قدرت اقتصادی  زمینه‌ساز توان نظامی


بهنام ملکی
اقتصاددان

پـــس از برقراری آتش‌بس موقـــت میان ایـــــران و رژیم صهیونیستی، فرصت مهم و سرنوشت‌سازی برای کشور ما فراهم شده تا با بازنگری در ظرفیت‌های داخلی، به سمت تقویت بنیان‌های قدرت ملی حرکت کنیم. در چنین بزنگاه‌هایی، تمرکز صرف بر بعد نظامی کافی نیست؛ بلکه باید به شکل جدی و هدفمند بر دیگر ارکان قدرت ملی یعنی اقتصاد، دانش، سیاست و انسجام اجتماعی نیز توجه کرد. در دهه‌های گذشته، یکی از مهم‌ترین ابعاد قدرت که مورد غفلت قرار گرفت، اقتصاد بوده است. ایران با وجود دارا بودن منابع غنی طبیعی، سرمایه انسانی بی‌نظیر و موقعیت ژئوپلیتیکی ممتاز، نتوانسته است این ظرفیت‌ها را به شکلی مؤثر بالفعل کند. همین خلأ، در نهایت زمینه‌ساز جسارت دشمنان برای تقابل مستقیم شد. اگر اقتصاد کشور ما از بنیه‌ای توانمند برخوردار بود، شاید دشمن حتی به فکر درگیری مستقیم با ایران نمی‌افتاد. نباید فراموش کرد که قدرت نظامی، بدون پشتوانه اقتصادی پایدار، در درازمدت شکننده خواهد بود. اگر ما در سال‌های گذشته توانسته بودیم اقتصاد رقابتی، شفاف و بدون رانت را پیاده‌سازی کنیم، میلیون‌ها ایرانی چه در داخل و چه در خارج کشور، می‌توانستند در ساخت و رشد بنگاه‌های تولیدی مشارکت کنند. چنین مشارکتی، نه‌تنها به رونق اقتصاد کمک می‌کرد، بلکه دستاوردهای آن مستقیماً در بخش نظامی، علمی و امنیتی نیز قابل مشاهده بود. ایران به مغزهای متفکر خود نیاز دارد؛ به جوانانی که روزانه ایده‌های نو خلق می‌کنند و به بزرگان و پیشکسوتانی که گنجینه‌ای از تجربه و دانش هستند. متأسفانه، در دوره‌هایی شاهد بی‌توجهی به این سرمایه‌های انسانی بوده‌ایم. ترور چهره‌هایی چون دکتر باکویی، که یکی از نوابغ حوزه فنی و هسته‌ای کشور بود، یا حملات هدفمند به فرماندهان و دانشمندان نظامی ما، نشان‌دهنده تمرکز دشمن بر حذف مغزهای کلیدی ایران است. بنیه اقتصادی ایران نمی‌تواند همچنان صرفاً بر نفت متکی باشد. در دنیای امروز، اقتصاد مبتنی بر دانش و فناوری است که قدرت‌آفرین است. ما باید با برنامه‌ریزی، سیاست‌گذاری هوشمند و حمایت مؤثر از نخبگان، زیرساخت‌های یک اقتصاد دانش‌بنیان را فراهم کنیم. سؤال اینجاست: چرا از نوآوری‌هایی که روزانه در دانشگاه‌ها، مراکز علمی و حتی در کارگاه‌ها و خانه‌ها شکل می‌گیرند، بهره‌برداری لازم صورت نمی‌گیرد؟ سرمایه‌گذاری روی "مغزها" باید به یک راهبرد راهبردی تبدیل شود. همان‌طور که گذشتگان گفته‌اند، "یکی مرد کاری به از صد هزار"؛ ما نیاز به نیروهایی داریم که در هر جایگاهی که قرار می‌گیرند، بهره‌وری و اثرگذاری چندین‌برابری داشته باشند. در حوزه دفاعی، دانشمندان ما توانسته‌اند با امکانات محدود، دستاوردهای شگرفی در حوزه موشکی، راداری و هوافضا رقم بزنند. افرادی که توانستند رادارهای هک‌شده را احیا کنند یا سامانه‌های ارتباطی حساس را بازیابی کنند، قهرمانان گمنامی هستند که باید به‌درستی قدرشان دانسته شود. یکی از چالش‌های مهم در مواجهه با بحران‌های منطقه‌ای، تحلیل‌های احساسی و گاه نادرست در فضای عمومی و رسانه‌ای است. هنگامی که کشور با رژیم صهیونیستی درگیر است، تمرکز باید دقیقاً بر همین دشمن اصلی باشد. اما متأسفانه در برخی موارد شاهد آن هستیم که برخی جریان‌ها یا چهره‌ها، سایر کشورها مانند آمریکا، امارات، قطر، عربستان و ترکیه را نیز درگیر ماجرا می‌کنند، حتی در جایی که ادله‌ای برای مشارکت مستقیم آنها وجود ندارد. این رویکرد نه‌تنها موجب انحراف در تحلیل راهبردی می‌شود، بلکه می‌تواند به ایجاد تنش‌های غیرضروری در روابط دیپلماتیک بینجامد. اتفاقاً، در بحران اخیر، برخورد ایران با قطر نمونه‌ای هوشمندانه از دیپلماسی واقع‌نگر بود. اعلام اینکه حمله به پایگاه آمریکا در خاک قطر به معنای جنگ با این کشور نیست، از شعله‌ور شدن یک بحران دیپلماتیک جلوگیری کرد و نشان داد که ایران می‌تواند در عین اقتدار، رفتار منطقی و حساب‌شده‌ای داشته باشد. طی هفته‌های اخیر، کشور شاهد شکل‌گیری نوعی همبستگی ملی و اتفاق نظر در مقابل تهدید خارجی بوده است. حتی برخی از منتقدان داخلی، با وجود اختلاف‌نظرهای سیاسی، از منافع ملی حمایت کردند. این همبستگی، سرمایه‌ای بی‌بدیل است که باید آن را حفظ و تقویت کرد. با این حال، خطراتی نیز وجود دارد.