چرا نباید همکاری با گروسی ادامه پیدا کند؟


نصرت‌الله تاجیک 
کارشناس مسائل بین‌الملل

قبل از اینکه ببینیم آتش‌بس باعث ثبات می‌شود یا سبب صورت‌بندی‌های جدید می‌گردد، ابتدا باید بررسی کنیم که آیا آتش‌بس ادامه پیدا می‌کند یا خیر؟! این مسأله هم‌اکنون در افکار عمومی، رسانه‌ها، اندیشکده‌ها، مراکز مطالعاتی و دانشگاه‌ها در حال بحث و بررسی است. البته چه آتش‌بس ادامه داشته باشد، چه نداشته باشد، توازن قوا در منطقه بهم خورده است. اما این به معنای آن نیست که همه چیز تمام شده و معادله جدیدی بسته شده است! این مهم هم بستگی به نحوه بازی ذینفعان در این مسأله دارد؛ چه ذینفعان در منطقه و چه ذینفعان خارج از آن. بستگی دارد که این‌ها چگونه از کارت‌های خود استفاده و بازی کنند و اهداف، مطامع و منافعشان چیست و ما چه نقشی می‌توانیم در این میان بازی کنیم که این‌ها کمک کنند آتش‌بس تداوم یابد و معادله توازن به نفع ایران بسته شود؟!
به ویژه در این میان، ایران باید به وضوح هدف خود را در برابر اهداف سایر بازیگران مشخص کند و نوع بازی خود را تعیین نماید. ایران، اسرائیل، آمریکا، اروپا، چین و روسیه و سایر کشورهای نسبتا بی‌طرف مثل اعراب و همسایگان ما، همگی در شکل‌گیری معادله جدید امنیتی خاورمیانه موثر هستند. اما در عین حال ایران اهرم‌های قوتی مثل پهنه ژئوپولیتیکی و قدرت سخت و کمی نرم دارد ولی بستگی دارد که چگونه از این نقاط قوت استفاده خواهد شد تا نقاط ضعف را پوشش دهد، بستگی به نوع بازی یا دیپلماسی ایران برای یارگیری در این معادله دارد. طبیعتاً در برقراری ثبات یا تداوم آتش‌بس، اگر بازی به صورت برد-برد به پایان برسد، احتمال تداوم آن وجود دارد، اما اگر به صورت تحمیلی و لرزان باشد، معادله هم یک‌طرفه خواهد بود. در این صورت، هر یک از دو طرف امضاکننده قرارداد آتش‌بس یا صلح ممکن است به دلیل نارضایتی خود، زیر آب معادله توازن را بزنند. او شخصی مذبذب و خودشیفته است که هر لحظه یک حرف می‌زند. استدلالش این است که طرف مقابل را یا قانع و یا گیج و سردرگم کن و امتیاز بگیر! و به نوعی می‌توان گفت بازی روانی با افکار عمومی و اذهان مسئولین کشور است. لذا اینکه می‌گوید چین می‌تواند نفت ایران را بخرد، اصلاً یک چیز بی‌ربط است، زیرا اولاً هم‌اکنون در حال خرید است. اگر قرار است ارزش افزوده ایجاد شود، باید چین از تحریم‌های ایران خارج شود که این تنها به اراده سیاسی رئیس‌جمهور یا دستور اجرایی او بستگی ندارد، بلکه به ساز و کار رفع تحریم‌ها هم مربوط می‌شود که ممکن است بسیاری از قسمت‌های آن در اختیار رئیس‌جمهور نباشد. حداقل در لغو تحریم‌های آمریکایی، این کار بسیار دشوار است و باید از راهروهای پرپیچ و خم کنگره عبور کند. بنابراین، به عقیده من، نباید روی این‌گونه حرف‌ها زیاد حساب باز کرد. بخشی از این حرف‌ها به سردرگم کردن مربوط می‌شود و بخشی دیگر، حرف‌های خوبی است که در حقیقت می‌تواند اقشار خفته را بیدار کند و به جان حکومت بیندازد. لذا باید توجه کنیم که روی حرف‌های ترامپ چندان حساب باز نکنیم.