تک نرخی شدن ارز یعنی سقوط بیشتر کارگران


مرتضی افقه
اقتصاددان

 یکی از موضوعات مهم و بحث‌برانگیز این روزها در اقتصاد کشور، مسئله «تک‌نرخی کردن ارز» است. این موضوع هرچند به ظاهر ساده به نظر می‌رسد، اما در واقع می‌تواند پیامدهای بسیار گسترده و پیچیده‌ای به دنبال داشته باشد که در نهایت، اثرات اجتماعی و اقتصادی عمیقی براقشار مختلف جامعه خواهد گذاشت. ابتدا لازم است روشن کنم که من شخصاً مطمئن نیستم دولت واقعاً قصد اجرای تک‌نرخی کردن ارز را داشته باشد. منظور از تک‌نرخی کردن ارز، رساندن نرخ ارز حمایتی دولت به سطح نرخ بازار آزاد است. اگر این اتفاق بیفتد، باید منتظر فاجعه‌ای اقتصادی باشیم، نه صرفاً یک مشکل کوچک. در چنین شرایطی، قیمت‌ها به شدت افزایش پیدا خواهد کرد و بخش قابل توجهی از مردم، به خصوص اقشار ضعیف، به زیر خط فقر سقوط خواهند کرد. البته از نگاه من احتمال وقوع چنین اتفاقی بسیار کم است. وزیر اقتصاد نیز دیدگاهی مشابه دارد و حتی پیش از این من خودم هم با ایده تک‌نرخی کردن ارز مخالف بودم. واقعیت این است که نه وزیر اقتصاد، نه بانک مرکزی و نه هیچ سیاست‌گذار دیگری در شرایط فعلی نمی‌توانند چنین تصمیمی بگیرند؛ زیرا پیامدهای سنگینی که این تصمیم به دنبال خواهد داشت، برای خودشان هم کاملاً روشن است. اما اگر فرض کنیم این تصمیم به هر دلیلی اجرایی شود، چه خواهد شد؟ کارشناسان معتقدند که اگر نرخ‌های حمایتی ارز به سطح بازار آزاد برسد، تورم به صورت چشمگیری افزایش پیدا خواهد کرد. دلیل اصلی این موضوع وابستگی زیاد اقتصاد کشور به تجارت خارجی است. تقریباً ۸۰ درصد واردات کشور شامل کالاهای واسطه‌ای و سرمایه‌ای می‌شود؛ یعنی کالاهایی که در فرآیند تولید داخلی به کار می‌روند. با افزایش نرخ ارز، نه تنها قیمت کالاهای وارداتی بالا می‌رود، بلکه هزینه تولید داخلی هم افزایش خواهد یافت. در نتیجه، قیمت تمام کالاها در بازار افزایش یافته و این فشار مضاعف بر دوش اقشار کم‌درآمد جامعه سنگینی خواهد کرد. این یعنی موج جدیدی از سقوط اقشار بیشتری به زیر خط فقر ایجاد می‌شود؛ یعنی علاوه بر کسانی که قبلاً زیر خط فقر رفته‌اند، تعداد بیشتری از مردم نیز درگیر فقر خواهند شد. در این میان، باید توجه داشت که اجرای چنین سیاستی برای دولت هزینه‌های اجتماعی و اقتصادی غیرقابل تحملی خواهد داشت و به همین دلیل، احتمال اینکه دولت تصمیم به اجرای این سیاست بگیرد بسیار پایین است. افزایش نرخ تورم نیز از دیگر تبعات این سیاست است. این موضوع کاملاً قابل پیش‌بینی بود و حتی پیش از تشدید تحریم‌ها و وقوع جنگ یا فعال شدن مکانیزم ماشه، هشدار داده شده بود که ادامه فشارهای حداکثری باعث تشدید مشکلات اقتصادی خواهد شد. اگر روند فعلی ادامه پیدا کند، بدون آنکه ارز تک‌نرخی شود، باز هم شاهد افزایش قیمت‌ها و تشدید تورم خواهیم بود. بنابراین افزایش قیمت‌ها در بازار امری محتوم است، حتی اگر سیاست ارز تک‌نرخی اجرایی نشود. حال تصور کنید که در چنین شرایط حساسی، عده‌ای بخواهند نرخ ارز را نیز تک‌نرخی کنند. این اقدام می‌تواند مانند جرقه‌ای باشد که آتش تورم و فقر را شعله‌ورتر می‌کند. موضوع دیگری که اخیراً بسیار مطرح شده، حذف بخشی از یارانه‌ها است. گزارش‌هایی از اقشار ضعیف و حتی کارگران شنیده می‌شود که یارانه‌هایشان حذف شده است. در شرایطی که قیمت کالاهای اساسی افزایش یافته و بسیاری از مردم حتی مجبورند اقلام ضروری مانند گوشت و برنج را قسطی خریداری کنند، حذف یارانه‌ها می‌تواند پیامدهای اجتماعی بسیار خطرناکی داشته باشد. بر اساس برنامه‌های اولیه دولت، هدف حذف یارانه دهک‌های بالای درآمدی بوده است که این اقدام اگر به درستی اجرا شود، نه تنها مفید بلکه ضروری است.