کارگران قربانیان اصلی جنگ ۱۲ روزه


علی خدایی
عضو شورای عالی کار

جنگ اخیر، گرچه تنها دوازده روز طول کشید، اما تأثیراتش بر بازار کار ایران فراتر از مدت زمان کوتاه آن بود و پیامدهای مستقیم و غیرمستقیم فراوانی بر اشتغال کشور تحمیل کرد. در این یادداشت تلاش می‌کنم تبعات این جنگ را در حوزه اشتغال بررسی کنم و نکاتی را درباره .وضعیت کارگران و کارفرمایان در این برهه حساس مطرح نمایم. ابتدا باید توجه داشت که آسیب‌های وارد شده به اشتغال کشور به دو دسته تقسیم می‌شود: آسیب‌های مستقیم و غیرمستقیم. آسیب‌های مستقیم مربوط به بنگاه‌ها و کارگاه‌هایی است که به دلیل حملات اسرائیل مورد آسیب قرار گرفتند و امکان ادامه فعالیت برای آنها وجود نداشت. در این موارد، قانون کار وضعیت شفافی دارد: کارفرما موظف است قراردادها را تعلیق کند و تا زمان ازسرگیری فعالیت، بیمه بیکاری به کارگران پرداخت شود. پس از آغاز دوباره تولید، قراردادها مجدداً فعال شده و کارگران به کار بازمی‌گردند. این قاعده باعث شده تا در این بخش، مشکلات زیادی به وجود نیاید، ضمن اینکه تعداد این کارگاه‌ها و کارگران در مقیاس کل اشتغال ایران بسیار ناچیز است و نمی‌تواند تأثیر چشمگیری بر شاخص‌های کلان بازار کار داشته باشد. اما مسئله اصلی و پیچیده‌تر مربوط به اثرات غیرمستقیم جنگ است که دامنه گسترده‌تری دارد و تأثیر روانی آن نیز به مراتب شدیدتر بوده است. برای مثال، بخش بزرگی از نیروی کار در صنایعی فعال هستند که به واسطه جنگ، به طور غیرمستقیم غیر فعال شده‌اند؛ صنایعی مانند آژانس‌های هواپیمایی که حتی پس از پایان جنگ هم به وضعیت عادی بازنگشته‌اند. اینجا نقش وزارت کار و وزارت صنعت اهمیت پیدا می‌کند تا با شناسایی دقیق بخش‌های آسیب‌دیده، حمایت هدفمند و مؤثر از آنها به عمل آورند تا کمترین آسیب به نیروی کار و صنعت وارد شود. اما متأسفانه بخش دیگری از آسیب‌ها ناشی از اقدامات نادرست برخی کارفرمایان است؛ یعنی بنگاه‌هایی که به طور مستقیم از جنگ آسیب ندیده‌اند ولی در طول دوره جنگ، به بهانه شرایط نامناسب، اقدام به تعدیل نیرو یا نپرداختن حقوق کارگران کردند. این رفتارها که گزارش‌های متعددی درباره آنها دریافت شده است، به شدت ناامیدکننده و ناعادلانه است. در شرایط جنگی که نیاز به همبستگی و همکاری همه جانبه است، انتظار می‌رود دولت، کارفرمایان و سرمایه‌داران همدلانه و انسانی‌تر رفتار کنند. چنین رفتارهای سودجویانه نه تنها به زیان کارگران است بلکه به همبستگی اجتماعی لطمه می‌زند و فشارهای اقتصادی را بر اکثریت حقوق‌بگیران جامعه دوچندان می‌کند. برخوردهای مثبت و انسانی نیز در این میان دیده شده است. برخی کارفرمایان در بخش‌های مختلف با وجود مشکلات ناشی از جنگ، وعده داده‌اند حقوق کارگران را پرداخت کنند و حتی اگر جنگ ادامه یابد، تعهداتشان را به نیروی کار حفظ نمایند. این نمونه‌ها نشان می‌دهد که می‌توان با رویکردی انسانی و همدلانه، شرایط سخت را کمی قابل تحمل‌تر کرد. در مقابل، برخی کارفرمایان حتی پیش از پایان خرداد ماه حقوق کارگران را پرداخت نکرده و موجب نگرانی و فشار مضاعف بر آنها شده‌اند. یک نکته مهم که باید مد نظر قرار گیرد، این است که کارگران شریک سود بنگاه‌ها نیستند و هیچ نقشی در افزایش درآمد یا زیان آن ندارند. وقتی بنگاه سود می‌کند، آن سود معمولاً به جیب کارفرما می‌رود و وقتی فشار اقتصادی وارد می‌شود، اولین گروهی که آسیب می‌بیند کارگران هستند که بخشی از حقوق و معیشتشان کاهش می‌یابد. این بی‌عدالتی به شدت به تضعیف اعتماد و روحیه کارگران منجر می‌شود.