تریدینگ فایندر

نفوذی‌ها هنوز شبیه کشمیری‌اند!

 این روزها پس از ایستادگی ۱۲ روزه عاشقان وطن در برابر قلدری و جنایت اسراییل و امریکا همه از نفوذ می‌پرسند و می‌گویند. از خنجرهایی که از روبه‌رو نیامدند، از پشت بر بدن ایران و ایرانی نشستند. از خائنی که پشت میز نشست، دست بر سینه سلام داد، لبخند زد، گزارش نوشت و امضا کرد، اما ماموریتش دقیق و ویرانگر بود: تضعیف درونی قدرت ملی.
حالا در میانه‌‌ جنگی تمام‌عیار، وقتی موشک‌ها در آسمان‌اند و تصمیم‌ها در زیر زمین گرفته می‌شود، وقت آن است که یک سوال اساسی دوباره با صدای بلند پرسیده شود: چگونه و طی چه روندی، دشمن توانست در قلب سیستم، تدارک نفوذ را بچیند؟
پاسخ این سوال، نه فقط در مرزها، که در میزهای مدیریتی، پشت تریبون‌ها و در دل شعارهایی‌ است که بوی خیانت می‌دهند اما در جلد دلسوزی عرضه می‌شوند.
نفوذی‌ها را همیشه نمی‌شود به ‌سادگی شناخت. آنها با پرچم دلسوزی وارد می‌شوند، با زبان همدلی حرف می‌زنند و ژست «مصلح دلسوز» می‌گیرند، اما ماموریت‌شان روشن است؛ به حاشیه بردن تمرکز کشور از مسائل حیاتی و استراتژیک. آنها استاد تولید انحراف‌اند؛ با طرح‌ها و ایده‌های قلابی، با پروژه‌هایی که برچسب حاکمیتی دارد اما ماهیت‌شان چیزی جز اتلاف وقت و منابع نیست.
تریدینگ فایندر


این جماعت، اطلاعات غلط می‌دهند، تحلیل‌های جعلی ارائه می‌کنند، ذهن مدیران را منحرف می‌کنند و ملت را درگیر بحران‌های مصنوعی و بحث‌های بی‌سرانجام می‌کنند. آنها بیش از آنکه اهل کار باشند، اهل شعارند. همان‌ها که برای هر مساله‌ای، نسخه فوری و سطحی دارند؛ بی‌هیچ عمق و بی‌هیچ تعهدی به واقعیت.
نفوذی‌ها همیشه نقاب دارند. گاهی در هیبت کارشناس خبره، گاهی در جایگاه مدیر دغدغه‌مند و گاهی حتی پشت تریبون‌های رسمی. آنها با چهره‌هایی آشنا و کلماتی به‌ ظاهر انقلابی، اعتماد می‌خرند، اما درست همان‌جایی خنجر می‌زنند که ضربه کاری باشد. درست مانند مسعود کشمیری، کسی که حتی شهید رجایی‌ پشت سرش نماز می‌خواند اما او در سکوت و با ژست دایه مهربان‌تر از مادر برای دولت و مردم،  همچون موریانه داشت ستون‌های اعتماد را می‌‌خورد. 
امروز هم گویا این الگو و مدل ادامه دارد. آیا نمی‌شود این پرسش را مطرح کرد که شاید نفوذی‌ها دوربین‌های یک حکومت را نه برای شناسایی دشمن که برای نظارت بر پوشش زنان تنظیم کردند تا همزمان با سرگرم‌ کردن افکار عمومی و ایجاد عصبانیت و خشم اجتماعی که نتیجه‌اش شکاف بیشتر حاکمیت-ملت بود، فرصت جاسازی نیروهای هم‌سوی خودشان را در لایه‌های مختلف کشور به دست آورند.  شاید الان راحت‌تر بشود گفت که پشت پرده همه این هیاهو، پروژه‌های جمع‌آوری اطلاعات، ساخت تجهیزات پیشرفته مثل ریزپرنده‌های مهاجم و ایجاد شبکه‌های پنهان و... بوده است.  آری نفوذی، فقط یک مامور رسمی دشمن نیست؛ او می‌تواند کارمند دولت، مشاور عالی یک مقام مهم، یا حتی یک سردار نظامی و امنیتی، یک قاضی عالی‌رتبه یا هر کسی در جایگاهی ملی باشد. نفوذی دشمنی‌اش را در پرونده نمی‌نویسد، بلکه در مسیری که به عناصر تصمیم‌گیر و تصمیم‌ساز ملی پیشنهاد می‌دهد، در اولویت‌هایی که تعیین می‌کند و در دغدغه‌های جعلی که در قوه عاقله سیستم و جامعه تزریق می‌کند، می‌توان ردش را گرفت. اینها همان‌هایی هستند که توان ملی را پشت ایده‌های خائنانه هدر می‌دهند، مردم را خسته و ناامید می‌کنند و فرصت‌های تاریخی یک ملت و یک کشور را می‌سوزانند. شناخت نفوذی، فقط یک وظیفه امنیتی نیست؛ یک ضرورت ملی است. باید یاد بگیریم فریب زبان‌های شیرین،شعارهای دو آتشه و انقلابی، ظاهرهای آراسته و دغدغه‌های مصنوعی را نخوریم، چراکه تجربه نشان داده است، همیشه خطرناک‌ترین خائن‌ها، با ظاهری آشنا و لحنی خودی وارد می‌شوند و ماموریت‌شان را پیش می‌برند.  و از همه مهم‌تر، نفوذی‌ها بیش از هر جریان و گروهی، خودشان را شبیه صاحبان قدرت و پارادایم فکری و گفتمانی آنان درمی‌آورند تا بتوانند وارد سیستم شوند. آنها خوب فهمیده‌اند که برای نفوذ مؤثر، باید در ظاهر کاملا با ساختار همسو باشند؛ از همان زبان استفاده کنند، همان شعارها را بدهند و حتی گاهی خود را انقلابی‌تر و دلسوزتر و مبارزتر از هر مبارزی با استکبار از خودی‌های واقعی نشان دهند. این ریاکاری، که گویا در برخی سیستم‌ها دروازه ارتقاست، برای آنها سکوی پرتاب بوده است. در نتیجه، آنها به‌ سرعت به عناصر تصمیم‌ساز و تصمیم‌گیر در سطوح مختلف سیاسی، امنیتی، نظامی، فرهنگی و دولتی و هر جایگاه موثری تبدیل می‌شوند؛ بی‌آنکه کسی به هویت پنهان‌شان شک کند. باز هم به نظر می‌رسد نفوذی‌ها بیشتر شبیه کشمیری‌ها و خودی‌ها هستند تا ناخودی‌ها و این دقیقا همان‌جایی است که باید دید چه کسانی این مشخصات را در ساحات مختلف سیستم دارند که حتما باید سراغشان رفت تا کشور و مردم بیش از این هزینه خرابکاری‌های آنان را ندهند.
تریدینگ فایندر
سایر اخبار این روزنامه
پيروزي بر رژيم صهيوني سيلي سخت به امريكا و اتحاد و يك‌صدايي فوق‌العاده ملت فريب ديپلماتيك ترامپ ؟ فريب ديپلماتيك ترامپ ؟ طنين«اي ايران...» در ميدان آزادي طنين«اي ايران...» در ميدان آزادي ديپلماسي زير سايه ماشه ديپلماسي زير سايه ماشه وقت پالايش رسانه ملي وقت پالايش رسانه ملي رتوريك دكتر در نقد جاهليت مدرن و روشنفكران معاصر ايران رتوريك دكتر در نقد جاهليت مدرن و روشنفكران معاصر ايران همه قربانيان حمله به زندان اوين همه قربانيان حمله به زندان اوين هسته سخت يا مردم؟ هسته سخت يا مردم؟ هوا را از من بگير اما خنده‌ات را نه هوا را از من بگير اما خنده‌ات را نه آتش‌بس ناپايدار و موج دوم ديپلماسي فريب آتش‌بس ناپايدار و موج دوم ديپلماسي فريب چرا مقاومت ايراني؟ چرا مقاومت ايراني؟ نفوذی‌ها هنوز شبیه کشمیری‌اند! نفوذی‌ها هنوز شبیه کشمیری‌اند! آسيب‌شناسي طرح ضيافت دستگاه‌هاي اجرايي-علمي آسيب‌شناسي طرح ضيافت دستگاه‌هاي اجرايي-علمي تشييع پيكر فرماندهان نظامي و دانشمندان هسته‌اي تشييع پيكر فرماندهان نظامي و دانشمندان هسته‌اي مجال آه نيست مجال آه نيست سلامی به دنیای صورتی از پس روزهای خاکستری سلامی به دنیای صورتی از پس روزهای خاکستری دوازده روزي كه ايران را تكان داد دوازده روزي كه ايران را تكان داد روايت سي‌وپنجم: از عهده خدمت برنيامد روايت سي‌وپنجم: از عهده خدمت برنيامد هوا را از من بگير اما خنده‌ات را نه هوا را از من بگير اما خنده‌ات را نه چرا مقاومت ايراني؟ چرا مقاومت ايراني؟ نفوذی‌ها هنوز شبیه کشمیری‌اند نفوذی‌ها هنوز شبیه کشمیری‌اند آسيب‌شناسي طرح ضيافت دستگاه‌هاي اجرايي-علمي آسيب‌شناسي طرح ضيافت دستگاه‌هاي اجرايي-علمي تشييع پيكر فرماندهان نظامي و دانشمندان هسته‌اي تشييع پيكر فرماندهان نظامي و دانشمندان هسته‌اي