ابزار تحریک انتظارات تورمی


گروه اقتصاد کلان: اخیراً سه کشور اروپایی در اقدامی هماهنگ از فعال‌سازی مکانیسم ماشه علیه جمهوری اسلامی ایران خبر دادند. این تصمیم، هرچند از نظر حقوقی و اجرایی فرایندی زمان‌بر و پیچیده دارد، بلافاصله فضای روانی در داخل کشور را تحت تأثیر قرار داد. به گزارش تجارت، یکی از نخستین واکنش‌ها به این تحول، نوسان شدید در بازار ارز ایران بود. نرخ دلار در بازار آزاد به سرعت افزایش یافت و به بالای ۱۰۰ هزار تومان رسید، در حالی که کارشناسان اقتصادی بر این باورند که این تغییر نرخ، بیشتر ریشه در هیجان دارد تا واقعیت اقتصادی. انتشار خبر آغاز فرآیند فعال شدن مکانیسم ماشه بلافاصله به عنوان یک شوک سیاسی و رسانه‌ای در بازار ارز بازتاب پیدا کرد. در ساعات اولیه این اعلام، برخی معامله‌گران و فعالان غیررسمی با استفاده از موج خبری ایجادشده، دست به نوسان‌گیری زدند. این در حالی است که به اذعان کارشناسان اقتصادی، چنین تصمیماتی در کوتاه‌مدت هیچ تأثیر مستقیمی بر مؤلفه‌های واقعی اقتصاد نظیر درآمد ارزی، صادرات، تولید یا تراز تجاری ندارد. افزایش نرخ ارز در چنین شرایطی، عمدتاً ناشی از ترس، نااطمینانی و فضای روانی منفی است که از سوی شبکه‌های اجتماعی و کانال‌های غیررسمی تقویت می‌شود. گروهی از دلالان و سوداگران تلاش می‌کنند از این موقعیت بهره‌برداری کرده و سرمایه‌های خرد مردم را به سمت بازار ارز سوق دهند؛ بازاری که در چنین لحظاتی، ظرفیت پاسخگویی به حجم بالای تقاضای هیجانی را ندارد. در حال حاضر کارشناسان معتقدند که فعال شدن مکانیسم ماشه، به‌ویژه در شرایطی که تحریم‌های یکجانبه آمریکا به شدت اجرا شده‌اند، بیش از آن‌که از منظر اقتصادی تهدید فوری تلقی شود، ابزاری برای فشار سیاسی و روانی بر جمهوری اسلامی ایران است.  در عمل، اگرچه مکانیسم ماشه می‌تواند به بازگشت تحریم‌های سازمان ملل منجر شود، اما اثر بازدارندگی و تخریبی آن نسبت به تحریم‌های آمریکا محدودتر خواهد بود. این موضوع نشان می‌دهد که ریشه اصلی نوسانات بازار، نه در تغییر واقعیت‌های اقتصادی، بلکه در القای نگرانی و بی‌ثباتی ذهنی به جامعه نهفته است. در فضای التهاب‌آمیز اخیر، برخی سوداگران بازار ارز با سرمایه‌های بزرگ وارد عمل شده‌اند تا با تشدید نگرانی عمومی و تزریق هیجان به بازار، بازدهی سرمایه‌گذاری خود را حداکثر کنند. این افراد اغلب با ایجاد شایعه، سناریوسازی در شبکه‌های اجتماعی، و بزرگ‌نمایی تهدیدها، تقاضای غیرمولد را افزایش داده و نظم بازار را به‌صورت موقت بر هم می‌زنند. در چنین شرایطی، بانک مرکزی و دیگر نهادهای ناظر باید با شفاف‌سازی به موقع، کنترل عرضه و تقاضا، و مقابله با کانال‌های شایعه‌پراکن، مانع از گسترش این موج هیجانی شوند.

نقش بانک مرکزی و ذخایر طلا در ثبات بازار
یکی از اقدامات پیشگیرانه بانک مرکزی در سال‌های گذشته، تقویت ذخایر طلای کشور بوده است. این سیاست، که در بسیاری از کشورهای دیگر نیز دنبال شده، به نوعی بیمه اقتصادی در برابر بحران‌های سیاسی و فشارهای خارجی تلقی می‌شود. پشتوانه طلای بانک مرکزی، در شرایط کنونی می‌تواند نقش مهمی در کنترل بازار ارز ایفا کند. این ذخایر به بانک مرکزی امکان می‌دهند تا در مواقع لازم با تزریق منابع به بازار، ثبات ارزی را حفظ کرده و از نوسانات شدید جلوگیری کند. از نگاه کارشناسان اقتصادی، آنچه در نهایت نرخ ارز را تعیین می‌کند، نه بیانیه‌های سیاسی یا شعارهای مقطعی، بلکه تعادل میان عرضه و تقاضای واقعی در بازار است. ساختار اقتصادی ایران، حتی در غیاب تحریم‌ها نیز با چالش‌هایی چون تورم مزمن، خلق نقدینگی بی‌ضابطه، و کسری بودجه مزمن روبه‌رو است. فرایند تبدیل درآمدهای ارزی نفت به ریال از طریق بانک مرکزی، خود عاملی برای رشد نقدینگی و تداوم تورم بوده است. از سوی دیگر، هرگاه کسری بودجه دولت تشدید شده، با افزایش نرخ تسعیر ارز، جهش ناگهانی نرخ دلار رخ داده است؛ این یعنی فنر ارزی که در اثر سیاست‌های دستوری فشرده شده، در نهایت با قدرت بیشتری آزاد می‌شود.

تجربه‌های مشابه در ادوار گذشته
مروری بر تحولات ارزی یک دهه گذشته نشان می‌دهد که شوک‌های سیاسی و تحریمی پیش از این نیز بارها باعث نوسانات مقطعی در بازار ارز شده‌اند. برای مثال، در سال‌های ۱۳۹۷ و ۱۳۹۹، انتشار اخبار مربوط به خروج آمریکا از برجام یا اعمال تحریم‌های جدید، بازار را به‌شدت متلاطم کرد. اما پس از مداخله بانک مرکزی، تعدیل انتظارات و بازگشت آرامش، بخشی از افزایش نرخ دلار از بین رفت. این تجربیات ثابت کرده‌اند که موج‌های هیجانی هرچند در کوتاه‌مدت ممکن است نرخ ارز را بالا ببرند، اما بدون پشتیبانی از سوی عوامل بنیادین اقتصادی، پایدار نخواهند ماند. بررسی میدانی از بازار ارز طی روزهای اخیر نشان می‌دهد که عرضه اسکناس دلار در سطحی ثابت باقی مانده، اما تقاضا به‌طور غیرمنتظره‌ای افزایش یافته است. این تقاضا، عمدتاً از سوی افرادی بوده که تا پیش از این نیازی به خرید ارز نداشتند، اما تحت تأثیر فضای خبری و ترس از افزایش بیشتر قیمت، وارد بازار شده‌اند. چنین رفتارهایی که مبتنی بر تحلیل اقتصادی نیست، در بلندمدت به ضرر سرمایه‌گذاران خرد تمام خواهد شد؛ تجربه‌ای که در دوره‌های قبلی نیز مشاهده شده است.

نقش رسانه‌ها در مدیریت هیجان بازار
در شرایط التهاب سیاسی و روانی، رسانه‌ها می‌توانند با اطلاع‌رسانی دقیق، تحلیل‌های کارشناسی، و پرهیز از بازنشر شایعات، نقش مهمی در کاهش نگرانی عمومی و تثبیت انتظارات ایفا کنند. اگر رسانه‌های رسمی مرجع اصلی اخبار باشند و بتوانند تصویر واقعی و متوازن از وضعیت اقتصادی ارائه دهند، بسیاری از هیجانات کنونی بازار کنترل خواهد شد.رسانه‌های غیررسمی و شبکه‌های اجتماعی، به دلیل سرعت بالای انتشار و ضعف در صحت‌سنجی، ممکن است فضای عمومی را بیشتر به سمت نااطمینانی و هراس سوق دهند. از این‌رو، تقویت نقش رسانه‌های حرفه‌ای در مدیریت فضای روانی، یک ضرورت فوری است.  در نهایت  آنچه که می‌توان به عنوان جمع بندی بیان کرد این است اقدام سه کشور اروپایی برای فعال‌سازی مکانیسم ماشه، هرچند می‌تواند به افزایش فشار سیاسی بر ایران منجر شود، اما در عمل تغییری فوری در شاخص‌های اقتصادی کشور ایجاد نمی‌کند. افزایش نرخ ارز در روزهای اخیر، بیش از آن‌که بر پایه واقعیت اقتصادی باشد، ناشی از فضاسازی، نگرانی عمومی، و رفتارهای هیجانی در بازار است. با توجه به اینکه فروش نفت همچنان ادامه دارد و بانک مرکزی نیز از ذخایر مناسب طلا برخوردار است، زمینه برای کنترل بازار ارز وجود دارد. آنچه در این میان اهمیت دارد، مدیریت صحیح انتظارات، تقویت شفافیت خبری، مقابله با سوداگران، و اعتمادسازی عمومی است.در آخر، اقتصاد ایران نیازمند اداره علمی و تخصصی است؛ اداره‌ای که بر پایه واقعیت، شفافیت و تعامل با جهان بنا شده باشد، نه بر اساس تصمیمات امنیتی و مداخله‌های دستوری. تنها در چنین چارچوبی است  که می‌توان در برابر بحران‌ها ایستادگی کرد و از سرمایه‌های ملی به‌درستی صیانت نمود.