ بیصدای طبیعت با گلولههای شکارچیان غیرقانونی پاسخ داده میشود. محیطبانان، سربازانِ بیسلاحِ این نبرد نابرابر، تنها با «عشق به خاک» به مصاف تفنگهای ساچمهای و دشمنان مسلح میروند. آنها که پاسدارانِ نفسهای زمین هستند، هر روز بر گورِ ۱۵۰ همرزمِ شهیدشان قدم میگذارند و زخمهای 377 جانبازِ این راه را بر پیکرِ جنگل میبوسند. اینجا، مرگِ یک گوزن با فریادِ خاموشِ محیطبانی پاسخ داده میشود که خود در کمینِ شکارچیانی نشسته که قوانین را به تمسخرِ سلاحهای گرم میآورند...
حمله حیوانات!
در قلبِ مناطق حفاظتشده ایران، جایی که سکوتِ کوهستان تنها با غرش خرسهای قهوهای و زوزههای گرگهای خاکستری شکسته میشود، محیطبانان هر روز در معرض خطرناکترین مواجهههای ممکن با حیوانات وحشی قرار میگیرند. اینجا، حفاظت از طبیعت به معنای رقصی مرگبار با غریزهٔ خالص جانوران است؛ نبردی که آمارهای رسمی از افزایش نگرانکننده تلفات انسانی حکایت دارد. درواقع درختان کهنسال به پناهگاه پلنگانی تبدیل شدهاند که «مانند شبح» از لابهلای شاخسارها به کمین مینشینند. غارهای تاریک آشیانهٔ خرسهای گرسنهای است که «از پنجههایشان برق مرگ میبار.»حملات غافلگیرانه خرسهای قهوهای که قادرند «با یک حرکت ناگهانی استخوانها را خرد کنند.» پلنگان زخمی هم هستند. در این میان آمارها هشداردهندهاند و از 12مورد حمله مرگبار حیوانات به محیطبانان در سال گذشته میگویند. از اینکه 57درصد حملات توسط خرسهای مادهای صورت گرفته که تولههایشان را محافظت میکردند، البته این در حالس است که تنها 30درصد پاسگاهها به کیتهای نجات اضطراری مجهز هستند.
محیطبانان و سلاحهای نامتناسب
در مرزهای بکرِ مناطق حفاظتشده ایران، محیطبانان با دستانی خالی در برابر شکارچیان مسلح میایستند. جلیقههای ضدگلولهٔ منسوخ، سلاحهای 50ساله و بیسیمهای ناکارآمد، صحنهای تراژیک از نبردی نابرابر را ترسیم میکند؛ نبردی که قهرمانانش تنها با «جانفشانی» مسلح شدهاند. واقعیتهای موجود گواه این مسالهاند که 80درصد جلیقهها متعلق به دهه 1380 هستند، جلیقههایی که فاقد استانداردهای جدید مقاومت در برابر گلولههای ساچمهای و سلاحهای شکاریاند. این در حالی است که آمارهای تلخ خبر از این دارند که67درصد محیطبانان مناطق پرخطر (مانند پارک ملی کویر) فاقد هرگونه محافظ بدنیاند. در این میان تراژدی ملموس شهید محمد برزگر (پارک ملی گلستان، 1402) است که با جلیقهای هدف قرار گرفت که تاریخ انقضایش 5سال پیش گذشته بود.
بیسیمهای فرسوده که تنها پوشش 30درصد از مناطق تحت حفاظت در کوهستانهای زاگرس را دارند. فقدان سیستمهای اضطراری هم مشکلساز است؛ نبود دکمههای SOS ماهوارهای در 90% پاسگاهها. به عنوان مثال محیطبان حسین مرادی (ذخیرهگاه زیستکره تنگ صیاد) 48ساعت در چاه افتاد؛ زیرا بیسیمش در فاصله 2 کیلومتری آنتن نداشت. سوال اصلی این است که محیطبانان، واپسین دیوار دفاعی طبیعت ایران هستند آیا ما برای حفاظت از حافظان طبیعت، همان قدرتی را به کار میبندیم که شکارچیان برای نابودی آن؟
تامین اعتبار برای 25خودرو از هزار خودروی موردنیاز
در یک سو، شکارچیان غیرقانونی با خودروهای شاسیبلند 2024، مجهز به جیپیاس و دوربینهای حرارتی، مانند گرگهای صحرا در تاریکی میتازند. در سوی دیگر، محیطبانان با پیکاپهای لرزان دهه 80، بیامید به کمک رسانی به موقع، در گردابی از شنهای روان و جادههای پرتگاه گیر کردهاند. این در حالی است که سازمان محیطزیست بر اساس محاسبات دقیق به هزار خودروی جدید نیاز دارد و تنها 25دستگاه تأمین اعتبار شده و وضعیت تأمین مالی باقی خودروها همچنان نامشخص است؛ رقمی که اگر در کنار 25دستگاه تأمینشده بگذاریم، گویاتر از هر گزارشی فریاد میزند:«این 25 خودرو حتی برای پوشش 2درصد مناطق حساس کافی نیست.» واقعیت امر این است این 25خودرو مانند قطرههای باران بر زمین تشنه کویر است. اگرچه قوانین منع واردات خودروی خارجی، حلقهای آهنین بر پای محیطبانان شده است. خودروهای داخلی در برابر شیارهای تیز سنگلاخ و گردنههای مرگبار زاگرس، مانند کشتیهای کاغذی در توفان میشکنند. اگرچه 30 بهمن 1403 سرهنگ جمشید محبتخانی؛ فرمانده یگان حفاظت محیط زیست به تسنیم گفته بود؛ خودروهای محیطبانان همه فرسوده هستند. 25 خودروی خارجی خریداری شده اما نیاز فوری محیطبانی کشور خرید حداقل 1000 خودروی خوب است. به گفته محبتخانی با توجه به منع قانونی در خرید خودروهای خارجی، بیشتر خریدهای ما بعد از یکی، دو سال اول از رده خارج میشوند. جادههای ما خاص و صعبالعبورند و صعبالعبورترین ترددها در حوزه محیطبانی کشور است، بنابراین به خودروهای تخصصی این حوزه نیاز داریم.
قانونی ناقص که حمایت نمیکند
قوانین مرتبط با حمل سلاح توسط محیطبانان در ایران، همواره در میانه نیاز مبرز به حفاظت مسلحانه و ملاحظات امنیتی-قانونی در نوسان بوده است. قانون فعلی بهکارگیری سلاح به مأموران یگانهای حفاظت محیطزیست تنها در صورتی اجازه استفاده از سلاح میدهد که در ابتدا به سوی آنها شلیک شود؛ شلیکی که ممکن است در همان ابتدا کار آنها را تمام کند. همین تعریف مبهم و محدود، بسیاری از محیطبانان را در شرایط سخت و خطرناک، وادار کرده تا بدون استفاده از سلاح، تن به خطر دهند. هرچند پیشنهاد اصلاح قانون در مجلس مطرح شده، اما روند آن کند و پُر از پیچوخمهای حقوقی است. برخی نمایندگان معتقدند که اعطای اختیار بیشتر به محیطبانان میتواند زمینه سوءاستفاده یا درگیریهای بیشتر را فراهم کند، اما واقعیت میدانی چیز دیگری میگوید. محیطبانان، برخلاف سایر نیروهای مسلح، نه حقوق کافی دارند، نه تجهیزات کافی و نه پشتوانه حقوقی محکم و در صورتی که قانون به کارگیری سلاح اصلاح نشود، اسلحهای که در دست دارند به عنوانه باری بر دوش آنها باقی خواهد ماند.
3هزار نیروی محیطبان مسئول محافظت از 9 و نیم میلیون هکتار
فلاحی، جانشین یگان حفاظت از محیطزیست از مجوز 10ساله جذب نیرو میگوید که 3سال از آن گذشته و تنها 250نیروی محیطبان جذب شدند که جایگزین محیطبانان شهید هم میشوند. بنابرنظر فلاحی این در حالی است سالانه تعدادی از نیروها بازنشسته میشوند و این روند، کاهش مداوم نیروها را تشدید میکند. جانشین یگان حفاظت از محیطزیست از 3هزار نیروی محیطبان در حال فعالیت میگوید، محیطبانانی وظیفه پایش، رصد و محافظت از 9 و نیم میلیون هکتار از سرزمین مادریشان را بهعهده دارند. او از 19میلیون هکتار مناطق چهارگانه، 8.5 میلیون هکتار مناطق شکار ممنوع و مناطق پشتوانه و 5میلیون هکتار محدوده نوار مرزی کشور به طول 7 کیلومتر میگوید. بنابرنظر فلاحی این در حالی است که طبق آمارهای جهانی در هر هزار هکتار وجود یک محیطبان الزامی است:« ایران نیازمند 32هزار نیروی محیطبان فعال در 309 منطقه شامل مناطق چهارگانه و 200منطقه شکارممنوع است.»
هر محیطبان مسئول 3.166 هکتار است؛ 3 برابر استاندارد جهانی
جانشین یگان حفاظت از محیطزیست با در نظر گرفتن استثنای مناطق شکار ممنوع و محدوده نوار مرزی از 19میلیون هکتار باقی مانده به عنوان مناطقی که به صورت رسمی در اختیار سازمان حفاظت از محیطزیست هستند، خبر میدهد:«این میزان مستلزم 19هزار نیرو هستند که کماکان از آن محروم ماندهاند.» او اظهار میکند:«هر محیطبان موظف به انجام وظیفه در 15روز از ماه است. البته شیفتهای شبانه این قشر به 5شبانه روز در طول هفته منتهی میشود. شیفتهای 24ساعته، 48ساعته.» درواقع در هر موقعیتی، یکسوم از نیروهای محیطبانی در حال استراحت (و غایب) هستند و این یعنی هر محیطبان بهطور متوسط مسئول 3.166 هکتار است؛ به عبارت سادهتر 3 برابر استاندارد جهانی.
وضعیت گشت و کنترل و تجهیزات نظارتی موثر بر افزایش آسیب به محیطبانان
البته به باور حمید ظهرابی، معاون محیطزیست طبیعی سازمان حفاظت محیطزیست تعداد نیروهای محیطبان و وضعیت گشت و کنترل و تجهیزات نظارتی از عوامل موثر بر افزایش آسیب به محیطبانان است. ظهرابی با اشاره به اینکه ما بررسی کردیم چه اتفاقات و عواملی باعث افزایش آسیب و از دست دادن محیطبانان میشود، میگوید:«یک بخشی از آن مربوط به داخل سازمان حفاظت محیطزیست است که باید تعداد نیروهای محیطبان را افزایش دهیم اما موضوع دیگر مربوط به اصلاح روند گشت و کنترلی و بهبود تجهیزات نظارتی است که خودمان را متعهد به اجرای آن میدانیم.» بنابرنظر معاون محیطزیست طبیعی سازمان حفاظت محیطزیست بخش دیگر مربوط به اختلافات و مناقشات در سیاستگذاریهاست که باید تلاش کنیم این تعارضات و اختلافات را کنار بگذاریم. او اظهار میکند: «دنیا در حوزه حفاظت از مناطق حفاظت محیطزیست چندین مکتب را پشتسر گذاشته اما ما هنوز در پله اول قرار داریم.»
دنیا چگونه عمل میکند؟
در بسیاری از کشورها، محیطبانان اختیاراتی برابر با مأموران پلیس دارند. در کنیا، نیروهای محافظ حیاتوحش در پارکهای ملی، آموزشهای نظامی میبینند و در صورت درگیری با شکارچیان غیرمجاز، بدون نیاز به مجوز لحظهای، مجاز به استفاده از سلاح هستند. در آمریکا، محیطبانان بهعنوان «Officers of the Law» شناخته میشوند و اختیارات گستردهای دارند، از جمله دستگیری، تفتیش و استفاده از سلاح گرم در برابر تهدید. در هندوستان نیز با توجه به گسترش شکار غیرمجاز ببر و فیل، نیروهای محیطزیست نه تنها به سلاح، بلکه به هواپیماهای بدون سرنشین، جیپیاس، و خودروهای زرهی مجهز شدهاند تا امنیت جانیشان حفظ شود. آیا جان یک محیطبان ایرانی کمارزشتر از یک محیطبان هندی یا کنیایی است؟

