فرصت‌هايي كه از دست رفته‌اند

امروز در نقطه‌اي قرار داريم كه سال‌ها پيش مي‌توانست آغازگر آينده‌اي روشن‌تر باشد، اما به دلايلي همچون تاخير در تصميم‌گيري‌ها، تعارض منافع و اولويت يافتن منافع جناحي بر مصالح ملي، بسياري از فرصت‌ها از دست رفتند. آينده‌اي كه مي‌توانست مسير توسعه و رفاه را هموار كند، متاسفانه قرباني اختلافات داخلي و ملاحظات گروهي شد و اكنون آثار آن را در ابعاد اقتصادي و اجتماعي به وضوح مي‌بينيم. برجام به عنوان يك توافق مهم بين‌المللي در ميانه تعارض منافع و فشارهاي مختلف نتوانست آن‌طور كه انتظار مي‌رفت به اهدافش برسد و پس از مدتي بلاتكليفي تا حدي كنار گذاشته شد. حالا لايحه CFT نيز پس از سال‌ها بررسي و كشمكش، در شرايطي تصويب شد كه فرصت بهره‌برداري كامل از آن به دليل ساختارهاي معيوب و تعارض منافع محدود شده است. علاوه بر اين، كسري بودجه بي‌سابقه دولت، فشار مضاعفي بر اقتصاد وارد كرده و توان اجرايي و سرمايه‌گذاري در بخش‌هاي مختلف را به ‌شدت كاهش داده است. كاهش ارزش پول ملي، افزايش تعداد افراد زير خط فقر و ركود اقتصادي نيز از ديگر نشانه‌هاي اين بحران عميق هستند. اين شرايط نشان‌دهنده نياز فوري به اراده ملي قوي، تصميم‌گيري شفاف و مديريت يكپارچه است كه منافع كشور را بر منافع جناحي و گروه‌هاي خاص اولويت دهد. متاسفانه تعارض منافع و حضور برخي كاسبان تحريم و باندهاي قدرت و ثروت كه از وضعيت موجود سود مي‌برند، مانع از حركت سريع و موثر به سمت اصلاحات جدي شده‌اند. اكنون بيش از هر زمان ديگري، وقت آن رسيده است كه راهبرد ستيز و تقابل جاي خود را به راهبرد توسعه پايدار و تعامل بدهد. تنها با پذيرش اين تغيير بنيادي مي‌توانيم افق‌هاي جديدي از رشد و پيشرفت را در پيش رو داشته باشيم. توسعه پايدار، مبتني بر همگرايي داخلي و تعامل سازنده با جامعه بين‌المللي، كليد بازگشت اعتماد، سرمايه و فرصت‌هاي از دست رفته است. بدون چنين تغييري در راهبرد، بايد منتظر آينده‌اي ترسناك‌تر بود؛ آينده‌اي كه در آن بحران‌هاي اقتصادي، اجتماعي و سياسي عميق‌تر شده و زندگي مردم بيش از پيش با چالش مواجه شود. بنابراين مسوولان و سياستگذاران كشور بايد با عزم راسخ و وحدت نظر، مسير اصلاحات را هموار كنند و ضمن حفظ استقلال و عزت ملي، به تعامل و همكاري به عنوان راهي حياتي براي عبور از شرايط فعلي بنگرند.