امکان‌سنجی جهش در تولید نفت


  گروه اقتصادی: 22مردادماه 1403 بود که شورای اقتصاد طرح جهش تولید نفت ایران را تصویب کرد. ایده ای که تلاش می کرد ظرفیت های تازه ای در حوزه تولید نفت کشور ایجاد کرده و درآمدهای نفتی کشور را ارتقا دهد. ماجرا از خرداد ماه 1403 آغاز می شود که وزارت نفت طی نامه‌ای به شورای اقتصاد، با استناد به رشد تقاضا در بازار جهانی و ضرورت افزایش درآمدهای ارزی، پیشنهاد طرح ضربتی افزایش تولید نفت را ارائه داد. شورای اقتصاد نیز با بررسی همه‌جانبه از نظر فنی، مالی و ژئوپلیتیکی، حدودا 2ماه بعد با این طرح موافقت و اجرای آن را تصویب می کند. بسیاری از تحلیلگران این تصمیم شورای اقتصاد که تولید نفت ایران را به اندازه 250هزار بشکه بالا می برد، یک نقطه عطف مهم در صنعت نفت کشورمان ارزیابی می کنند. ایران در شرایط فعلی حول و حوش 4میلیون بشکه نفت تولید می کند که از این تعداد حدودا 2بشکه سهم مصرف داخلی و حدود 2میلیون بشکه نیز به اشکال گوناگون صادر می شود. از سوی دیگر حدود 91 درصد صادرات نفت ایران به مقصد چین بارگیری می شود. باقی این 9درصد هم به کشورهای روسیه، ونزوئلا و ...صادر می شود. طی هفته های اخیر اخباری در خصوص افزایش میزان صادرات نفت ایران به چین منتشر شد. شرکت بین المللی ردیابی نفتکش ها عدد و رقمی بین 1میلیون و 850 هزار بشکه تا 2میلیون 200بشکه را به عنوان حجم صادرات نفت ایران برآورد می کند. در یک چنین فضایی است که شورای اقتصاد با مصوبه افزایش تولید نفت ایران تلاش می کند، سهم ایران در بازارهای جهانی نفت را افزایش دهد. این طرح نه تنها افزایش تولید روزانه نفت به میزان ۲۵۰ هزار بشکه را هدف‌گذاری می‌کند، بلکه با تکیه بر حمایت مالی بی‌سابقه بانک مرکزی و الزام قانونی دقیق، به الگویی مهم در سیاست‌گذاری اقتصادی کشور بدل شده است. اهدافی که شورای اقتصاد برای این مصوبه پیش بینی کرده، شامل مواردی چون؛ افزایش نقش ایران در بازار جهانی نفت و کسب سهم بیشتری از بازار،تأمین درآمد ارزی برای مدیریت شرایط خاص ارزی کشور و تزریق سرمایه به صنعت نفت و تسهیل خرید تجهیزات، فناوری و ایجاد اشتغال تخصص‌محور است. در عین حال اما چالش هایی نیز پیرامون اجرای این طرح وجود دارد که از جمله آنها می توان به مواردی چون موانع مالی و بانکی،  تأمین تجهیزات و فناوری، فقدان نیروی انسانی متخصص و نهایتا نبود نظارت و شفافیت در فرایند تولید  اشاره کرد. تجارت در گفتگو با سید هاشم اورعی استاد اقتصاد دانشگاه شریف ابعاد مختلف این مصوبه و بایدها و نبایدهای آنرا مرور کرده است.
 مصوبه جهش تولید نفت ایران توسط شورای اقتصاد نهایی شده است. این مصوبه را چطور ارزیابی می کنید. در شرایط فعلی آیا امکان افزایش تولید در این سطح برای ایران وجود دارد یا نه؟
اصولا این نوع مصوبات چند بخشی هستند. بخشی از آن موضوعاتی است که به ما مربوط است و تصمیم گیری در خصوص بخش هایی از آن از دست ایران خارج است.  شورای اقتصاد اعلام کرده که 3میلیارد دلار مورد نیاز طرح را با تضامین بانک مرکزی تامین می کند. باید توجه داشت که بسیاری از طرح های مصوب شورای اقتصاد هستند که عملیاتی نشده اند. مثلا پروژه جمع آوری گازهای مشعل و جلوگیری از افت فشار گاز کشور که در دولت قبل 20میلیارد دلار با حضور 4شرکت داخلی برای آن قرار داد بسته شد که هرگز اجرایی نشدند. در دولت چهاردهم هم دوباره 17میلیارد دلار برای همین پروژه ها قرار داد امضا شد که این هم هنوز اجرایی نشده است. بنابراین اولین بحثی که در این خصوص می توان به آن اشاره کرد این است که ایا مصوبه شورای اقتصاد به لحاظ توان مالی دولت و صندوق توسعه  ، امکان اجرایی شدن دارد یا نه؟ فرض کنیم که پاسخ به این پرسش مثبت باشد . پرسش بعدی که مرتبط با نظام تصمیم سازی های داخل کشور است این است که آیا در کوتاه مدت یک چنین افزایش تولیدی در صنعت نفت، ممکن است؟  واقعیات گذشته و تجربیات قبلی به ما می گوید که این حجم از افزایش تولید کار بسیار دشواری است. جدای از سرمایه گذاری، ما به فناوری و تجربه و دورنما نیاز داریم. معتقدم اگر کسی ادعا کند با سرعت می توان این افزایش تولید را محقق کرد، اطلاع چندانی از وضعیت بازار انرژی ندارد.
اگر فرض بگیریم که پیش فرض های مد نظر شما فراهم شود. یعنی ایران با استفاده از روش های تهاتری و..با چین بتواند فناوری های لازم را به داخل کشور منتقل کند. نیازهای مالی هم با تضمین بانک مرکزی تخصیص یابد. دیگر چه زوایایی از موضوع باید مورد توجه قرار گیرد؟



اگر این پیش نیازها تامین شود و ایران بتواند 250هزار بشکه را تولید کند تازه به محدودیت های بازار می رسیم. به هر حال ایران باید این 250هزار بشکه نفت را تبدیل به دلار و ارز کند . چرا که اگر قرار باشد ایران این حجم نفت را تولید کند و در داخل مصرف کند، معنایی جز اتلاف بیشتر منابع ندارد. سالهاست مصرف حامل های انرژی در داخل افزایش می یابد اما در تولید ناخالص داخلی ایران تاثیر مثبتی ندارد. این ساز و کار به این معناست که راندمان مصرف انرژی و شدت مصرف انرژی در ایران در حال افزایش است. این در حالی است که این راندمان در جهان در حال کاهش است. بنابراین افزایش تولید نفت ایران باید با این پیش فرض باشد که این تولید نفت باید برای صادرات باشد و نه مصرف داخل.  با عبور از این مرحله، مساله توافق با اوپک پیش می آید . باید دید اوپک اجازه افزایش صادراتی در این حد را به ایران می دهد. ایران عضو اوپک است و هرنوع افزایش تولیدش باید با تایید اوپک باشد. ایران که نمی تواند انتظار داشته باشد که در سالهای آتی، تقاضای جهانی نفت رشد قابل توجهی  داشته  باشد؟ بلکه این روند بر عکس است. برخی پیش بینی ها حاکی از آن است که در سالهای پیش رو تقاضای  جهانی نفت کاهنده خواهد بود. پیش بینی های خوش بینانه هم تقاضا را در همین حد ارزیابی می کنند. حتی اگر رویه های خوش بینانه تر در نظر گرفته شود، برای افزایش صادرات 250هزار بشکه ایف یک کشور باید 250هزار بشکه کمتر صادر کند. کدام کشور است که حاضر باشد یک چنین آوانسی را به ایران بدهد؟ اینجا هم مشکل ببعدی پیش می آید.
اگر ایران بخواهد خارج از اوپک و به صورت غیر رسمی و خارج از سیستم اوپک مانند شرایط فعلی نفتش را صادر کند، چه اتفاقی رخ می دهد؟
در این صورت نفت ایران باید خریدار داشته باشد.91درصد نفت ایران را چین می خرد. طی 2الی 3روز اخیر وزیر خزانه داری و سایر مقامات آمریکایی اعلام کرده اند، با چینی ها و هندی مذاکره می کنند تا هند از روسیه و چین از ایران نفت کمتری بخرند! این یکی از مطالبات جدی آمریکا در مذاکره با چین خواهد بود. اگر چین قبول کند که میزان خرید نفت از ایران را بالا نبرد، ایران می ماند و نفتی که برای آن میلیاردها دلار هزینه کرده است. اینکه در شورای اقتصاد بنشینند و بعد در قالب مصوبه ای رای به افزایش تولید دهند. یک طرف ماجراست. موضوع مهمتر، محدودیت های بعدی است. 
برخی تحلیلگران گزاره دیگری را هم مطرح می کنند.  اینکه ایران نفت تولید خود را بدل به فرآورده های نفتی با ارزش افزوده بالاتر مثل بنزین، پتروشیمی و... کند. فروش این نوع محصولات به نسبت نفت محدودیت های کمتری دارد.آیا یک چنین ایده ای امکان اجرا دارد؟
 در رابطه با بنزین هم باید توجه داشت که ما سال گذشته 8میلیارد دلار بنزین وارد کرده ایم. اگر ایران بتواند بنزین تولید کند، برای کاهش واردات بنزین از آن استفاده می کند. مرحله بعد، ظرفیت پالایشگاه هاست. یکی از مشکلات جدی ایران کمبود گاز برای تزریق به پالایشگاه هاست. از سوی دیگر در شرایطی که مذاکره با ایران هنوز به نتیجه نرسیده ، آمریکا به دنبال آن است که با تحریم های بیشتر فروش فرآورده ها را هم برای ایران سخت کند. اما من به طور کلی موافقم که نفت خام ایران به جای صادرات صرف تولید فرآورده هایی با ارزش افزوده بالاتر و فروش ساده تر شود، اما در حوزه تولید فرآورده ها هم باید دید ظرفیت خالی وجود دارد یا نه؟ اگر نیست باید ظرفیت های تولید ایران بیشتر شود و آمریکا هم جلوی پای صادرات فرآورده های ایران مانع تراشی نکند. هر زمان که آمریکا احساس کند، ایران درآمد اضافی از فروش پتروشیمی و...به دست می آورد، موضوع را رصد کرد و جلوی آنرا می گیرد. به طور کلی اما ایران توانسته تا به امروز از تله تحریم ها تا حدی بگریزد و این بار هم در صورت فراهم شدن مجموعه عوامل خواهد توانست.