آثار روانی فعالسازی مکانیسم ماشه


فرشاد پرویزیان
اقتصاددان

 در روزهای اخیر، موضوع فعال‌سازی مکانیسم ماشه بار دیگر به صدر اخبار و تحلیل‌های اقتصادی و سیاسی بازگشته است. این مکانیسم که در چارچوب توافق برجام طراحی شده بود تا در صورت نقض تعهدات از سوی ایران، امکان بازگشت خودکار تحریم‌ها را برای کشورهای غربی  فراهم سازد، اکنون در شرایطی مطرح شده که کشورمان با مجموعه‌ای از چالش‌های داخلی و بین‌المللی دست‌وپنجه نرم می‌کند. در ابتدا باید به این نکته اشاره کرد که مکانیسم ماشه بیش از آنکه به لحاظ عملیاتی تأثیری فوری و قاطع بر ساختار اقتصاد ایران داشته باشد، اثرات روانی و انتظاراتی شدیدی در بازارهای داخلی به جا گذاشته است. از آنجایی که تجربه تحریم‌ها برای اقتصاد ایران موضوعی تازه و ناشناخته نیست، واکنش بازار بیش از هر چیز متأثر از فضای روانی ناشی از اعلام این موضوع بوده است. نوسانات نرخ ارز، افزایش قیمت طلا و ایجاد التهاب مقطعی در برخی بازارهای سرمایه‌ای، همگی حاصل همین فضای هیجانی هستند. در روزهای گذشته شاهد افزایش نرخ ارز در بازار آزاد بودیم؛ افزایشی که نه بر پایه تغییرات واقعی در عرضه و تقاضای ارز، بلکه تحت تأثیر جو روانی ناشی از احتمال فعال شدن مکانیسم ماشه صورت گرفته است. بررسی شاخص‌های کلان اقتصادی و روند مبادلات ارزی نشان می‌دهد که هیچ تحول جدی و ساختاری در اقتصاد کشور روی نداده که بتواند این سطح از نوسان در بازار ارز را توجیه کند. از همین رو می‌توان گفت که افزایش نرخ دلار و سایر ارزها، بیشتر جنبه روانی داشته و پایدار نیست. نکته مهمی که در این میان باید به آن توجه شود، آمادگی ساختار اقتصادی کشور برای مقابله با فشارهای ناشی از تحریم‌هاست. در سال‌های گذشته، تجربه‌های ارزشمندی در مواجهه با شرایط سخت تحریمی حاصل شده که اکنون می‌تواند به عنوان سرمایه‌ای راهبردی مورد استفاده قرار گیرد. بانک مرکزی با در اختیار داشتن ذخایر ارزی و طلای قابل توجه، نقش تعیین‌کننده‌ای در مدیریت بازار ارز دارد. همچنین، دولت با ایجاد مسیرهای جدید برای فروش نفت و تنوع‌بخشی به روش‌های تامین منابع ارزی، توانسته تا حدی از شدت وابستگی به بازارهای محدود بکاهد. نکته‌ای که نباید نادیده گرفته شود، رفتار بازیگران اقتصادی داخلی است. فعالان بازار، چه در حوزه ارز و چه در سایر بخش‌های مالی، اکنون به خوبی می‌دانند که نوسانات ناشی از اخبار سیاسی اغلب گذرا و مقطعی است. در نتیجه، برخلاف گذشته که هر موج خبری می‌توانست شوکی بزرگ به اقتصاد وارد کند، امروز با رفتاری پخته‌تر و تحلیلی‌تر مواجه هستیم. این موضوع یکی از دلایل اصلی برگشت سریع‌تر بازار به شرایط تعادلی پس از هر شوک خبری است. از سوی دیگر، همگرایی ایران با کشورهای عضو گروه بریکس و تضعیف یک‌جانبه‌گرایی غرب در تحریم‌ها، فرصت مناسبی برای کاستن از فشارهای خارجی ایجاد کرده است. بسیاری از کشورهایی که نقش کلیدی در اقتصاد جهانی دارند، اکنون از سیاست‌های تحریمی یک‌سویه حمایت نمی‌کنند. این مسئله می‌تواند به عنوان یک روزنه امید تلقی شود، تا ایران بتواند بخشی از فشارهای بین‌المللی را از طریق دیپلماسی اقتصادی و همکاری‌های چندجانبه کاهش دهد. در این شرایط، حفظ انسجام داخلی بیش از هر زمان دیگری اهمیت دارد. یکی از آسیب‌زننده‌ترین عوامل به اقتصاد کشور، برخی اظهارنظرهای بی‌پایه و اساس از سوی افراد غیرمسئول یا فاقد تخصص کافی در امور اقتصادی و سیاسی است. انتشار این‌گونه سخنان تنها به ایجاد فضای نااطمینانی در بازار کمک می‌کند و شرایط را برای سیاست‌گذاران سخت‌تر می‌سازد. بانک مرکزی به عنوان اصلی‌ترین نهاد سیاست‌گذار پولی در کشور، نیازمند حمایت همه‌جانبه از سوی سایر نهادها و بدنه حاکمیتی است تا بتواند با اقتدار و اعتماد عمومی، وظایف خود را به انجام برساند.